به گزارش مجله خبری نگار، فیلم سینمایی مارمولک بالاخره بعد از دو دهه روی آنتن شبکه یک سیما رفت. فیلمی که در زمان اکران در سینماها با واکنش افراد تندرو روبهرو شد و اکرانش نیمهتمام ماند. حال پس از نزدیک به دو دهه این فیلم روی آنتن تلویزیون رفت. دلیل پخش این فیلم سینمایی و این تغییر رویکرد صداوسیما را میتوان با رجوع به صحبتهای مقام معظم رهبری در گفتگو با سینماگران که از طریق مستند غیررسمی پخش شد دریافت(خبرآنلاین)
مارمولک فیلمی ایرانی در ژانر کمدی-درام به کارگردانی کمال تبریزی، تهیهکنندگی منوچهر محمدی، نویسندگی پیمان قاسمخانی و با بازی پرویز پرستویی است که در سال ۱۳۸۲ منتشر شد.
داستان این فیلم اقتباسی از فیلمهای ما فرشته نیستیم و زائر است که با بومیسازی قصه فیلم، نگاهی متفاوت به مسئله روحانیت و جامعه دارد. روستای آهار در شمیران و مسجد و مدرسه حاج قنبرعلی خان تهران از مکانهای اصلی فیلمبرداری این فیلم بودند. این فیلم (علیرغم مخالفتهای بسیار و توقفهای متعدد در زمان اکران عمومی در سالهای ۸۲ و ۸۳) در نوروز ۱۴۰۱ بهطور رسمی از شبکه یک سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد.
رضا مثقالی معروف به رضا مارمولک دزد سابقه داری است که بارها دستگیر و زندانی شده، اما در آخرین دستگیری، اتهام او سرقت مسلحانه است. رضا را به زندانی تحویل میدهند که رئیس آن (آقای مجاور) مردی بسیار سختگیر و انعطافناپذیر است.او عقیده دارد باید آنقدر نسبت به مجرمان ـ با روشهایی خاص ـ سخت گیری کند که حتی فکر اعمال خلاف به مغزشان نرسد؛ و معتقد است زندانیان را به زور هم که شده باید وادار به درستکاری کرد تا به بهشت بروند. رضا در حادثهای مجروح میشود و به بیمارستان خارج از زندان منتقل میشود. در آنجا لباس یک روحانی بیمار را میرباید و در لباس روحانیت موفق به فرار از زندان میشود. او با مصونیتی که در لباس تازه پیدا کرده به یک شهرک مرزی میرود تا از طریق و با گذرنامه جعلی از کشور خارج شود، اما به دلایلی با یک روحانی دیگر اشتباه گرفته میشود و امامت جماعت محلی را برعهده اش میگذارند. او با شیوههای خودش مردم را موعظه و راهنمایی میکند و چندین بار اعمال خلافکارانه اش به سوءتغییر نیکوکاری قلمداد میشود. به هر حال در روستا مریدهای زیادی پیدا میکند و خود او نیز کم کم تحت تأثیر لباس و موقعیت جدید به اعمال مثبتی روی میآورد تا اینکه آقای مجاور رئیس زندان که همه جا به دنبال او میگردد، به سراغش میآیند، اما او هم دیگر مایل نیست رضا را با دستبند دستگیر کند.
در دورانی که اصلاح طلبی گفتمان رایج فضای رسانهای را شکل میدهد، کمال تبریزی با ساخت فیلم "مارمولک" (۱۳۸۲) به گونهای نقادانه به تابوهای جامعه مینگرد. (مطالعه این نقد پیش از تماشای فیلم توصیه نمیشود.)
رضا مثقالی (پرویز پرستویی) سارقی مسلح و سابقه دار است که به دلیل استعدادش در بالا رفتن از دیوار و خالکوبی بازویش به "رضا مارمولک" مشهور است. سکانس آغازین فیلم دستگیری اش حین سرقت را نشان میدهد و در ادامه به حبس ابد محکوم میشود. تلاش او برای فرار از زندان با پوشیدن لباس یک روحانی هسته اصلی داستان را شکل میدهد و خرده داستانهای پیرامون آن با شوخ طبعی به نقد افکار سنتی جامعه میپردازد.
عمادالدین مجاور (بهرام ابراهیمی) رئیس زندان ماموری وظیفه شناس است که از نگاه جامعه همواره خوب و درستکار بوده است. در گفتگویش با رضا مارمولک اظهار میکند که زندان یک "کلینیک امراض روحی" است و زندانی بیماری است که به درمان نیاز دارد، اما با اصرار بر اینکه "انسانها را با زور به بهشت میفرستد" نشان میدهد که درک لازم برای اصلاح و بازپروری مجرمین را ندارد.
رضا مارمولک در زندان به پوچی رسیده و اقدام به خودکشی میکند، اما این تلاش نافرجام به بستری شدنش در بیمارستان منجر میشود. در بیمارستان با یک روحانی به نام رضا احمدی (شاهرخ فروتنیان) آشنا میشود که کتاب شازده کوچولو میخواند و از طریق گچبری امرار معاش میکند. رضا مارمولک تحت تاثیر کلام نافذ و عامه پسند او قرار میگیرد و ایندو با هم دوست میشوند، اما در ادامه با پوشیدن لباسهای حاج آقا احمدی موفق به فرار از بیمارستان میشود!
رضا مارمولک در لباس یک روحانی برای فرار از کشور به شهری مرزی سفر میکند و ناخواسته امام جماعت مسجد آن شهر میشود. در حالیکه معلوماتی در زمینه مذهب ندارد با سخنرانی و ایراد خطبه گفتمان نافذ حاج آقا احمدی را به جامعه منتقل میکند و منبر و مسجدی که پیش از این با ریزش مخاطب مواجه بوده تحت تاثیر این کلام احیا میشود و با اقشار مختلف مردم ارتباط برقرار میکند.
رضا مارمولک که حالا امام جماعت مسجد امیر است به شخصیتی متنفذ و قابل احترام تبدیل میشود و در این در حالی است که مخفیانه زمینه فرار خود از مرز را فراهم میکند: در حالیکه برای جعل مدارک شناسایی به هر دری میزند هر بار به مشکلی بر میخورد تا بفهمد که به سادگی نمیتواند از هویت واقعی اش فرار کند! به موازات آن آوازه اش در شهر تا جایی رفته که حتی نسبت شفابخشی به او میدهند! ازینرو با مقبولیتی که در میان اقشار مختلف مردم پیدا کرده تلاش میکند تا به حل مسایل و مشکلات پیرامون خود بپردازد: جواد دل انگیز که از اراذل و اوباش محل است پس از آنکه کتک مفصلی از حاج آقا میخورد سر به راه میشود و نه تنها از آزار و اذیت همسرش فائزه دست بر میدارد به مسجد هم میرود! آقای فضلی که در جامعه سنتی به دلیل "پدر بودن" بایستی مورد حرف شنوی قرار گیرد با خشکه مقدسی و افکار کهنه اش از نسل جدید فاصله گرفته و از درک فرزندش غلامعلی عاجز است. مجتبی دیگر جوان فیلم هم به دلیل تاثیر گفتمانهای متحجر در سطح دین مانده و به عمق نمیرود! حاج آقا برای حل این مسایل سبک و سیاق خاص خود را دارد؟!
کارگردان با بازتاب کارزار انتخاباتی مهندس شجاعی عوامفریبی عرصه سیاست را به مخاطب نشان میدهد. مهندس شجاعی (مهران رجبی) که کاندید نمایندگی مجلس است با پرداخت بدهی زندانیان طیفی از جامعه را نشان میدهد که همواره به دلیل خدمت به مردم و انجام امور خیریه مورد احترام بوده است، اما ریا و تزویر در رفتارش موج میزند و انجام کار خیر را نردبانی برای رسیدن به قدرت کرده است.
در انتهای فیلم تعقیب و گریز به پایان میرسد و در اثر سماجت جناب مجاور در انجام وظیفه رضا مارمولک شناسایی و دستگیر میشود. به این ترتیب مخاطب با مشاهده دگردیسی درونی او به این کلام حاج آقا احمدی میرسد که "به عدد انسانهای دنیا راه رسیدن به خدا وجود دارد! "
در جریان فیلم عبا و عمامه به موتیف پرمعنایی مبدل میشود که به درک بهتر تم داستان کمک میکند. رضا مارمولک با کمک این لباس در چند مقطع از دست پلیس میگریزد، اما به تدریج پایبندی ظاهری اش به دین و اخلاقیات و اندرز سایرین به تحول درونش میانجامد، به گونهای که شخصیتش نیز شبیه حاج آقا احمدی میشود! در پایان رضا مارمولک این لباس را به کودکی میدهد که در جریان فیلم زیر نظرش داشت و بازتابی از وجدان و کودک درونش بود!
انتخاب لوکیشنهای مناسب و میزانسن منطبق با مضمون داستان از نقاط قوت فیلم است. فیلمنامه در بکارگیری مضامین طنز راه درستی را میپیماید و از هرگونه لودگی و ابتذال فاصله میگیرد. "مارمولک" طنزی انتقادی دارد و با پختگی و مهارت مخاطب را بارها به خنده میاندازد. فیلم دارای یک پلان اضافی یا کسالت بار نیست و سکانسها با دکوپاژ مناسب مضمون داستان را به مخاطب منتقل میکنند.
"مارمولک" در مجموع فیلمی موفق است که سعه صدر جامعه را به چالش میگیرد(منتقد: نیما افراسیابی/سلام سینما).
به هر رو، مجموعهای از مهارت ها، از مارمولک یک اتفاق در سینمای ایران ساخته است.
شیرینی، سرگرم کنندگی، قدرت خنده آوری فیلم، اگر در مورد هر تم دیگری بود، پاسخی را که اکنون داد، نمیداد. این فیلم به هر صورت، ولو با امتیاز ویژه تهیه کننده آن، اثری است که یکی از خطوط قرمز نقد در جامعه ما را شکسته است؛ نقد روحانیت.
اما نقد روحانیت، هم میتواند بنا به نگاهی بی باور به آرمان مذهبی و یک عالم ربانی و هم بنا به نگاهی مدرن صورت گیرد و هم بنا به یک آرمان مذهبی و نگرشی مشفقانه. به نظر من نگاه کمال تبریزی نگاه آدمی است که از سوز دل نقد میکند و خواهان یک الگوی متعال است (احمد میر احسان: مجله پگاه حوزه/شماره ۱۳۰/ اردیبهشت ۱۳۸۳)
کارگردان: کمال تبریزی
تهیهکننده: منوچهر محمدی
نویسنده: پیمان قاسمخانی
بازیگران: پرویز پرستویی/ بهرام ابراهیمی/ شاهرخ فروتنیان/ رضا سعیدی/ مهران رجبی/ فریده سپاهمنصور/ سهیلا رضوی/ رعنا آزادیور/ مائده طهماسبی/ نقی سیفجمالی/ سید مهرداد ضیایی/ سیروس همتی/ حسین سلیمانی/ سیروس همتی/ فرزین محدث
موسیقی: محمدرضا علیقلی
فیلمبردار: حمید خضوعی ابیانه
تدوینگر: حسین زندباف
توزیعکننده: مؤسسه فرهنگی فرادیس
تاریخ انتشار: اردیبهشت ۱۳۸۳
مدت زمان: ۱۲۰ دقیقه
در پایان شایسته است که جمله اول متن که برگرفته از فیلم مارمولک است دوباره ذکر شود:
خدا که فقط متعلق به آدمهای خوب نیست؛ خدا، خدای آدمهای خلافکار هم هست و فقط خود خداست که بین بندگانش هیچ فرقی نمیگذارد.