به گزارش مجله خبری نگار/کافه سینما: مریم امیرجلالی، بازیگر مشهور که این روزها در کانادا به سر میبرد، در لایوی اینستاگرامی از سختیهای زندگی در این کشور گفت.
مریم امیرجلالی در مصاحبهای که سال گذشته پیش از سفر به کانادا داشت گفت تنها چند ماه به طور موقت پیش دخترش به کانادا میرود و قصد مهاجرت ندارد و حتماً به ایران بازخواهد گشت. او گفت اسمش در لاتاری کانادا درآمده و به همین دلیل فعلاً برای مدتی به آنجا میرود تا بتواند پاسپورت کانادا را دریافت کند.
مریم امیرجلالی طی ماههای گذشته در اینستاگرامش تصاویری از خود در تورنتوی کانادا منتشر کرده است. او چندی قبل در لایوی اینستاگرامی با خنده گفته بود: «برخلاف ایران که مردم حتی به آب خوردن همدیگر هم کار دارند، در کانادا هیچ کس کاری به کار دیگران ندارد و برای همین حوصلهی آدم اینجا سر میرود.» او همچنین دوباره تأکید کرده بود که عاشق وطن خود است و حتماً به ایران بازخواهد گشت.
امیرجلالی حالا در لایو مشترک جدیدش با یکی از ایرانیان ساکن کانادا، از سختیهای زندگی در این کشور گفته است.
او در این لایو گفت که در کانادا همه سخت مشغول کارند و مجبورند هزینهی زیادی برای مالیات و قسط بپردازند. او در ادامه گفت: «در این چهار پنج ماهی که در کانادا بوده ام دیده ام که دختر و دامادم از ۸ صبح تا ۵ بعدازظهر یکسره مشغول کارند. بعد از آن دیگر انرژیای برای تفریح کردن ندارند. در ایران، ولی همه چیز سر جایش است. ساعت کار تا ۲ نهایتاً ۴ بعدازظهر است و مردم فرصت تفریح هم دارند.»
او در ادامه از تجربهی توفان اخیر در کانادا و مشکلات پس از آن گفت: «چند روز قبل اینجا توفان شدیدی شد و برقها رفت. تا ساعتها برق نداشتیم و مجبور شدیم بعضی غذاهای داخل یخچال را دور بریزیم. هر قدر هم که برای وصل شدن برق تماس میگرفتیم هیچکس جوابگو نبود. هنوز بعد از چند روز برق خیلی از مناطق وصل نشده.»
امیرجلالی همچنین در بخش دیگری از لایو خود به شایعهی مهاجرتش به کانادا واکنش نشان داد.
او دراینباره گفت: «شاید یک ماه و نیم پیش باید به ایران برمی گشتم، ولی به خاطر حال بدم مجبور به لغو بلیتم شدم تا حالم کمی بهتر شود و بعد از آن به ایران برگردم. بی صبرانه منتظر برگشت به ایران هستم. من برای مهاجرت به کانادا نیامده ام. تمام شایعاتی که درباره ام گفته شده که مهاجرت کرده ام و بعضیها هم گفتند بیت المال را خورده و برده ام، دروغ است. من اهل خوردن بیت المال نیستم.
۳۰ سال کارمند بوده ام و حالا بازنشسته هستم. همیشه با مبلغی ناچیز زندگی کرده ام و به آن قانع بوده ام. پول کسی را نخورده ام. از دیوار کسی بالا نرفته ام. در حق کسی اجحاف نکرده ام. اگر در خانواده ام انسانیت را به من یاد دادند، آن را به تمام معنا معنی کرده ام. حالا هم روزشماری میکنم که به وطنم برگردم. بارها گفته ام اینجا قشنگ است، اما خانهی من نیست. من صرفاً برای دیدن دختر و داماد و نوه هایم و دوستانم به اینجا میآیم.»