کد مطلب: ۳۰۰۰۳۷
|
|
۳۱ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۱۹

پایان رئیسی که فدراسیون را ملک شخصی خود می‌دانست

پایان رئیسی که فدراسیون را ملک شخصی خود می‌دانست
این لحظه موعود بود. لحظه‌ای که جماعتی انتظارش را می‌کشیدند تا وزنه‌برداری آزاد شود و رنگ آفتاب را از زیر سایه آدم برفی ببیند.

به گزارش مجله خبری نگار/ ایران ورزشی: این لحظه موعود بود. لحظه‌ای که جماعتی انتظارش را می‌کشیدند تا وزنه‌برداری آزاد شود و رنگ آفتاب را از زیر سایه آدم برفی ببیند. همو که ۵ دوره در فدراسیون بیتوته کرده بود و آن را ملک شخصی خود می‌دانست، اما در آفتاب سوزان بی‌تدبیری، تمامیت خواهی و خودمحوری ذره ذره آب شد تا سرانجام دیگر اثری از او باقی نماند.

مدیر بازنشسته‌ای که حتی از حکم قانون استنکاف کرد و آن را به هیچ گرفت تا بلکه به آرزوی دیرینه‌اش چنگ بزند غافل از اینکه دست کوتاه او هرگز به خرمای بر نخیل نخواهد رسید. رئیس غیرقانونی با سیاست داغ و درفش همه عصاره‌های وزنه‌برداری را در این سال‌ها تاراند تا یکه و تنها و بدون هیچ مانعی سوار بر اسب تکروی چهار نعل بتازد تا به صندلی رویاهایش تکیه بزند؛ غافل از اینکه این اسب چموش پیش از مقصد او را زمین خواهد زد و از صدر به زیر خواهد کشید تا او در حسرت بماند. رویای خامدستانه رسیدن به صندلی فدراسیون جهانی برای علی مرادی به اندازه‌ای بزرگ و قیمتی بود که برای تعبیر آن به هر ریسمان پاره‌ای چنگ زد، اما رویای کال به کابوس بدل شد تا بار کج به منزل نرسد.

او که یک بار در این آوردگاه پرطمطراق و پرهیاهو روی اسب بازنده قمار کرده و بی‌اعتبار شده بود، برای بار دوم خیز برداشت تا بلکه تمنای دیرینه‌اش اجابت شود. شهوت زر و زور که او بابتش هزینه گزافی پرداخت و پای آن همه منویات وزنه‌برداری را ذبح کرد، اما این بار هم دست زمانه و جبر روزگار زندگی رویای بزرگ را عقیم گذاشت. این پایان آرزو‌های آدم برفی بود؛ موجودی که مدت‌ها پیش در آتش سوءمدیریت همه اعتبارش آب شده و از دست رفته، اما امروز برای همیشه به تاریخ پیوست؛ با کارنامه‌ای تاریک و یک پایان سیاه.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر