کد مطلب: ۳۲۷۶۳۰
۳۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۱:۱۱

ورزشگاه مردانه آزادی و دختران گوش بسته!

اینجا سرزمینی است که در بچگی دختران به ورزشگاه می‌روند و فحش می‌شنوند و در بزرگی حسرت حضور در ورزشگاه‌ها را می‌خورند؛ یک معامله دو سر باخت!

به گزارش مجله خبری نگار/طرفداری: هیس، کمی آرام تر، کمی الفاظ بهتر، کمی مراعات کنید؛ قرار است خانواده‌ها به این ورزشگاه‌ها بیایند.

زشت، زشت و بازهم زشت؛ واژه بهتری برای توصیف اتفاقات درون ورزشگاه‌های ایران پیدا نمی‌شود، جایی که روز به روز فحش‌ها بیشتر می‌شود، جایی که یک بار بروید، فحش‌های جدید هم یاد می‌گیرید!

همین کسانی که به ورزشگاه‌ها می‌روند و اینگونه فحاشی می‌کنند، بیرون فریاد وا مصبیتا سر می‌دهند که بانوان را به ورزشگاه‌ها بیاورید. بله، بانوان باید به ورزشگاه‌ها بیایند و حق شان است بازی تیم محبوب شان را از نزدیک ببینند، ولی آیا قرار است به این آوردگاه پر از فحش بیایند؟ بیایند تا شما به صغر و کبیر فحش بدهید، آن هم با لبخند!

به راستی چه بلایی سرمان آمده که فحاشی به ناموس افراد مختلف برای مان خوشحال کننده شده است؟ چرا فرهنگ هواداری را یاد نمی‌گیریم؟ چرا یاد نمی‌گیریم بازیکنان درون زمین هم انسان هستند و خانواده دارند، وقتی همه با هم فحش می‌دهیم خانواده شان می‌بینند، آن وقت اگر روزی با خانواده شان روبرو شوید، روی تان می‌شوید به چشم آن‌ها نگاه کنید و بگویید من بودم که آن فحش‌ها را می‌دادم؟

به راستی کسانی که این چنین با الفاظ زشت، فضای ورزشگاه‌ها را آلوده می‌کنند و بهانه دست کسانی می‌دهند که مخالف حضور بانوان در ورزشگاه‌ها هستند، خجالت نمی‌کشند؟

تصویر زیر را روز گذشته نعیم احمدی شکار کرده است؛ پدری که دست دخترش را گرفته و به ورزشگاه آورده و شاید ته دلش خوشحال است؛ می‌گوید او بزرگ که شود، از حضور در ورزشگاه محروم می‌شود، ولی حداقل در بچگی به ورزشگاه می‌آید تا به قول معروف حسرت این موضوع روی دلش نماند.

ورزشگاه مردانه آزادی و دختران گوش بسته!

البته این حرف‌ها برای قبل بازی است، مشخص است پدر در همان اوایل بازی متوجه شده که اشتباه کرده دخترش را به ورزشگاه آورده است؛ البته او اشتباه نکرده، اشتباه یعنی راه دادن فحاش‌ها به ورزشگاه‌های سراسر ایران...

پدر دستانش را روی گوش دختر می‌گذارد تا مبادا دختر متوجه شود ورزشگاهی که پدرش تعریف می‌کرد، چنین محیط آلوده‌ای است که افراد به زمین و زمان فحاشی می‌کنند، پدر گوش‌های دخترش را می‌گیرد تا دنیای زشت بیرون را لمس نکند، پدر گوش‌های دخترش را می‌گیرد تا... اصلا فراموش کنید، بخواهیم ادامه دهیم یک کتاب می‌شود، یک کتاب از زشتی‌ها و فحاشی‌های ورزشگاه آزادی...

اینجا سرزمینی است که در بچگی دختران به ورزشگاه می‌روند و فحش می‌شنوند و در بزرگی حسرت حضور در ورزشگاه‌ها را می‌خورند؛ یک معامله دو سر باخت!

سال هاست می‌گوییم، می‌نویسیم و می‌خوانیم کاش ورزشگاه هایمان اصلاح شود، کاش هواداران فحش ندهند، کاش دختران مان به ورزشگاه بیایند، کاش هواداران ما فرهنگ هواداری را یاد بگیرند، کاش... کاش... کاش...

اصلا فراموشش کنید، به قول شاعر (سیدعلی صالحی) متن را از اول می‌نویسیم، حال مان خوب است، اما شما باور نکنید؛ آقایانی که به ورزشگاه‌ها می‌روید، کمی آرام تر، دختر‌ها گوش می‌دهند!

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر