به گزارش مجله خبری نگار/ایران-دکتر سیدهالهام باقری(نویسنده و پژوهشگر): پردهخوانی، صورتگردانی یا شمایلخوانی از کهنترین شیوههای نمایش خیابانی ایرانی و از شاخه نقالی مذهبی است. «هنر- فنِ» شفاهی و سینهبهسینهای است که ابزار کارش، آن را با دیگر شاخههای نقالی متفاوت کرده است. هرچند پردهخوانی، شغل موروثی و پدرپسری بوده است، با آموزش تکنیکهای آن مانند حرفههای دیگر، از شکل انحصاری در یک خانواده به در آمده و در مسیری نو به حرکت خود ادامه داده و به دانشگاههای هنرهای دراماتیک نیز رسیده است. پردهخوانی راه دور و دراز و پرپیچ و خمی را از آغاز تاریخ مکتوب تا کنون پشتسر گذاشته است. اینکه این «هنر- فن» از مسیر خواندن داستانهای باستان به واقعهخوانی کربلا رسیده و در گذر تاریخ به منظور واقعهخوانی کربلا رشد و گسترش بیشتری یافته است و همچنین این نکته که اغلب پردهخوانان کربلا در شاهنامهخوانی نیز توانمند هستند، نشان میدهد پردهخوانی از داستانهای باستان آغاز شده و به داستانهای دینی و مذهبی گرایش یافته است.
این هنر- فن، چون جزو هنرهای شفاهی است، کمتر نوشته شده است. به گفته «مرشد محمد احدی» از میان ۳۶۰ داستانی که در سینه او است و آنان را پردهخوانی میکند، شمار اندکی به متن مکتوب تبدیل شده که بخش عمده آن از دوره صفوی مانده است. هنر-فن پردهخوانی همچون دیگر فنها عام است و مانند دیگر شاخههای نقالی، پسِ پشت خود سه هدف دارد: نخست آنکه مردم را سرگرم کند؛ دوم، موضوعی را آموزش دهد و سوم، هدف ویژهای را تبلیغ کند.
دوران صفوی برای نقالی جهشی نو و پیشرفتی بسیار خوب به شمار میرود و تأثیرگذارترین دوران حفظ و پرورش این هنر است. آنگونه که اغلب متنهای مکتوب نقالی و پردهخوانی از آن دوران مانده است. اگرچه دوره صفوی را نمیتوان آغاز جدا شدن شاخههای نقالی دانست، به طور قطع از این دوران، فاصله میان شاخههای این هنر- فن محسوس میشود و به شاخههای گوناگون مرثیهخوانی، مدیحهخوانی، سخنوری، مصیبتخوانی، روضهخوانی، نوحهخوانی، حملهخوانی و مانند آن تقسیم میشود.
گویندگی گاهی با موسیقی یا بدون آن اجرا میشد، اما آواز جزء جداییناپذیر آن بود که اگر ساز هم با آن همراهی میکرد، نام آن قوالی میشد. نصرت فاتحعلیخان پاکستانی از مشهورترین قوالان حاضر است و در مدح پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) قوالیهای مشهوری دارد که بارها از صداوسیمای ایران پخش شده است.
برخی معتقدند میان پردهخوانی و نقالی تفاوت بسیار است و پردهخوانی درواقع تعزیهای یک نفره به شمار میرود. برخی دیگر، مرزی مشخص و چهارچوبی اصولی میان شاخههای گوناگون نقالی متصور نیستند. روشن است در گذر تاریخ، نام هنر نقالی و پردهخوانی یکی شده است. نقالان و پردهخوانان نیز لقبهای گوناگونی ازجمله درویش، میرزا و آقا بویژه برای سیدها، مولانا، ملا و مرشد داشتهاند.
نقالی هنر- فنی است که در سراسر سرزمین ایران بزرگ اجرا میشد. از دوردستترین مردمان فارسیگوی سرزمینهای شرقی تا غربیترین شهرها و روستاهای ایران به نقالی و شاخههای آن توجه داشتند. این گستردگی سبب شده است این هنر- فن در هر سرزمینی به شیوهای ویژه رشد کند و تغییر شکل دهد و به گونهای متفاوت به امروز برسد. بیگمان یکی از پایگاههای قدرتمند نقالی، قهوهخانههای قدیمی شهرها است که بارها در تاریخنوشتهها از آن سخن رفته است. از جمله: تذکره نصرآبادی، فرهنگ آنندراج، ذیل واژه صورتخوان، تذکره قمی اوحدی؛ هنر نقالی و نمایش در ایران.