به گزارش مجله خبری نگار،بدون توجه به موضوع بحث، آنها به سرعت خود را به عنوان «متخصص» مطرح میکنند و افکار خود را به هر کسی که گوش میدهد تحمیل میکنند. وقتی صحبت از افراد بسیار خودرای و دیکتاتور میشود، یا باید تصمیم بگیرید که آیا میخواهید با آنها مقابله کنید یا فقط یاد بگیرید که آنها را همان طور که هستند بپذیرید.
تعامل با افراد خودرای اجتنابناپذیر است، بنابراین، شما باید نبردهای خود را عاقلانه انتخاب کنید تا مطمئن شوید که وقتی چنین افرادی از کنار شما عبور میکنند، با آنها وارد جنگ لفظی نمیشوید. لازم نیست با هر نظری برخورد کنید. همچنین، ممکن است تلاش برای مقابله با یک فرد به نفع شما نباشد.
• آیا این موضوع ارزش صرف وقت شما را برای بحث کردن دارد؟ برخی از نظرات ممکن است آزاردهنده باشند، اما بحث کردن بیهوده است. گاهی فقط موضوع مورد بحث آنها یک نظر شخصی است.
• آیا قرار است در این نبرد پیروز شوید؟ مبارزه کردن در یک مبارزه خوب یک اقدام قابل ستایش است. با این حال، مکانها و موقعیتهایی هستند که اعمال شما نظر کسی را تغییر نمیدهد و شما در این روند کاملاً منفی تحت تأثیر قرار خواهید گرفت.
• آیا این عقیده به شخص دیگری آسیب میرساند؟ مبارزه با شخصی بخاطر اقدام یا سخنان نژادپرستانه، جنسیتی، قلدری یا استفاده از کلمات و حرکات آسیبزننده به طور کلی کار درستی است. فقط به معنای داشتن نظر متفاوت ممکن است نباشد.
اگر افراد در جمع اصلاح شوند، تمایل زیادی به حالت تدافعی دارند، که ممکن است وضعیت را بدتر کند. در صورت صلاحدید و امکان، آن شخص را کنار بکشید و با او در خلوت صحبت کنید. گفتگو در جمع تنها باعث خجالت و جریحهدار شدن احساسات میشود.
• لحن محترمانه خود را حفظ کنید. لحن و نگرش شما مهم خواهد بود اگر بخواهید گامی برای رسیدگی به وضعیت با فرد دیکتاتور بردارید. مطمئن شوید که لحن شما عصبانی یا طعنه آمیز نیست و به آرامی صحبت کنید و در عین حال حالتی غیرتهدید آمیز داشته باشید. اگر طرف مقابل عصبانی شد، صدای خود را بلند نکنید یا به همین شکل آشفته نشوید.
• در تعاملات خود آرام و خویشتن دار بمانید. بدترین راه برای تعامل با یک فرد دیکتاتور وخودرای، جنگجو و سلطهجو بودن است. این رویکرد همیشه منجر به یک بازی تکافزایی میشود تا ثابت شود چه کسی بیشتر میداند یا چه کسی میتواند بر دیگری تسلط داشته باشد. هیچ کس در این شرایط برنده نمیشود.
شما نمیتوانید شخص دیگری را به استانداردی بالاتر از استانداردی که برای خود استفاده میکنید نگه دارید. بنابراین، برای کسانی که فکر میکنند همه چیز را میدانند، باید نشان دهید که همه چیز را نمیدانید و میدانید که اعتراف به کاستیهای خود نشانه ضعف نیست.
• به جای جملات «شما» از عبارات «من» استفاده کنید. اگرچه احساس میکنید که طرف مقابل باعث ایجاد مشکل شده است، اما باید در مقابل وسوسه صحبت کردن به شیوهای متهم کننده مقاومت کنید. درعوض، موضوع خود را از دیدگاه خود طرح ریزی کنید.
• به همان اندازه که صحبت میکنید گوش کنید. ممکن است فرد متفکر از اینکه شما با او روبرو میشوید عصبانی یا خشمگین شود. اگر این اتفاق افتاد، نفس عمیق بکشید و مطمئن شوید که به حرفهای طرف مقابل گوش میدهید و جواب نمیدهید. اگر لازم است قبل از تشدید گفتگو از آنجا دور شوید، حتما این کار را انجام دهید.
• گوش دادن فعال را تمرین کنید. اگر فرد حالت تدافعی دارد و سعی میکند دیدگاه خود را توضیح دهد، آنچه را که فرد میگوید تکرار کنید تا ثابت کنید که کلمات را به دقت میشنوید.
• میتوانید چیزی مانند این بگویید: «می شنوم که میگویید نمیخواهید به من توهین کنید و من بیش از حد واکنش نشان میدهم. اما آنچه شما میگویید نژادپرستانه است و من آن را دوست ندارم.»
در هنگام رویارویی احترام خود را نشان دهید
حتی اگر فرد مدیکتاتور یک آدم خرافاتی است که در مورد موضوعاتی که درباره آنها صحبت میکند چیزی نمیداند، باید همیشه با او مانند یک انسان با اعتقادات و احساسات صادقانه رفتار کنید.
• پرسیدن سوال نیز نشانه احترام است. اگر به نظر میرسد که شما سعی میکنید دیدگاه او را درک کنید، فرد خودرای کمتر احتمال دارد حرف شما را رد کند.
• خود را با حقایق مسلح کنید. هنگام رویارویی با یک فرد دیکتاتور، مهم است که نشان دهید رفتار او برای دیگران، از جمله خودتان، مضر است. حقایق و ارقام را در مورد اینکه چگونه وقتی یک نفر میخواهد حرفهایش را به کرسی بنشاند، همکاری در محل کار کاهش مییابد، یا وقتی که برای حرف یک نفر دیگر ارزش قائل نمیشود، چگونه دوستیها از بین میرود.
زبانت را گاز بگیر و لبخند بزن
در برخی موارد، مانند زمانی که فرد صاحب نظر در موقعیتی بالاتر از شما قرار دارد – شما انتخاب کمی ندارید جز اینکه از یک موقعیت بد بهترین استفاده را ببرید.
• گفتگوهای خود را به دور از موضوعاتی که باعث ناراحتی شما میشود، مجدداً تنظیم کنید. اگر نمیخواهید در مورد موضوعاتی که فرد دیکتاتور مطرح میکند صحبت کنید، تمرکز خود را به موضوعاتی تغییر دهید که راحتتر در مورد آن بحث کنید. لازم نیست این چیزی باشد که حتی به آن علاقه دارید، فقط مکالمه را از موضوعات حساس دور کنید. از فرد در مورد خانواده یا علایقش بپرسید.
اگر میدانید که باید با یک فرد دیکتاتور و خودرای وقت بگذرانید، برنامهریزی کنید تا زمانی را که با هم میگذرانید به حداقل برسانید.
• در محل کار، این میتواند به معنای اجتناب از مناطقی باشد که آن شخص در آن حضور دارد یا پاسخی آماده کنید تا بتوانید عذرخواهی کنید و موقعیت را ترک کنید. در رویدادهای خانوادگی، فعالیتهایی را برنامهریزی کنید که به شما امکان میدهد از گفتگوهای رو در رو اجتناب کنید.
اگر فرد متفکر اصرار دارد در مورد دین، سیاست، پول یا هر موضوعی که باعث ناراحتی شما میشود صحبت کند، سعی کنید به طور خصوصی به او بگویید که دوست ندارید در مورد چنین چیزهایی صحبت کنید و از این بحثها اجتناب کنید.
• محکم باش. اگر شخص همچنان آن موضوعات را مطرح میکند، به او یادآوری کنید که نمیخواهید آن بحث را داشته باشید.
• چیزی مانند «می دانم که نظرات محکمی در این مورد دارید، اما این موضوع باعث ناراحتی من میشود. من واقعاً نمیخواهم در مورد آن صحبت کنم.»
• یا، به سادگی منحرف شوید: «بیا در مورد چیز دیگری صحبت کنیم. به من بگو، بچه جدیدت چطور است؟»
اگر فرد دیکتاتور دائماً به شما توصیه میکند یا سعی میکند راه بهتری برای انجام کاری به شما نشان دهد، به سادگی با احترام پاسخ دهید «از پیشنهاد شما متشکرم» یا «از شما متشکرم که به من اشاره کردید.» اگر او درست میگوید، باید توصیهها را دنبال کنید. اگر نه، به سادگی آن را نادیده بگیرید و بهترین کار را انجام دهید.
• درک کنید که ممکن است متوجه شوید که در مقابل فرد دیکتاتور واکنش نشان میدهید. ممکن است مواقعی پیش بیاید که فرد واقعاً میداند در مورد چه چیزی صحبت میکند، اما نظرات خود را به شیوهای نفرت انگیز یا سلطه جویانه بیان میکند. در این موارد، ممکن است وسوسه شوید که توصیههای او را نادیده بگیرید و صرفاً به یک نکته اشاره کنید. اجازه ندهید عصبانیت قضاوت شما را تحت الشعاع قرار دهد.
• در مقابل وسوسه منفعل و پرخاشگر بودن، مقاومت کنید. حتی اگر با یک فرد متفکر وارد یک مسابقه عصبانیت نشوید، ممکن است وسوسه شوید که چشمان خود را به سمت او بچرخانید یا زیر لب حرفهایی را زمزمهای بکنید. انجام این کار تنها باعث افزایش تنش بین شما و فرد دیکتاتور میشود.
به بسیاری از افراد آموزش داده شده است که اصلاً نظری نداشته باشند یا اظهار نظر نکنند. اگر اینطور باشد، قرار گرفتن در کنار کسی که نه تنها نظر قوی دارد، بلکه مایل است این واقعیت را به وضوح بیان کند، واقعاً ناراحت کننده است؛ و به خصوص اگر او بحث پر جنب و جوش را لذتبخش میداند. این میتواند به دلایل مختلفی باشد:
• تفاوتهای فرهنگی؛ برخی از فرهنگها بحث و گفتگوی صریح درباره موضوعات حساس را کم اهمیت میدانند، در حالی که برخی دیگر با بیاحتیاطی صحبت نمیکنند.
• تربیت جنسیتی؛ به زنان بیشتر از مردان آموزش داده میشود که ساکت و فروتن باشند، نه صریح و رک. زنی که صریح و رک است ممکن است سلطهجو در نظر گرفته شود، در حالی که مردی که همین کار را انجام میدهد اغلب بسیار مثبت ارزیابی میشود.
• تربیت خانوادگی؛ در برخی از خانوادهها، کودکان تشویق میشوند تا در مورد نظرات خود صحبت کنند، در حالی که به برخی دیگر آموزش داده میشود که کودکان دیده میشوند و شنیده نمیشوند. ترتیب تولد نیز میتواند تفاوت ایجاد کند.
• تفاوتهای شخصیتی؛ برخی از افراد برونگرا و قضاوتکنندهتر هستند، در حالی که برخی دیگر بیشتر به فکر کنار آمدن با دیگران و حفظ ذهنیت باز هستند تا ارزیابیهای سخت و سریع. یک تیپ شخصیتی بهتر از دیگری نیست. تیپ شخصیتی مناسب برای قاضی بودن ممکن است با تیپ شخصیتی مناسب برای وزیر بودن یکی نباشد.
افراد مختلف به یک چیز با یک چشم نگاه نمیکنند؛ و گاهی اوقات رسیدگی به این امر برای برخی افراد دشوار است. خیلی اشتباه به نظر میرسد که شخص دیگری این احساس را داشته باشد! اما در اینجا مواردی وجود دارد که باید به خاطر بسپارید:
• داشتن نظر متفاوت به این معنی نیست که او از شما کمتر است. نظر شما با شخص یکی نیست. یک نفر میتواند نظری مشابه شما داشته باشد، اما این لزوماً باعث نمیشود که فرد بهتر از فردی با نظر متفاوت باشد.
• گوش دادن به معنای موافقت نیست. صرفا گوش دادن به نقطه نظرات شخص دیگر به این معنی نیست که شما با او موافق هستید. این فقط به این معنی است که شما صدای او را میشنوید.
• شما مجبور نیستید در هر بحثی که به آن دعوت میشوید شرکت کنید. برخی از مردم برای بحث کردن زندگی میکنند، اما این میتواند خسته کننده باشد؛ و هر بار برنده نخواهید شد و اشکالی ندارد که به سادگی به استدلالها پاس بدهید، بهخصوص اگر چیزی برای به دست آوردن یا چیزهای زیادی برای از دست دادن ندارید.
در بیشتر موارد، یک فرد دیکتاتور قصد ندارد به کسی توهین کند و ممکن است تعجب کند که چرا مردم از او دوری میکنند. اگر به جای قضاوت، همدلی را پیشنهاد میکنید، ممکن است در درک بهتر موقعیتش به او کمک کنید.
اگر از قبل آن شخص را دوست ندارید، سخت خواهد بود که بخواهید او را بهتر بشناسید. با این حال، سعی کنید فرد را به عنوان یک انسان، با خانواده و دوستان و یک زندگی ببینید. هرچه بیشتر آنها را به عنوان یک شخص بشناسید، نشان دادن همدلی آسانتر خواهد بود.
از آنجایی که فرد دیکتاتور هیچ نظری برای ارائه ندارد، ممکن است بتوانید از دانش او به نفع خود استفاده کنید. به عنوان مثال، فرد ممکن است چیزی بداند و به اندازه کافی باز باشد تا اطلاعاتی را به شما بدهد که هیچ کس دیگری نمیداند. اگر آن شخص یکی از اعضای خانواده است، ممکن است داستانهایی را برای شما تعریف کند که همه آنقدر مودب هستند که نمیتوانند به آن اشاره کنند. ممکن است از آنچه یاد خواهید گرفت تعجب کنید.
حتی اگر از نظر شما فرد نفرتانگیز باشد، ممکن است زمینههای مورد علاقهای داشته باشید که بین شما مشترک باشد. اگر نمیخواهید در مورد سیاست صحبت کنید، شاید علاقه مشترکی به موسیقی دارید. یا اگر نمیخواهید در مورد ورزش صحبت کنید، شاید بتوانید در مورد ماجراجوییهای خود با خانواده و والدین صحبت کنید. نقاط مشترک خود را پیدا کنید و روی آنها تمرکز کنید.
منبع:اینفو