به گزارش مجله خبری نگار، از عاشق شدنهای سریع و شدید تا نادیده گرفتن نشانههای هشداردهنده؛ چرا ممکن است «عاطفهگرایی افراطی» (Emophilia) ویژگی سمی شما در روابط عاطفی باشد؟
آیا تا به حال در اولین قرار ملاقات حس کردهاید که نیمه گمشدهتان را پیدا کردهاید؟ اگر این اتفاق برایتان زیاد میافتد، ممکن است دچار عاطفهگرایی افراطی باشید؛ یعنی تمایل به سریع و بیمقدمه عاشق شدن.
کارشناسان هشدار دادهاند که این ویژگی میتواند تأثیر منفی روی سلامت روان داشته باشد؛ باعث شود که افراد در روابط سمی گرفتار شوند یا مدام از رابطهای به رابطه دیگر بروند تا حس هیجان اولیه را دوباره تجربه کنند.
سارا لوئیز رایان، کارشناس روابط عاطفی، متخصص مشاوره و رواندرمانگر در این باره گفته است:
وقتی برای اولین بار عاشق کسی میشوید، بدن شما دچار هجوم هورمون حال خوب، یعنی سروتونین میشود. این مرحله از عشق رمانتیک، همان دوره «عینک خوشبینی» است. شما به همان اندازه که عاشق فرد مقابل شدهاید، عاشق تازگی این احساسات نوظهور هم هستید. چون افراد جدید، جنبههای متفاوتی از وجود ما را فعال میکنند.
احساسات عاشقانه در ابتدا مشکلی ایجاد نمیکنند، اما به مرور زمان فروکش میکنند و رابطه شکل واقعگرایانهتری به خود میگیرد. در واقع، وقتی جرقه اولیه خاموش شد، آنجاست که رابطه واقعی شروع میشود.
اما افراد دچار اموفیلیا نمیخواهند این احساس از بین برود. همین موضوع آنها را در موقعیتهای عاطفی پرتنش قرار میدهد. آنها یا هیچوقت بهطور کامل در رابطهای متعهد نمیشوند و به رابطه بعدی میروند، یا با افراد مختلف قرار میگذارند تا ببینند با کدامیک بیشترین جرقه عاطفی را تجربه میکنند؛ همه این کارها در جستوجوی همان حس اولیه عاشق شدن است.
پیامدهای احساسی این الگو میتواند بسیار سنگین باشد. خبر خوب این است که امکان توقف و تغییر نحوه فکر و رفتار وجود دارد.
شاید بپرسید: «پس عشق در نگاه اول چه میشود؟»
عشق واقعی در نگاه اول، نوعی کشش فوری نسبت به فردی است که شاید با او ارزشهای مشترک دارید، برایتان جذاب است و از نظر ظاهری نیز او را میپسندید. چنین احساسی ممکن است در رابطه با کسی ایجاد شود که حس امنیت و آرامش به شما میدهد. اما اموفیلیا به معنای عاشق شدن به خاطر احساس شهوت، توجه، تأیید و ارتباط است؛ نه خود شخص. این نیاز به دلبستگی میتواند وسوسهانگیز باشد، اما مهم است که فردی را که به او دل بستهاید، در سطح عمیقتری بشناسید.
وقتی دیگر آن هجوم سروتونین را تجربه نکنید، دچار اضطراب میشوید. اما اگر قبل از درگیر شدن احساسی این چند مرحله را طی کنید، حال بهتری خواهید داشت.
در دنیایی که پیدا کردن عشق واقعی سختتر شده، آیا پذیرای ارتباط بودن، لزوماً چیز بدی است؟
مشکل اینجاست که افراد دچار اموفیلیا وقتی عاشق میشوند، معمولاً اهداف بلندمدت، ارزشها یا نشانههای هشداردهنده را نمیبینند. این امر باعث میشود که یا زود رابطه را تمام کنند یا در رابطهای بمانند که از ابتدا محکوم به شکست بوده است.
ممکن است که عاشق افراد سمی شدن هیجانانگیز به نظر برسد، اما وقتی هدف آنها کنترل یا تخریب باشد، میتواند بسیار خطرناک شود.
افراد اموفیلیک ممکن است جذب افراد خودشیفته شوند؛ کسانی که با ابراز علاقه و توجه افراطی، شریک عاطفی جدیدشان را غرق در محبت میکنند. این برای فرد اموفیلیک ایدهآل است. چون فکر میکند که واقعاً عاشق شده، به احتمال زیاد هشدارها یا توصیههای خانواده و دوستان خود را نادیده میگیرد. اما وقتی به نشانههای هشدار توجه نشود، بهمرور مشکلات بزرگتری نمایان میشوند.
اگرچه دلیل دقیق اموفیلیا مشخص نیست، اما چند نظریه احتمالی وجود دارد.
گمان میرود که سطح پایین سروتونین در مغز در این موضوع نقش داشته باشد. هورمون سروتونین همچنین با اختلالاتی مانند افسردگی و اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) مرتبط است.
برخی افراد ممکن است نسبت به هورمون اکسیتوسین حساسیت زیادی داشته باشند. اکسیتوسین که به عنوان «هورمون عشق» شناخته میشود، احساس اعتماد و تمایل به مراقبت از دیگری را ایجاد میکند.
عاشق شدن سریع همچنین در میان افراد مبتلا به ADHD (اختلال نقص توجه و بیشفعالی) رایج است و ممکن است با ویژگیهایی مانند تکانشگری مرتبط باشد.
البته گاهی هم این ویژگی صرفاً یک صفت شخصیتی است. برای برخی افراد، هیجان در بینظمی است و نظم و یکنواختی برایشان خستهکننده است.
رهایی از نیاز به تجربه هیجان عاشق شدن کار آسانی نیست؛ چون بسیاری از نیازها در رابطه در ما نهادینه شدهاند. سارا میگوید:
«معمولاً از فرد دچار اموفیلیا میپرسم: «آیا این شیوه برایت مفید است؟» اگر پاسخ مثبت است و از رفتن از یک رابطه به رابطه دیگر راضی هستید، به مسیر خود ادامه دهید. اما اگر جواب منفی است، پنج توصیه را به شما پیشنهاد میکنم.»
اگر عادت دارید که همیشه در رابطه باشید، مدتی بهطور کامل از روابط عاطفی و جنسی فاصله بگیرید و روی خودتان تمرکز کنید.
ویژگیهایی را که در خودتان دوست دارید، بشناسید و بنویسید که چطور بدون حضور شریک عاطفی، از پس زندگی برمیآیید. وقتی که زمانش رسید، با آگاهی وارد دنیای قرارهای عاشقانه شوید.
وقتی اعتمادبهنفس کافی برای گرفتن تصمیمهای درست را به دست آورید، دیگر اجازه نمیدهید که فقط احساسات برایتان تصمیم بگیرند. این کار سختی است، اما ارزشش را دارد.
برخی نشانههای هشدار در همه افراد مشترک هستند؛ مثلاً بیاحترامی یا تمایل به کنترل طرف مقابل. اما برخی دیگر کاملاً به شما بستگی دارند.
مثلاً درباره وضعیت مالی، محل زندگی، خانواده یا باورهای طرف مقابل چه احساسی دارید؟
موارد غیرقابلقبول خود را بنویسید و هنگام آشنایی با افراد جدید، سؤالهایی بپرسید که این هشدارها را آشکار کند.
به عقب برگردید و به دقت بررسی کنید که در هر رابطه چه الگوهایی تکرار شدهاند. چه اتفاقی افتاد؟ کجا اشتباه کردم؟ خودآگاهی برای تصمیمگیری درست ضروری است.
در صورت نیاز، یک برنامه عملی برای زمانی بنویسید که شخص جدیدی توجه شما را جلب کرد.
شاید آنقدر درگیر هیجان رابطه جدید شوید که حرفهای نزدیکترین افراد به خود را فراموش کنید. با عضوی از خانواده یا دوستی که شما را خوب میشناسد و همیشه صادقانه نظر داده، صحبت کنید. نگرانیهایتان را با او در میان بگذارید یا نظرش را درباره شریک عاطفی جدیدتان بپرسید. لازم نیست که دوستانتان لزوماً شریک عاطفی شما را دوست داشته باشند، اما اگر درباره او نگرانی دارند، بد نیست که به حرف آنها گوش دهید.
این نکتهای است که افراد دچار اموفیلیا معمولاً نادیده میگیرند؛ چون تنها جنبههای مثبت فرد مورد علاقه خود را میبینند.
رواندرمانگران یا مشاوران میتوانند به شما کمک کنند که اموفیلیا را بشناسید و آن را کنترل کنید.
رواندرمانگران به شما کمک میکنند که در لحظه حال زندگی کنید و اعتبار درونی پیدا کنید؛ نه اینکه دائم به دنبال تأیید دیگران باشید. افراد دچار اموفیلیا میتوانند با خود و با دیگران، ارتباطی آگاهانهتر و سالمتر برقرار کنند.
منبع:روزیاتو