به گزارش مجله خبری نگار همواره پرداخت سینمایی وقایع تاریخی، یکی از اشتراکات محبوب میان مخاطبان و سینماگران بوده است. این اتفاق حتی برای گیشه نیز خوشایند است چرا که آگاهی مخاطب از اتفاقی ویژه در تاریخ، زمینههای استقبال بالای این آثار را فراهم میکند.
این بازی سه سر برد برای مخاطب، سینماگر و سینمادار در گستره اکران جهانی، نمونههای بسیار موفقی را به خود دیده است. از تایتانیک که دومین فیلم پرمخاطب و پرفروش تاریخ سینمای جهان است بگیرید تا گلادیاتور، لینکلن، اسپارتاکوس، تروی، دانکرک و دهها فیلم دیگر، نه تنها چند میلیون مخاطب را در سراسر جهان به سینما کشاندند بلکه به آثار کالت تاریخ سینمای جهان نیز تبدیل شده اند.
این معادله، در سینمای ایران چندان جا نیفتاده است. با نگاهی به جدول پرمخاطبترین آثار تاریخ سینمای ایران، تنها اخراجیها با بیش از ۵ میلیون و ۳۰۰ هزار مخاطب، واجد چنین شرایطی است. یعنی پرفروشترین و پرمخاطبترین فیلم ایرانی با محوریت دراماتیزه کردن یک اتفاق تاریخی، توانسته به چنین توفیقی دست یابد.
محمد رسول الله (ص) که در رده نهم پرمخاطبترین فیلم تاریخ سینمای ایران قرار دارد، در رده دوم این جدول قرار میگیرد.
شبی که ماه کامل شد در رتبه سوم، سرخپوست در رده چهارم و به وقت شام هم پنجمین فیلم این جدول است.
نکته قابل تامل این آمار آن است که از میان ۳۷ فیلم پرمخاطب تاریخ سینمای ایران، تنها همین ۵ فیلم با محوریت اتفاق تاریخی ساخته شده است که آمار قابل توجهی محسوب نمیشود.
این آمار عجیب درحالی به دست آمده که گمان برده میشد مزایای تولید بر مبنای اتفاقهای حقیقی تاریخی، فیلمسازان بسیاری را به سمت تولیداتی از این دست گسیل دارد، چون آنها با دستمایه قرار دادن واقعهای تاریخی، از همان مرحله پیش تولید، ذهن بسیاری از مردم را به سمت خود جلب میکنند. در ادامه و با تولید این آثار، ضمانت کافی برای استقبال مخاطب وجود دارد.
این گمانه بر روی کاغذ، قطعا به جواب میرسد، اما نمونههای بسیاری در تاریخ سینمای ما بوده که نه تنها مورد توجه قرار نگرفته است بلکه با یک سقوط آزاد محض در گیشه مورد استقبال قرار گرفته است.
یکی از مهمترین فیلمهای از این دست، غلامرضا تختی بهرام توکلی است که با ساختاری استاندارد به تولید رسید، اما با آن که فیلم در جشنواره فجر با اقبال بالایی مواجه شد و در اکران نوروزی به نمایش درآمد، اما نهایتا با هزینه حدودا ۹ میلیاردی تولید، کمتر از ۲ میلیارد تومان فروخت تا یک شکست محض را تجربه کند.
اینکه چرا بسیاری از فیلمهایی که با محوریت اتفاق تاریخی در ایران تولید میشوند، در گیشه شکست میخورند را باید به پای کدام عامل یا عوامل داخلی یا بیرونی گذاشت؟! فیلمهایی که بر مبنای اتفاقهای بزرگ و با چهرههای سرشناس کشور به تولید رسیده اند و در مسیر تولید نیز هزینههای گزافی را خرج کرده اند، اما اقبال چندانی در گیشه به این آثار نمیشود.
اگر بخواهیم به علاقمندی تاریخی مخاطبان ایرانی در تمرکز بر روی ملودرام و کمدی تکیه کنیم، باز به فیلمهایی میرسیم که در این دو گونه تعریف میشوند، اما باز هم شکست خورده اند. اگر هم بخواهیم پای کارگردان و بازیگران و گمنامی آنها را وسط بکشیم، میبینیم که بسیاری از فیلمهایی از این دست که با عوامل شناخته شده تولید شده بودند، شکست خورده و در مقابل، پروژه بسیاری از عوامل گمنام، با اقبال بالایی مواجه شده است.
مثلا برای کمدی "اخراجی ها" که سرلیست آثاری از این دست است، مگر چند نفر از آن ۵ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر، نام مسعود ده نمکی را شنیده بودند که آن استقبال افسانهای از فیلم شکل گرفت؛ بنابراین طبق همان دست نامرئی آدام اسمیت که بازار را میچرخاند، اینجا در سینما نیز دستی نامرئی، مخاطبان را به تماشا یا عدم استقبال از یک فیلم بر مبنای داستانی تاریخی سوق میدهد.
در جشنواره امسال فیلمهای ۲۸۸۸، ملاقات خصوصی، موقعیت مهدی، علفزار، هناس، بیرو، دسته دختران، ضد و خائنکشی، بر مبنای اتفاقی تاریخی رقم خورده اند که ۹ فیلم از ۲۲ فیلم بخش سودای سیمرغ را تشکیل میدهند.
روی کاغذ، تنها یک یا دو فیلم از این فهرست، با اقبال عمومی در گیشه مواجه شده و مابقی، شکست میخورند؛ بنابراین تلاش برای یافتن پاسخ این پرسش که چرا فیلمهایی که بر مبنای اتفاقهای تاریخی ساخته میشوند، چندان در گیشه موفق نیستند را باید به شکل جدی تری و ضروریتر مورد تحلیل و آسیب شناسی قرار داد. فیلمهایی که چندین پارامتر موفقیت را در خود جای داده اند، اما باز نمیتوانند استقبال چندانی را به خود ببینند.
یافتن پاسخ این پرسش که در روندی معکوس از ساختار اکران بینالمللی قرار دارد، میتواند علاوه بر تولید بیشتر آثار در این حوزه، گردش مالی گیشه سالیانه سینمای ایران را نیز با رونق و شکوه بیشتری همراه کند.