به گزارش مجله خبری نگار، فاصله جغرافیایی میان پاکستان و اسرائیل، هرچند از دو منطقه مختلف آسیا حکایت دارد، اما با توجه به توسعه موشکهای بالستیک پاکستان، دیگر یک عامل بازدارنده مطلق محسوب نمیشود. پاکستان، به عنوان یک قدرت هستهای، زرادخانه موشکی قابل توجهی دارد که برخی از آنها توانایی فنی هدف قرار دادن رژیم صهیونیستی را دارا هستند.
فاصله هوایی تقریبی از نقاط پرتاب احتمالی در پاکستان تا اهداف کلیدی در سرزمینهای اشغالی (مانند تل آویو یا تاسیسات هستهای دیمونا) حدود ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ کیلومتر است. این فاصله، دقیقا در محدوده برد موشکهای بالستیک میان برد پاکستان قرار میگیرد. موشکهایی که در ادامه معرفی شدهاند، دارای برد کافی برای پوشش این مسافت هستند.
شاهین ۳، نماد اوج توانمندی موشکی بالستیک پاکستان و دوربردترین موشک این کشور است.
برد: ۲۷۵۰ کیلومتر. این برد به طور قطع اجازه میدهد که موشک، سرزمینهای اشغالی و تقریبا تمام خاورمیانه را هدف قرار دهد.
نوع سوخت: سوخت جامد. استفاده از سوخت جامد مزیتهای راهبردی مهمی دارد: موشک میتواند از پیش سوخت گیری شده و روی سکوهای متحرک مستقر شود، که این امر زمان آماده سازی برای پرتاب را به شدت کاهش داده و آن را در برابر حملات غافلگیرانه کمتر آسیب پذیر میسازد.
ویژگی ها: این موشک برای حمل کلاهک هستهای طراحی شده است و به دلیل برد فوق العاده، برای بازدارندگی در عمق قلمرو دشمن اصلی پاکستان یعنی هند و فراتر از آن توسعه یافته است.
موشک شاهین ۲،

شاهین ۲، پیش از معرفی شاهین ۳، موثرترین ابزار بازدارندگی دوربرد پاکستان به شمار میرفت.
برد: ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ کیلومتر. این برد، آن را دقیقا در مرز قابلیت رسیدن به سرزمینهای اشغالی قرار میدهد؛ دستیابی موفقیت آمیز به هدف نیازمند پرتاب از نقاطی در غرب پاکستان خواهد بود.
نوع سوخت: سوخت جامد. مشابه شاهین ۳، سوخت جامد تضمین کننده سرعت واکنش و پنهان کاری عملیاتی است.
ویژگی ها: این موشک میتواند کلاهکهای سنگین هستهای یا متعارف را حمل کند. شاهین ۲ یک موشک دو مرحلهای است و آزمایشهای موفق آن، توانایی پاکستان را برای پوشش اهداف دوردستتر ثابت کرده است.

ابابیل نشان دهنده یک جهش کیفی در فناوری موشکی پاکستان است، زیرا اولین موشک این کشور با قابلیت حمل کلاهکهای چندگانه است.
برد: ۲۲۰۰ کیلومتر. این برد، آن را در محدوده هدف قرار دادن سرزمینهای اشغالی قرار میدهد.
نوع سوخت: سوخت جامد.
ویژگی ها: مهمترین ویژگی ابابیل، قابلیت MIRV (Multiple Independently Targetable Re-entry Vehicle) است. این به معنای آن است که موشک میتواند چندین کلاهک جنگی (هستهای یا متعارف) را حمل کند که هر کدام به طور مستقل هدف گیری میشوند. این قابلیت به طور چشمگیری توانایی شکست دادن سامانههای دفاع موشکی (مانند سامانه پیکان رژیم صهیونیستی) را افزایش میدهد.

موشک غوری ۲، که ریشه در فناوری موشکهای «ندونگ» کره شمالی دارد، یکی از ارکان زرادخانه هستهای اولیه پاکستان بود.
برد: ۱۸۰۰ تا ۲۳۰۰ کیلومتر. با توجه به این محدوده، این موشکها در حداکثر برد خود میتوانند به هدفهایی در سرزمینهای اشغالی دسترسی پیدا کنند.
نوع سوخت: سوخت مایع. فرآیند سوخت گیری زمان بر بوده و موشک در حین آماده سازی آسیب پذیرتر است، به همین دلیل موشکهای سوخت جامد از نظر راهبردی ارجحیت دارند.
ویژگی ها: غوری ۲ میتواند کلاهکهای نسبتا سنگینی را حمل کند و با وجود قدیمیتر بودن فناوری، همچنان بخشی از توان بازدارندگی هستهای پاکستان باقی مانده است.
سیاست نظامی و راهبردی پاکستان تحت تاثیر دکترین بازدارندگی حداقلی قابل اعتماد (Credible Minimum Deterrence) قرار دارد. این دکترین به دو اصل اساسی محدود میشود:
زرادخانه هستهای باید کوچکترین اندازه ممکن را داشته باشد. هدف این نیست که قابلیت پیروزی در یک جنگ هستهای را داشته باشد، بلکه صرفا کافی باشد تا تضمین کند که حتی پس از دریافت یک حمله اولیه هستهای توسط دشمن، بقایای کافی از نیروهای هستهای باقی بماند تا دشمن را با یک حمله دوم ویرانگر هدف قرار دهد.
تهدید به تلافی باید واقعی، فنی و عملی باشد. یعنی دشمن باید قویا باور داشته باشد که:
قابلیت بقا: نیروهای هستهای طوری مستقر شدهاند که در صورت حمله اول، بخش قابل توجهی از آنها جان سالم به در برده و قابلیت شلیک داشته باشند (به عنوان نمونه، از طریق استقرار روی سکوهای متحرک).
قابلیت نفوذ: سیستمهای پرتاب (موشک ها) قابلیت نفوذ به دفاع موشکی حریف و رسیدن به هدف را دارند (مانند استفاده از فناوری MIRV در موشک ابابیل).
اهمیت بازدارندگی حداقلی قابل اعتماد: این دکترین به پاکستان این امکان را میدهد که با صرف منابع محدود، یک چتر امنیتی هستهای موثر ایجاد کرده و از بقای راهبردی خود در برابر تجاوز دفاع کند.
با وجود توانایی فنی برای هدف قرار دادن سرزمینهای اشغالی، باید توجه داشت که دکترین نظامی و موشکی پاکستان عمدتا برای بازدارندگی در برابر هند، رقیب سنتی اش در منطقه جنوب آسیا، توسعه یافته است.
مقامات ارشد پاکستان تاکید دارند که تسلیحات هستهای و موشکی این کشور صرفا برای دفاع از خود و در جهت تامین امنیت ملی در برابر تهدیدات بومی است و شایعات استفاده از توان هستهای علیه رژیم صهیونیستی را رد کردهاند.
احتمال واقعی استفاده پاکستان از موشکهای هستهای علیه رژیم صهیونیستی، با وجود توانایی فنی، در شرایط عادی بسیار پایین و در حد یک رویداد غیرمحتمل است. دلایل این امر عبارتند از:
بحران هستهای: پرتاب یک موشک بالستیک هستهای به سمت سرزمینهای اشغالی، به احتمال بسیار زیاد، منجر به یک جنگ هستهای تمام عیار منطقهای یا حتی جهانی خواهد شد که پاکستان خود بزرگترین بازنده آن خواهد بود.
فشار بین المللی: چنین اقدامی با محکومیت فوری و شدید جامعه جهانی و احتمالا تحریمهای ویرانگر از سوی قدرتهای بزرگ رو به رو خواهد شد.
فاصله و موانع: اگرچه برد موشکها کافی است، اما نبود مرز مشترک و فاصله جغرافیایی، نیاز به برنامه ریزی پیچیده عملیاتی و استقرار موشک در مناطقی دارد که بتواند برد حداکثری را تامین کند.
موشکهای بالستیک پاکستان مانند شاهین ۳ و شاهین ۲، بر اساس دادههای رسمی و تخمینی، قابلیت فنی رسیدن به سرزمینهای اشغالی را دارند. اما دکترین هستهای پاکستان بر بازدارندگی در برابر هند متمرکز است و استفاده مستقیم از این توانایی علیه رژیم صهیونیستی، یک سناریوی بعید و پرمخاطره با پیامدهای فاجعه بار جهانی محسوب میشود و در تضاد با منافع راهبردی پاکستان قرار دارد.