به گزارش مجله خبری نگار تحریم و تنگناهای آمریکا علیه ایران از اردیبهشت ۱۳۹۷ در قالب کارزار فشار حداکثری در نهایت شکست خورد و «دونالد ترامپ» به هیچکدام از اهداف سه گانه خود یعنی تغییر رژیم، تغییر رفتار ایران در منطقه یا امضای توافق ثانویه دست نیافت.
اینک گویی رژیم صهیونیستی سودای بازاستفاده این پروژه شکست خورده را در سر دارد و «نفتالی بنت» نخست وزیر این رژیم روز سهشنبه ۱۲ بهمن در یک سخنرانی در تلآویو با تاکید بر اینکه کارزار تضعیف ایران آغاز شده و در همه عرصهها از جمله هستهای، اقتصادی، سایبری و به صورت آشکار و نهان در حال اجرا است، مدعی شد: افزایش فشارها باعث میشود ایران توان حمایت از تروریسم در منطقه را از دست بدهد.
تحریم و تنگناهای آمریکا علیه ایران از اردیبهشت ۱۳۹۷ در قالب کارزار فشار حداکثری در نهایت شکست خورد و «دونالد ترامپ» به هیچکدام از اهداف سه گانه خود یعنی تغییر رژیم، تغییر رفتار ایران در منطقه یا امضای توافق ثانویه دست نیافت.
طبل توخالی توان نظامی- دفاعی اسرائیل
سران تلآویو همواره در صدد آن هستند تا توان و قدرت نظامی خود را به رُخ کشورهای عربی منطقه کشیده و ائتلافی با آنها علیه ایران تشکیل دهند همان گونه که این رژیم فروش سامانه دفاعی «گنبد آهنین» (Iron Dome) را به امارات پیشنهاد داد.
در ادامه سیاست اغراق و بزرگنمایی از تجهیزات نظامی، نخست وزیر اسرائیل در جریان این سخنرانی ادعا کرد که اسرائیل قصد دارد یک سیستم دفاع هوایی لیزری را برای مقابله با حملات موشکی و پهپادی در طول یک سال مستقر کند و ابتدا آن را به شکل آزمایشی و بعد به شکل عملیاتی بهکار گیرد.
در پیوند با سامانه دفاعی گنبد آهنین لازم به ذکر است که بعد از تجربه جنگ لبنان و شکست ارتش اسراییل در مقابل حزبالله در جنگ ۳۳ روزه، رژیم صهیونیستی به طور جد به فکر تقویت سیستم دفاع موشکی خود افتاد. این رژیم پیش از این، سیستم دوربرد موسوم به «پیکان» (Arrow) را طراحی کرده بود، اما بعد از جنگ ۳۳ روزه لبنان، تصمیم گرفت که با سرمایه گذاری سنگین، سیستم «گنبد آهنین» را طراحی و تولید کند.
از نگاه کارشناسان نظامی و استراتژیک، سیستم موشکی گنبد آهنین دارای ۳ بخش «رادار ردیابی موشک»، «مرکز کنترل» و «بخش شلیک موشک» است و شکل اولیه این سیستم نیز به صورت موشکهای پاتریوت آمریکا در سرزمینهای اشغالی و عربستان به کار گرفته میشود.
طرح استقرار این سامانه در فوریه ۲۰۰۷ توسط «عمیر پرتز» وزیر دفاع وقت رژیم صهیونیستی، مطرح و در مارس ۲۰۱۱ مورد بهرهبرداری قرار گرفت، به گفته برخی منابع خبری، هزینه طراحی و استقرار گنبد آهنین بیش از یک میلیارد یورو برآورد شده بود، در حالی که این سیستم در داخل رژیم صهیونیستی منتقدان زیادی داشت، موجب شد بخشی از هزینههای آن توسط آمریکا تامین شود.
بزرگترین منتقدان گنبد آهنین، اما استراتژیستهای سابق همین رژیم به شمار میروند. فروردینماه امسال «یوسی لانگوتسکی» ژنرال بازنشسته و فرمانده سابق یگان ۸۱ فناوری ارتش اسرائیل دهان به اعتراف گشود و در گفتگو با روزنامه عبری زبان «معاریو» گفت: امروز خطرات حیاتی زیادی در اطراف اسرائیل (مناطق اشغالی ۱۹۴۸) شکل گرفتهاند و ارتش اسرائیل قادر به مهار تمام این تهدیدها به ویژه از طریق تکیه بر گنبد آهنین نیست.
این ژنرال صهیونیست اعتراف کرد گنبد آهنین عدم کارایی خود را به اثبات رسانده و نشان داد که توانمندی رهگیری موشکهای گروههای (مقاومت) فلسطینی را ندارد؛ امری که میتواند جنبش حماس در نوار غزه را به تهدیدی مستقیم برای جبهه داخلی اسرائیل تبدیل کند.
بسیاری این پرسش را مطرح میکنند، گنبد پوشالی صهیونیست که از دفاع در برابر موشکها و حملات پهپادی فلسطین و لبنانیها عاجز است، چگونه میتواند در مقابل قدرت موشکی ایران ایستادگی کند؟ کشوری که از لحاظ توانمندی نظامی، قدرتی بلامنازع در منطقه غرب آسیا است.
وی همچنین خاطرنشان کرد، صرف نظر از تهدیدی که ایران برای اسرائیل دارد، حزب الله هم یک خطر بسیار جدی است، اما گنبد آهنین قادر به مقابله با شلیک مستمر و پرتعداد موشکها از تمام جبههها نخواهد بود، باید اعتراف کرد که کارایی گنبد آهنین رهگیری و سرنگونی جزئی و محدود این موشکها است.
این ژنرال صهیونیست همچنین خبر داد هزینه رهگیری گلولههای پرتابی و موشکهایی که از نوار غزه به سوی جبهه داخلی اسرائیل شلیک میشود نیز بسیار هنگفت است. هر موشک شلیک شده از سوی سامانه گنبد آهنین بیش از ۱۰۰ هزار دلار هزینه دارد در حالی که قیمت ساخت یک موشک فلسطینی بسیار پایین است، حال اگر سامانه نیازمند شلیک دو موشک برای سرنگونی موشک فلسطینی باشد نه تنها هزینهها دو برابر میشود بلکه ما را نیازمند تامین ذخایر موشکهای رهگیر بیشتری برای سامانه گنبد آهنین میکند.
میانه آبان ماه نیز شاهد اذعان ژنرال صهیونیست به قدرت موشکی حزبالله بودیم و «اوری گوردین» فرمانده جبهه داخلی در ارتش رژیم صهیونیستی در گفتگو با کانال ۱۲ تلویزیون این رژیم با تأکید بر اینکه در هرگونه درگیری جدید با حزبالله لبنان، روزانه ۲۵۰۰ موشک بهسوی اراضی اشغالی شلیک خواهد شد، اذعان کرد که افکار عمومی در اسرائیل آمادگی مواجهه با این امر را ندارد.
بسیاری این پرسش را مطرح میکنند، گنبد پوشالی صهیونیست که از دفاع در برابر موشکها و حملات پهپادی فلسطین و لبنانیها عاجز است، چگونه میتواند در مقابل قدرت موشکی ایران ایستادگی کند؟ کشوری که از لحاظ توانمندی، نظامی قدرتی بلامنازع در منطقه غرب آسیا است.
رژیم صهیونیستی که در دولت ترامپ از هیچ گونه تلاشی برای به جنگ کشاندن تهران – واشنگتن دریغ نکرده و ناکام مانده بود، در دولت بایدن در صدد ایجاد اجماع منطقهای علیه ایران است. از این رو بنت ادعا کرد که «کارزار تضعیف رژیم ایران آغاز شده و در همه عرصهها از جمله هستهای، اقتصادی، سایبری و به صورت آشکار و نهان در حال اجرا است.»
پیشتر نیز مقامات تلآویو با داستانسرایی تکراری و نزدیک جلوه دادن دسترسی ایران به بمب اتم، تلاش وافری را برای اجماع سازی بکار بستند که این ترفند راه به جایی نبرد.
در همین پیوند چندی پیش کانال ۱۲ رژیم صهیونیستی به نقل از یک سازمان اطلاعاتی انگلیسی مدعی شد که ایران بیش از هر زمان دیگری به بمب اتمی نزدیک شده و میتواند ظرف یک ماه دیگر به آن دست یابد. کانال مذکور اضافه کرد که برنامه هستهای ایران از ۹ ماه قبل و از زمان توقف همکاری با آژانس پیشرفت چشمگیری داشته است.
اگر چه تردیدی وجود ندارد که پروژه فشار جمعی رژیم صهیونیستی علیه ایران نیز همانند پروژه آمریکایی به شکست بیانجامد، اما سران تلآویو با مطرح کردن کارزار تضعیف ایران قصد مخابره این پیام را به کاخ سفید دارند که با هرگونه توافقی از سوی آمریکا و ۱+۴ با ایران که منافع تهران در آن لحاظ شدهباشد، مخالف هستند.
لازم به بیان است که ادعای مقامات تلآویو مبنی بر کوتاه شدن بازه زمانی دستیابی به ایران به بمب اتم و کاهش زمان گریز هستهای دستکم ۱۰ بار طی هر سال از زبان مقامهای رژیم صهیونیستی در جلسات و نشستهای گوناگون تکرار میشود؛ تهدیدی که در آستانه و حین مذاکرات لغو تحریمها شدت گرفتهاست.
همانند ادعای واهی «بنی گانتز» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی که روز چهارشنبه ۱۳ مرداد به دیپلماتهای شورای امنیت سازمان ملل گفت: ایران تمامی بندهای اجرایی توافق هستهای برجام را نقض کرده و «فقط حدود ۱۰ هفته» از دستیابی به موادی غنی شده در سطح سلاح، برای ساخت یک بمب هستهای فاصله دارد.
این تاکتیک اسرائیلیها با قدمتی چند دههای، همواره تکرار میشود به طوری که سوژه طنز بسیاری از محافل و رسانهها تبدیل شدهاست.
در ارتباط با تداوم کارزار فشار بر ایران با محوریت رژیم اسرائیل باید گفت که سران تلآویو ناامید از دولت بایدن در جست وجوی متحدانی علیه ایران هستند به آن امید که ائتلافی با دول عربی علیه ایران ایجاد کرده و کارزار شکست خورده آمریکا را احیا کنند.
حال آنکه مقامات ارشد کاخ سفید از اعتراف به شکست پروژه فشار حداکثری علیه ایران ابایی ندارند. همانند اعتراف «ند پرایس» سخنگوی وزارتخارجه آمریکا در نشست خبری خود تاکید کرد: «دولت ترامپ ما را دربرابر مجموعهای از گزینههای وحشتناک قرار داد. کمپین فشارحداکثری یک شکست فاحش بود.»
پیشتر نیز در آستانه مذاکرات دور هشتم، شاهد اعتراف «آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه آمریکا نسبت به خطای راهبردی ترامپ علیه ایران بودیم و وی اظهار کرد: ما اکنون به خاطر یکی از چیزهایی که به گمانم از بدترین تصمیمات اتخاذ شده در سیاست خارجی آمریکا در یک دهه اخیر بوده است، در موقعیت فعلی قرار داریم و آن تصمیم خروج از توافق هستهای ایران، برجام بوده است، توافقی که برنامه هستهای ایران را محدود کرده بود.
مذاکرات وین بیاعتنا به کارشکنیهای صهیونیستی پیش میرود و به دلیل رفع تدریجی موانع و برداشتهشدن یکی پس از دیگری پرانتزها، امکان دستیابی به توافق بیش از هر زمانی نزدیک است.
در مجموع با افزایش احتمال دستیابی تیمهای دیپلماتیک در وین به توافق، آمریکا راه خود را از اسرائیل جدا کردهاست. آذرماه امسال منابع عبری فاش کردند که بایدن طی سه هفته اخیر از پاسخگویی به تماسهای بنت، خودداری کردهاست. در این باره شبکه ۱۳ تلویزیون اسرائیل گزارش کرد: رئیسجمهوری آمریکا از هرگونه مذاکره درباره موضوع ایران با نخست وزیر اسرائیل سر باز میزند.
اگر چه تردیدی وجود ندارد که پروژه فشار جمعی رژیم صهیونیستی علیه ایران نیز همانند پروژه آمریکایی به شکست بیانجامد، اما سران تلآویو با مطرح کردن کارزار تضعیف ایران قصد مخابره این پیام را به کاخ سفید دارند که با هرگونه توافقی از سوی آمریکا و ۱+۴ با ایران که منافع تهران در آن لحاظ شدهباشد، مخالفاند.
از نگاه ناظران همانند توافق سال ۹۴ که به رغم کارشکنیهای نتانیاهو و تحریک جمهوریخواهان از سوی وی، برجام امضا شد، اینک نیز مذاکرات وین بدون اعتنا به کارشکنیهای صهیونیستی پیش میرود و به دلیل رفع تدریجی موانع و برداشتهشدن پرانتزها یکی پس از دیگری امکان دستیابی به توافق بیش از هر زمانی نزدیک است.