به گزارش مجله خبری نگار،تصور کنید سریال «آبان» یک هلدینگ است با خدمات متنوع، از محتوا و فرم تا بازیها، خط اصلی قصه، کارگردانی و... این هلدینگ در بیشتر پروژههایش شکست خورد. محتوایش که مبتنی بر نادیده گرفتن نهاد خانواده بود. قصه که چندان ایرانی نبود و فقط اسامی و پوشش شبیه ایران بود. ما در این داستان حضور موثر پلیس در خصوص فعالیت هلدینگ ثابت را جز در یک سکانس که با آبان صحبت میشود و این تصور در مخاطب ایجاد میشود که او قرار است بهعنوان نفوذی در هلدینگ باشد نمیبینیم. موضوعی که در ادامه روی هوا رها شد. پلیس حتی در موضوع قتل شخصیت کمال و ربوده شدن دختر آبان هم قابل باور نیست. تصور کنید آبان بهخاطر دفاع از شوهرش امیر وارد هلدینگ شد تا او متهم به قتل نشود؛ اما مسئله قتل به همین راحتی حل شد و حتی بدیهیات مسائل حقوقی مثل رضایت گرفتن از ولی دم و جنبه عمومی جرم رعایت نشد. اما اینها تمام ماجرا نبود.
تلاش بابک و کامرانی این بود که ثابت زندانی شود تا آنها بتوانند در کنار هم معاملات مواد مخدر انجام دهند؛ با این اوصاف نفهمیدیم چرا بعد از رفتن آبان و ثابت این معاملهها سرنگرفت و هلدینگ به راحتی ورشکسته شد. بابک تسلیم شد و حتی آبان هم تلاش کرد دشمنش را راضی به ماندن کند. البته این مسائل در منطق سریال عجیب نبود. همانطور که آبان ناغافل از یک کارآفرین جوان و برنامهنویسی که نتوانسته شرکتش را جمع کند تبدیل به مغز متفکر یک هلدینگ شد. سریال به اینها هم اکتفاء نکرد. بازی بیشتر شخصیتها ضعیف بود. شخصیتپردازیها عجیب و باورنکردنی. بهطور مثال همسر کمال که برای ذرهای مواد هرکاری میکرد ناگهان برابر میلیاردها تومان مقاومت کرد و بعد هم رضایت داد. کارگردانی هم بهعنوان مدیریت کلیت این اثر دچار ضعفهای جدی بود.
آبان از آنجایی که از پلتفرمی تازه و با داستانی که آغازش خاص بود پخش شد و بازیگرانی چون شهاب حسینی و امین حیایی هم داشت توانست مخاطبانی را جذب کند. اما بهنظر میرسد نتوانست پاسخ اعتماد آنها را بدهد. پایانبندی بهشدت قابل پیشبینی بود. قصه برخی از شخصیتها مثل بهار، کهنمویی، منصور و به ویژه کامرانی روی هوا معلق ماند. حتی قصه سروش هم که با خودکشی او جمع شد باورپذیر نبود. بهخصوص با آن سکانس عجیب که هدیه را در حال دفن کردن دلارها بر سر قبر او دیدیم. حتی مرگ ثابت هم دراماتیک نبود؛ تلاشهای زیادی شد او از زندان خارج شود؛ درحالیکه بابت جنبه عمومی جرم باید زندانی میماند اما در نهایت با یک نامه و بدون اندکی تراژدی شاهد مرگش بودیم. آنهم وقتی که خدمتکارش که طبیعتاً پزشک نیست و از علائم حیاتی سر درنمیآورد به آبان گفت: «خانم تموم شد»!!! انگار سریال با این دیالوگ و پایانبندی قصد شوخی با ما را داشت تا بدانیم نباید صرف حضور بازیگری مثل شهاب حسینی به یک اثر اعتماد کنیم.