به گزارش مجله خبری نگار خداوند بزرگ در آیه ۲۴ سوره یونس میفرماید: مثل زندگی دنیا، همانند آبی است که از آسمان نازل کرده ایم که در پی آن، گیاهان زمین میروید؛ تا زمانی که زمین، زیبایی خود را یافته و آراسته میگردد و اهل آن مطمئن میشوند که میتوانند از آن بهرهمند گردند، ناگهان فرمان ما، شب هنگام یا در روز فرا میرسد و آن چنان آن را درو میکنیم که گویی دیروز هرگز نبوده است! در آیه ۴۵ سوره کهف نیز میآورد:ای پیامبر! زندگی دنیا را برای آنان به آبی تشبیه کن که از آسمان فرو میفرستیم و به وسیله آن، گیاهان زمین در هم فرو میرود، اما بعد از مدتی میخشکد و بادها آن را به هر سو پراکنده میکند!
دنیا اینگونه است. ما به این دنیا دل میبندیم! دنیایی که عامل کفر انسان میشود. در آیههای ۱۰۶ و ۱۰۷ سوره نحل میآورد: آنها که سینه خود را برای پذیرش کفر گشوده اند، غضب خدا بر آنهاست و عذاب عظیمی در انتظارشان! این به خاطر آن است که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح دادند.
خدا در آیات ۳۳ تا ۳۵ سوره زخرف میفرماید ما دنیا را به کفار میدهیم: اگر تمکن کفار از مواهب مادی سبب نمیشد که همه مردم امت واحد گمراه شوند، ما برای کسانی که به خدای رحمان کافر میشدند، خانههایی قرار میدادیم با سقفهایی از نقره و نردبانهایی که از آن بالا روند و برای خانه هایشان درها و تختهایی زیبا و نقرهای قرار میدادیم که بر آن تکیه کنند و انواع زیورها، ولی تمام اینها بهره زندگی دنیاست.
خدا در قرآن به این زیبایی، دنیا را تبیین میکند، ولی ما میگوییم اگر خدا دنیا را به ما نداد، ما را خوار کرده است؟!
خداوند در آیات ۱۵ تا ۱۷ سوره فجر میآورد: انسان هنگامی که پروردگارش او را برای آزمایش، اکرام میکند و نعمت میبخشد، میگوید پروردگارم مرا گرامی داشته است! و، اما هنگامی که برای امتحان، روزیش را بر او تنگ میگیرد، میگوید پروردگارم مرا خوار کرده است! چنان نیست که شما میپندارید!
پیامبر اکرم (ص) الگوی همه ماست. او از دنیا گریزان بود. امیر مومنان علی (ع) در خطبه ۱۶۰ نهج البلاغه میفرمایند: پیامبر با نزدیکان خود گرسنه به سر میبرد و با آن که مقام و منزلت بزرگی داشت، زینتهای دنیا از دیده او دور ماند. پس تفکر کنندهای باید با عقل خویش به درستی اندیشه کند که آیا خدا محمد (ص) را به داشتن این صفتها اکرام فرمود یا او را خوار کرد؟ اگر بگوید خوار کرد، دروغ گفته و بهتانی بزرگ زده است و اگر بگوید او را اکرام کرد، پس بداند، خدا کسی را خوار شمرد که دنیا را برای او گستراند و از نزدیکترین مردم به خودش دور نگهداشت. پس پیروی کننده باید از پیامبر (ص) پیروی کند و به دنبال او راه رود و قدم بر جای قدم او بگذارد.
امیر سخن (ع) در همین خطبه میآورند: پیامبر (ص) از دنیا چندان نخورد که دهان را پر کند و به دنیا با گوشه چشم نگریست، دو پهلویش از تمام مردم فرورفتهتر و شکمش از همه خالیتر بود. دنیا را به او نشان دادند، اما نپذیرفت و، چون دانست خدا چیزی را دشمن میدارد، آن را دشمن داشت و چیزی را که خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت و چیزی را که خدا کوچک شمرده، کوچک و ناچیز میدانست. اگر در ما نباشد جز آن که آن چه را خدا و پیامبرش دشمن میدارند، دوست بداریم یا آن چه را خدا و پیامبرش کوچک شمارند، بزرگ بداریم، برای نشان دادن دشمنی ما با خدا و سرپیچی از فرمانهای او کافی بود!
حضرت علی (ع) در ادامه میفرمایند: پردهای بر در خانه پیامبر (ص) آویخته بود که نقش و تصویرها در آن بود، به یکی از همسرانش فرمود این پرده را از برابر چشمان من دور کن که هر گاه نگاهم به آن میافتد، به یاد دنیا و زینتهای آن میافتم. پیامبر (ص) با دل از دنیا روی گرداند و یادش را از جان خود ریشه کن کرد و همواره دوست داشت تا جاذبههای دنیا از دیدگانش پنهان ماند و از آن لباس زیبایی تهیه نکند و آن را قرارگاه دایمی خود نداند و امید ماندن در دنیا نداشته باشد. پس یاد دنیا را از جان خویش بیرون کرد و دل از دنیا برکند و چشم از دنیا پوشاند.
حضرت میفرمایند: در زندگانی رسول خدا (ص) برای تو نشانههایی است که تو را به زشتیها و عیبهای دنیا راهنمایی کند. آن انسان کامل و وارسته و آخرین پیامبر الهی الگوی ماست و همه وظیفه داریم که زندگی او را، روشی برای زندگی خود قرار دهیم.
خداوند در آیه ۲۱ سوره احزاب میفرماید: مسلما برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود. حضرت علی (ع) هم در خطبه ۱۶۰ نهج البلاغه میفرمایند: چه بزرگ است منتی که خدا با بعثت پیامبر (ص) بر ما نهاده و چنین نعمت بزرگی به ما عطا فرموده، رهبر پیشتازی که باید از او پیروی کنیم و پیشوایی که باید راه او را تداوم بخشیم.
ایشان در خطبه ۳۳ نتیجه این الگوگیری را در بیان زیبایی تبیین کرده و میفرمایند: پیامبر (ص)، مردم جاهلی را تا به جایگاه کرامت انسانی پیش برد و به رستگاری رساند که سرنیزه هایشان کندی نپذیرفت و پیروز شدند و جامعه آنان استحکام گرفت.
اگر نگاه ما به دنیا غیر از راهی باشد که قرآن تبیین میکند و پیامبر (ص) طی مینماید، نباید خود را پیرو راه آن پیامبر الهی بدانیم. نمیشود خود را تابع دین اسلام و مرید حضرت محمد (ص) بدانیم و دنبال شکم و شهوت و پست و مقام و خانه و مرکب و زینتهای دنیایی باشیم.
خداوند در آیه ۲۴ سوره توبه میفرماید: اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما و اموالی که به دست آورده اید و تجارتی که از کساد شدنش میترسید و خانههایی که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار این باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند!
در آیههای ۷ و ۸ سوره یونس هم میآورد: آنها که به زندگی دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند و آنها که از آیات ما غافلند، همه آنها جایگاهشان جهنم است.
خداوند در آیه ۲۰ سوره شوری میآورد: کسی که زراعت آخرت را بخواهد، به کشت او برکت و افزایش میدهیم و بر محصولش میافزاییم و کسی که فقط کشت دنیا را بطلبد، کمی از آن را به او میدهیم، اما در آخرت هیچ بهرهای ندارد.
در آیههای ۱۵ و ۱۶ سوره هود هم میفرماید: کسانی که زندگی دنیا و زینت آن را بخواهند، نتیجه اعمالشان را در همین دنیا بطور کامل به آنها میدهیم و چیزی از آنها کم و کاست نخواهد شد، ولی در آخرت، جز آتش، سهمی نخواهند داشت.
از این زیباتر و شفافتر بیان شود؟ در آیات الهی تفکر کنیم. در سخنان امیر مومنان (ع) دقت نماییم. به زندگی پیامبر و اولیای الهی خیره شویم، همه اش ساده زیستی و دنیاگریزی و زهد است و کرامت انسانی و پیروزی و رستگاری دو سرا نیز در همین تبعیت از زندگی پیغمبر و اولیاء خداست.
فرهنگ غرب و تفکر شیطانی ما را به سمت تشریفات و اشرافی گری و دنیاگرایی و شهوت پرستی میخواند. اگر راه ما راه خدا و انبیاء و اولیاء است، باید جهان بینی، نگرش، بینش و رفتار ما با نگاه آنان مطابقت داشته باشد. سبک زندگی ما امروز عوض شده است. برخی از ما بیش از توجه به خدا و آخرت، به پول و خانه و مقام و ریاست و زن و شهوت دل بسته ایم؛ به دنیایمان، به خانه مان، به خودرو و مبل و پرده مان دل سپرده ایم! باید از اینها دل کند و به راه مستقیم الهی وارد شد.
امروز مهریههای دخترانمان سرسام آور است. جهیزیهها بیداد میکند. حرف ها، حول محور ثروت و داراییهای دنیایی میچرخد. صدها جنس غیر ضرور را وارد سبد اقتصادیمان کرده ایم و میگوییم دخل و خرج با هم نمیسازد. الگوی مصرف را درست کنیم و الگویمان به جای غرب، پیامبر (ص) و علی (ع) و فاطمه (س) بشوند. به جای پیروی از دل و هوای نفس، تابع خدا و قرآن بشویم. راه و فکرمان را علوی و حسینی کنیم. اگر تابع اسلام ناب شدیم، دنیا و آخرتمان درست میشود و الا دنیایمان خراب و در آخرت نیز جایگاهمان دوزخ است.
با همین نگاه است که معتقدیم همه ما نیازمند تغییر در نگرش و رفتاریم. نگاهمان را قرآنی کنیم. از دنیا فاصله بگیریم و بر اساس فرمان خدا و اوامر و نواهی او رفتار کنیم. تنها راه سعادت دنیا و آخرت ما همین است.
در این تغییر نگرش و رفتار، هیچ تفاوتی بین مردم عادی و مسئولین و بین نهادها و ارگانها و وزارت خانهها و قوا نیست. همه باید به سمت الگوگیری از پیامبر (ص) حرکت کنیم. همه باید به دنیاگرایی پشت کنیم. همه باید ساده زیست شویم. همه باید از تجملات و تشریفات و اسراف فاصله بگیریم. در نظام اسلامی، سرمایه دار هم حق ندارد به دنبال تجملات و بریز و بپاش باشد. دستگاههای تبلیغاتی و صدا و سیما هم حق ندارند از اشرافی گری تبلیغ کنند.
همه باید به راه قرآن برویم. اوامر و نواهی خدا را در نظر بگیریم. به دستورات دین عمل کنیم. به سیره پیغمبر اسلام برگردیم. تنها راه، همین است. برای درست عمل کردن، چارهای جز بازگشت به قرآن نیست. باید به متن قرآن مراجعه کنیم. باید درسهای نهج البلاغه را یاد بگیریم و باید با سیره عملی چهارده معصوم آشنا شویم.
برای هیچ کس چارهای جز عمل به دستورات دین اسلام نیست. اساس و انگیزه امام بزرگوارمان از انقلاب همین بود. اساس شکل گیری نظام ولایت فقیه برای همین است. همه حرف امام خامنهای همین است. حرف همه علمای دین همین است؛ چون حرف خدا و پیامبر همین است و همه باید در این راه حرکت کنیم.
اراده کنیم، تصمیم بگیریم، وارد تحول در زندگی شویم. راه تحول را درست بشناسیم. مو به مو بر اساس طرح تحول نبوی به پیش برویم. هر روزمان را نظاره کنیم، محاسبه کنیم، در خطا، خود را مورد عتاب قرار دهیم. کژیها را راست کنیم. زشتیها را از زندگی دور کنیم. به راه مستقیم الهی برویم. به رضایت خدا و قرب الهی بیاندیشیم و بدانیم در غیر این صورت، خطایمان از خطای دوران طاغوت بیشتر است؛ چون خدا در امروز نعمتش را بر ما تمام کرده است. امروز برای شناخت دین و تصحیح جهان بینی و حرکت در مسیر مستقیم الهی، هیچ مشکلی نداریم. حاکمیت دینی در خدمت رشد و تعالی جامعه انسانی است و زمینه رسیدن به کمال مطلق برای همه فراهم است.
برای حرکت جامعه بشری به راه مستقیم، چقدر شهید دادیم؟ چقدر اسیر دشمن شدند؟ چقدر مجروح و جانباز شدند؟ چقدر امامین انقلاب اسلامی زحمت کشیدند؟ چقدر مجاهدان سترگی مثل شهید قاسم سلیمانی سختی کشیدند؟ چقدر دانشمندان و علمای دین برای تعالی جامعه خون دل خوردند؟
جرم بی توجهی به این حقیقت چقدر است؟ به راه مستقیم الهی برگردیم و این راه زیبا را بپیماییم و مطمئن باشیم که تنها راه سعادت دنیا و آخرت، حرکت در همین مسیر پیروزمندانه و بزرگ است.