به گزارش مجله خبری نگار،طی فرصتی که برایمان مهیا شد با او گفتگویی داشته ایم که حاصل آن را میخوانید؛
▪ جناب زمانی، به نظر میرسد چندان تمایلی به انجام گفتگو ندارید؟
ـ راستش مدت زیادی است من مصاحبه نکرده ام...
▪ خوب این که نکته خوبی نیست که با رسانهها ارتباط ندارید؟
ـ نه اینکه مصاحبه نکنم ...، بلکه انتخاب نشریه برایم بسیار مهم است، زیرا دیده ام در برخی مصاحبهها دخل و تصرف صورت میگیرد و برخی حرفها عوض میشوند.
▪ با این اوصاف پس اهل مصاحبه هستید؟
ـ بله، من یک مصاحبه مفصل با نشریه «رویش» انجام دادم و عکس خاصی هم برای روی جلد آن آماده کردیم و بسیاری حرفها را در آنجا زده ام که دیگر نیازی نیست تکرار شوند.
▪ چرا در سریال این قدر چهره تان را عوض کرده اند؟
ـ نظر کارگردان این بود. وقتی به من گفتند انتخاب شدم، تصور کردم به خاطر رنگ چشمهایم مرا قبول کردند، در حالی که کارگردان تست گریم من را با لنز قهوهای پسندیده بود. مو و چشمهایم را تیره کرده اند تا به چهره ام معصومیت ببخشند.
▪ شما چند سال دارید و اهل کجایید؟
ـ ۲۴ سال دارم و اهل فریدون کنار هستم.
▪ برای انتخاب بازیگر نقش «یوسف» هر روز اخبار مختلفی منتشر میشد، یادتان هست از بین چند کاندیدا برای این نقش انتخاب شدید؟
ـ اطلاع داشتم برای نقش «یوسف» تست میگیرند. حتی یک بار از جلوی دفتر این پروژه رد شدم، اما نرفتم تست بدهم. هفته بعد یکی از دوستانم عکس مرا به آقای «سلحشور» نشان داده بود و با پیشنهاد او ۷ اردیبهشت ۸۳ اولین تست را دادم و ۳ روز بعد دو تا از سکانسهای مجموعه را ازمن تست گرفتند که بعدها فهمیدم سختترین سکانسها بوده است. پس از یک ماه، تست گریم دادم، بعد با من قرارداد بستند با این شرط که اگر کاندیدای بهتری پیدا شد، با نظرکارگردان من کناربروم. تا آنجا که اطلاع دارم، ازحدود ۳ هزار نفر تست گرفتند و زمانی که من را انتخاب کردند، گفتند تنها کاندیدایی هستی که روی آن اتفاق نظر دارند. از تاریخ عقد قرارداد یعنی تیرماه ۸۳ تا شروع فیلمبرداری دراوایل بهمن همان سال، شرایط بسیارسختی داشتم. برخی عوامل اصلی کار، سعی در انتخاب یکی از بازیگران حرفهای داشتند. حتی مدتی دنبال یک بازیگر خارجی گشتند. ولی همه ما میدانیم که تجربه ساخت فیلم «مصائب مسیح» توسط «مل گیبسون» ثابت کرد ایفاگرنقش پیامبر باید یک بازیگر ناشناخته باشد. آدمی که روی او ذهنیت خاصی وجود ندارد. به هرحال، از آنجا که بازیگری برای من آن قدر اهمیت نداشت که به خاطر آن ازهمه چیزبگذرم، با همه اینها کنار آمدم. من به مفهوم واقعی، عاشق بازیگری و شهرت نبودم. به هرحال، یا بازی میکردم یا نمیکردم. با جلساتی که گذاشتند و حمایتهای آقای سلحشور، رفتم جلو دوربین. پس ازیک هفته هم بازیگر ثابت این نقش شدم. الان هم حدود یک سال است کار میکنم.
▪ از نظرخودتان هم بهترین گزینه بودید؟
ـ من حس میکنم این نقش به کسی نیاز دارد که بدون توجه به دوربین وعوامل پشت صحنه حرف بزند که این کار سختی است. آنهایی که حرفهای هستند، نا خودآگاه مجبورند به این چیزها توجه کنند. صحنههایی بود که احساس میکردم فقط باید با دلم حرف بزنم. خیلی جاها من اصلاً به کاراکتر فکر نمیکردم. نقش را بازی نمیکردم و فقط خودم بودم. حس میکنم برای این کارنیازبه آن داریم که درونمان را قوی کرده باشیم ومن این کار را پیشترانجام داده بودم. شاید به خاطرنوع زندگیای که خداوند برایم رقم زده است. البته به نظر من یک بازیگرحرفهای نمیتواند این نقش را برای مردم ارایه کند. من برای مردم بازی میکنم. اصولاً نقش پیامبر را باید برای مردم بازی کرد.
▪ دستمزدتان چقدر بود؟
ـ (با خنده) این مسائل را نمیتوانم بگویم ... ولی رقم زیادی نبود.
▪ کار با آقای سلحشور چگونه بود، حاضرید دوباره با او کار کنید؟
ـ من حتماً در اولین فرصت نسبت به ایشان ادای دین میکنم. آقای سلحشور ترجیح میداد کار براساس دید ایشان پیش برود نه بازیگر.
▪ چند بار فیلمنامه را خوانده اید؟
ـ حدود ۱۳ بار.
بازیگر نقش کودکی یوسف هم با شما نسبت فامیلی دارد. او چگونه انتخاب شد؟
ـ بله، پسرعمه من است. پس از حدود ۲ سال همدیگر را در یک مجلس عروسی دیدیم و من حس کردم آن معصومیتی که اینها دنبالش هستند، در چهره او هست. همان جا چند تا دیالوگ به او دادم که خیلی خوب جواب داد و گفت بازیگر اول استان مازندران بوده است. بدین ترتیب او را معرفی کردم و با تستی که از او گرفتند، ظرف ۳ روز جلو دوربین رفت.
▪ پیش از این پروژه مشغول چه کاری بودید؟
ـ در رشته مدیریت صنعتی دانشگاه غیرانتفاعی تحصیل میکردم و حسابدار یک شرکت کوچک بودم.