کد مطلب: ۶۶۵۰۰۶
۰۸ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۶:۱۱

برنامه تابستان اوستا‌ساز برای آینده

گزارشی درباره نوجوان‌هایی که در تابستان مشغول فراگیری حرفه‌ای درآمدزا برای آینده‌اند

به گزارش مجله خبری نگار، قدیم‌ها همین که تابستان از راه می‌رسید و درس و مدرسه بچه‌ها تعطیل می‌شد، کسی منتظر برنامه‌ریزی دولت برای برگزاری کلاس‌های تابستانی و... نمی‌ماند. پسر‌ها اغلب در همان رشته کاری پدر خانواده مشغول وردستی و آموختن حرفه می‌شدند و دختر‌ها در کنار مادران‌شان کار‌های مربوط به خانه را یاد می‌گرفتند. خلاصه اینکه تابستان فرصتی بود برای یادگیری، اما از جنس زندگی و آنقدر این تابستان‌ها تکرار می‌شدند که وقتی بچه‌ها قد می‌کشیدند و پا به سن جوانی می‌گذاشتند، معمولا در یک حرفه نسبتا ماهر شده بودند. درست است؛ حالا تابستان‌ها تبدیل شده به زمان استراحت و تفریح بچه‌ها در کلاس‌های ورزشی و تفریحینیازی که کسی نمی‌تواند منکر آن شود؛ اما هنوز که هنوز است در گوشه و کنار شهرمان خانواده‌هایی هستند که مانند گذشته پایبند رابطه اوستا-شاگردی‌اند و سعی می‌کنند با برنامه‌ریزی دقیق برای بچه‌ها آنها را به سمت یک آینده تضمین‌شده هدایت کنند. برای تهیه گزارش درباره این موضوع سراغ بچه‌های قدونیم‌قدی رفتیم که این روز‌ها در مکانیکی‌های شهر یا کنار دست پدران‌شان مشغول کارند، یا کنار اوستا‌های خفن‌شان حسابی سرگرم حرفه‌آموزی هستند و علاوه بر آموزش‌هایی که می‌بینند، حال جیب‌شان را هم حسابی خوب کرده‌اند.

از ساعتی که آفتاب شروع روز را نوید می‌دهد، چندساعتی گذشته است و مهدی با لباس‌های روغنی و سیاه مشغول آب‌وجاروکردن جلوی مغازه است. درست است که کار هنوز شروع نشده، اما به‌خاطر تمیزکاری‌های مغازه و شستن ابزار کار، دست‌وبالش روغنی و سیاه است؛ اصلا انگار رنگ گرفته است؛ اما نه از آن خجالت‌زده است نه پنهانش می‌کند؛ بلکه با افتخار نشان می‌دهد و می‌گوید: «بابام می‌گه مرد باید دستاش روغنی و سیاه باشه. حکمش اینه که تازه از چال دراومده و دنبال رزق حلاله!» تک‌تک کلمات را با یک صدای بمی که در گلو می‌اندازد از دهان خارج می‌کند. هنوز پشت لبش سبز نشده؛ اما خوب راه‌ورسم پول‌درآوردن از دل ماشین‌های خراب را بلد است. نامش مهدی است و از ۱۲ سالگی در مکانیکی پدر دست‌به‌آچار شده است. نه وقت می‌کند شبکه‌های مجازی را مانند هم‌سن‌وسالانش بالا و پایین کند و نه می‌داند آخرین ورژن بازی‌های کامپیوتری چیست؛ اما تا دل‌تان بخواهد از دل‌وروده ماشین‌های سبک و شخصی خبر دارد؛ «۳ سال است که تابستان‌ها را در مکانیکی پدرم می‌گذرانم. ۲ برادر دیگرم هم همین کار را کرده‌اند. اصلا رسم است در خانه ما که پسر باید در کنار تمام هنرهایش حتما مکانیکی را هم بلد باشد.» پدرش، اوستا اکبر، حرف‌های مهدی را که می‌شنود خنده‌ای شیرین گوشه لبش می‌نشیند و می‌گوید: «ما رسم قدیم را کنار نگذاشته‌ایم. تابستان‌ها بچه‌ها باید کنار پدرهایشان فوت‌وفن کار‌های مردانه را یاد بگیرند. کاری ندارم در آینده چه رشته تحصیلی‌ای را انتخاب می‌کنند و دنبال چه علاقه‌ای می‌روند؛ همین که بدانم این حرفه را آموخته‌اند، خیالم راحت است که هیچ‌وقت محتاج نمی‌مانند.»

۲ ساله حرفه‌ای شدم

بچه‌های هم‌سن‌وسال مهدی کم نیستند؛ کسانی که تابستان‌های متفاوتی با هم‌سن‌وسالان‌شان دارند. کیانوش هم مانند مهدی در یک مکانیکی مشغول کار است؛ اما کارفرما پدرش نیست بلکه از اوستا‌های برادرش است؛ «برادرم در رشته برق ماشین مشغول است؛ اما به من گفت باید تابستان‌ها پیش اوستا حسین بروم. اولش کمی برایم سخت بود، چون من دوست داشتم با هم‌سن‌وسال‌هایم تابستان را در گیم‌نت‌ها یا زمین‌های فوتبال محله بازی کنم؛ اما برادرم اصرار کرد که باید تابستان یک حرفه یاد بگیرم. حالا ۲ سال است که در این مکانیکی مشغول کارم و الحق که اوستاکارم از من یک مکانیک ساخته‌است. آدمی نبود که بخواهد فقط برای او آچار بیاورم. او کار را به‌صورت حرفه‌ای نشانم داده و حالا می‌توانم به‌عنوان یک مکانیک برای خودم به‌صورت مستقل کار کنم.»

کار کنار استاد بیکاری را کور می‌کند

اوستا حسین که چهار، پنج شاگرد مانند کیانوش دارد، معتقد است اگر همه خانواده‌ها بچه‌های خود را برای فراگیری حرفه‌ای تابستان‌ها به اوستاکار‌ها می‌سپردند، در جامعه نه از بیکاری خبری بود نه از آسیب‌های اجتماعی؛ «ما از ساعت ۸ ونیم صبح تا ۹ شب در مغازه هم بچه‌ها را آموزش می‌دهیم هم درنهایت دستمزدی به آنها پرداخت می‌کنیم. این درآمد کم، اما دلچسب برای بچه‌ها انگیزه می‌شود که وقت خود را به بطالت سپری نکنند و آینده روشن‌تری داشته باشند. در گذشته هم همینطور بود؛ همه ما کنار اوستا‌های خودمان بزرگ شدیم و کار را یاد گرفتیم. ما یک روز هم در عمرمان بیکار نبوده‌ایم و موفق شده‌ایم در زندگی گلیم خودمان را از آب بیرون بکشیم. واقعا یکی از دلایل بزرگ بیکاری در جامعه ما ازبین‌رفتن همین رابطه اوستا-شاگردی است.» او که امروز ۲ پسرش در رشته مکانیک درس خوانده و برای خودشان مهندسان لایقی شده‌اند، می‌گوید: «هردو پسر خودم هم سال‌های سال در مغازه‌های مکانیکی دوستانم کار را اول به‌صورت حرفه‌ای یاد گرفتند، بعد درس‌شان را هم خواندند و برای خودشان کسی شدند. اجازه ندادم نزد خودم کار کنند؛ چون معتقد بودم اگر زیر دست غریبه کار کنند، قوی‌تر و کاربلدتر خواهند شد.»

برنامه تابستان اوستا‌ساز برای آینده

مادرم مرا به اوستا سپرد

مکانیک‌های کوچک، اما ماهر شهر، این‌روز‌ها تعدادشان کم نیست. محسن نوجوانی ۱۵ ساله است که کار در مکانیکی و کسب درآمد از این محل را از ۴ سال پیش شروع کرده و حالا در کارش حسابی خبره است. او البته یک تفاوت با هم‌سن‌وسال‌هایش در این حوزه کاری دارد و آن نان‌آوربودن برای خانواده‌اش است؛ «پدرم ۶ سال پیش فوت کرد؛ راننده ماشین‌سنگین بود. وقتی فوت کرد خانواده ما در تامین مخارج زندگی لنگ ماند. یک سال بعد مادرم به توصیه اوستاعباس مرا به او سپرد. اوایل کار کمی برایم سخت بود و زورم حتی به بازکردن قطعات نمی‌رسید؛ اما کم‌کم راه افتادم و علاوه بر تابستان در طول سال تحصیلی هم اوقات فراغتم را در مکانیکی می‌گذراندم؛ چون باید مخارج زندگی را تامین می‌کردم. حالا دیگر در کارم خبره شده‌ام و خیلی‌وقت‌ها به جای اوستا در مغازه می‌ایستم و مشتری‌ها هم از کارم راضی‌اند.»

برنامه تابستان اوستا‌ساز برای آینده

کارآموزی

شاید خیلی‌ها با حرفه آموزی نوجوانان مخالف باشند و فکر کنند که نوجوان باید نوجوانی کند؛ اما واقعیت امر این است که تحصیل صرف افراد بدون پشتوانه حرفه‌آموزی جزو علل بیکاری جوانان از سوی کارشناسان مطرح می‌شود و به همین دلیل احیای سنت اوستا-شاگردی و تربیت نیروی کار ماهر به‌عنوان یکی از ضروریات جامعه امروز مطرح است.

منبع: همشهری

برچسب ها: کسب و کار تابستان
ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر