کد مطلب: ۶۲۹۶۷۱
۰۵ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۲

پاسخ به ۴ تناقض در ادعا‌های رضا پهلوی علیه شهید رئیسی

رضا پهلوی پس از شهادت آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی، در صفحات شخصی خود در شبکه‌های اجتماعی، ادعا‌های جالبی مطرح کرده است.

به گزارش مجله خبری نگار، رضا پهلوی، ولیعهدِ ناکام که به مدت ۴۵ سال با رویای شاه شدن، شب و روزش را سر می‌کند، در پی شهادت آیت‌الله رئیسی، متنی را به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر کرده و درواقع بدون فکت و سند و در جهت عقده گشایی، صرفاً بدگویی رئیس‌جمهورِ شهید ایران را کرده است.

پاسخ به ۴ تناقض در ادعا‌های رضا پهلوی علیه شهید رئیسی

این یادداشت کوتاه، صفاتی نادرست را به هشتمین رئیس‌جمهور ایران نسبت داده، رئیس‌جمهوری که در راه خدمت به ملت، به شهادت رسید؛ اما صفاتی را که رضا پهلوی به شهید رئیسی نسبت داده، بر اساس تاریخ می‌توان در حکومت پهلوی پیدا کرد و ما نیز بی‌پرده به این ادعا‌ها خواهیم پرداخت.

۱- جنایتکار، بی‌رحم و بدنام

رضا پهلوی در بخشی از متن خود، شهید سید ابراهیم رئیسی را به‌عنوان جنایتکار علیه بشریت و یا بی‌رحم‌ترین و بدنام‌ترین شخص معرفی می‌کند. اگر نگاهی به سفر‌های استانی آیت‌الله رئیسی بیاندازیم، خواهیم دید که چه محبوبیت خاصی میان مردم داشته و دارد؛ اما به راستی که بزرگترین جنایتکار علیه بشریت، همان رژیم صهیونسیتی است که ده‌ها هزار کودک را قتل‌عام کرد، اما رضا پهلوی خود را دوست این رژیم کودک‌کش می‌داند. 

همین‌طور، محمدقلی مَجد، مدرس مرکز خاورمیانه‌ی دانشگاه پنسیلوانیا، در کتاب «رضاشاه و بریتانیا» می‌نویسد: «در خاطرات امیراسدالله علم می‌خوانیم که چگونه زائران و تظاهر کنندگان ایرانی را در تیر ۱۳‌۱۴ در مرقد امام رضا در مشهد قتل‌عام کردند و در جریان آن، به گفتهٔ عَلَم، ۲۰۰ نفر را با تیربار به خاک و خون افکندند؛ هرچند براساس گزارش‌های سیاسی سفارت آمریکا معلوم می‌شود که شمار کشتگان با گلوله تیربار‌های رژیم بسیار بیشتر از ۲۰۰ نفری است که عَلَم ادعا کرده است.»

واقعاً جنایتکار کیست؟ کسی که زائران امام رضا (ع) را قتل‌عام کرده، یا کسی که مردم او را به‌عنوان خادم امام رضا (ع) می‌شناسند؟

۲- کسب و کار مرگ و اعدام

در بخشی دیگر، رضا پهلوی، ادعا می‌کند که آیت‌الله رئیسی در کسب و کار مرگ و اعدام بود؛ اما باز هم براساس تاریخ، این صفت بیشتر زیبنده پدر و پدربزرگش است تا کسی که به راستی خادم ملت بود و خود را نوکر مردم می‌دانست.

در مورد اعدام، اسدالله علم در یادداشت روز ۶ خرداد ۱۳‌۵۱ می‌نویسد: «عرض کردم: اگر واقعاً دست کسی به خون آلوده نباشد چرا باید کشته شود؟ برای صِرف همکاری با محرّکین، مجازاتِ اعدام زیادی است. شاهنشاه فرمودند: ولی در قانون محاکمات نظامی، اینها هم متهم در آشوب و بَلوا هستند و باید اعدام شوند! عرض کردم: درست است ولی وجداناً صحیح نیست؛ چه بسا راه بیایند و بعد‌ها اصلاح شوند. فرمودند: مثل این که تو هم پفیوز شده‌ای». خاطرات علم، جلد دوم، چاپ چهارم، صفحه۲‌۸۸ 

همچنین، کریستین دلانوآ، مورخ فرانسوی، در کتاب «ساواک» می‌نویسد: «تخمین زده می‌شود در طول ۱۵ سال سلطنت رضاشاه، ۲۴‌۰۰‌۰ نفر از میان ایلات و روشن‌فکران و مخالفانِ رژیم کشته شده باشند.»

۳- شادمانی مردم ایران

سومین ادعای رضا پهلوی از موارد قبلی مضحک‌تر و غیرواقعی‌تر است. او می‌گوید مردم ایران از درگذشت آیت‌الله رئیسی شادمان هستند؛ اما‌ای کاش می‌شد او را برای مدتی کوتاه به ایران آورد، تا ببیند که مردم چگونه سوگوار هستند. جدا از این، درباره شادی مردم برای مرگ و یا فرار شاهان پهلوی نیز در تاریخ ثبت شده که واقعا مایه ننگ این خانواده است.

یرواند آبراهامیان، مورخ ایرانی-آمریکایی خاورمیانه و استاد برجسته در کالج باروخ و مرکز تحصیلات تکمیلی دانشگاه نیویورک، در کتاب «تاریخ ایران مدرن» می‌نویسد: «خانم لمبتون، ایران‌شناس پرآوازه انگلیسی که در زمان جنگ وابستهٔ مطبوعاتیِ کشورش در تهران بود، گزارش داد که اکثریت قریب به اتفاق مردم از شاه بیزارند. چنین حس و حالی را سفیر آمریکا در تهران نیز گزارش داده است: یک بی‌رحم، طمع‌کار و بیش‌از حد ستمگر که سقوط وی از قدرت و مرگش در تبعید، هیچ‌کس را متاثر نکرد.» 

همین‌طور، محمدعلی همایون کاتوزیان، عضو دانشکده مطالعات شرقی دانشگاه آکسفورد، در کتاب «اقتصاد سیاسی ایران مدرن: استبداد و شبه مدرنیسم» می‌نویسد: «خروج رضاشاه از کشور با شادی عمومی بسیار زیادی جشن گرفته شد.»

۴- سیرک انتخاباتی.

اما عجیب‌تر این است که رضا پهلوی حتی انتخابات ایران را هم زیر سوال می‌برد و از آن به‌عنوان «سیرک انتخاباتی» یاد می‌کند. او کسی است که از دل حکومتی دیکتاتوری بیرون آمده است. متاسفانه باید یادآور شویم که او واقعاً تاریخ نمی‌داند!

حسین فردوست، رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی در خاطرات خود می‌نویسد: «در دوران قدرت عَلَم که درواقع مهم‌ترین سال‌های سلطنتِ محمدرضا است، نماینده‌های مجلس با نظر او تعیین می‌شدند. در زمان نخست‌وزیری اسدالله علم، محمدرضا دستور داد که عَلَم و منصور یک کمیسیون ۳ نفره برای انتخابات نمایندگان مجلس تشکیل دهم. کمیسیون در منزل عَلَم تشکیل می‌شد.

 هر روز منصور با یک کیف پُر از اسامی به آنجا می‌آمد. علم در رأس میز می‌نشست. من در سمت راست و منصور هم در سمت چپ او. منصور اسامی افراد مورد نظر را می‌خواند و علم هرکه را می‌خواست، تأیید می‌کرد و هرکه را نمی‌خواست، دستور حذف می‌داد. منصور با جمله‌ی «اطاعت می‌شود»، با احترام حذف می‌کرد؛ سپس من دربارهٔ صلاحیت سیاسی و امنیتی افراد اظهار نظر می‌کردم و لیست را با خود می‌بردم و برای استخراج سوابق به ساواک می‌دادم. پس از پایان کار و تصویب عَلَم، ترتیب انتخاب این افراد داده می‌شد. فقط افرادی که در این کمیسیون تصویب شده بودند، سر از صندوق آرا می‌آوردند و لاغیر. در تمام دوران قدرت عَلَم وضع انتخابات مجلس همین بود و در زمان هویدا نیز حرف آخر را همیشه علم می‌زد.»
خاطرات فردوست، جلد یکم، ص ۲۵۷.

انتخابات دوران رضاشاه نیز جالب است. یرواند آبراهامیان، مورخ ایرانی-آمریکایی خاورمیانه و استاد برجسته تاریخ در کالج باروخ و مرکز تحصیلات تکمیلی دانشگاه نیویورک در کتاب «تاریخ ایران مدرن می‌نویسد: «رضا شاه این نظام نامه انتخاباتی را همچنان حفظ کرد؛ اما ورود به مجلس را به دقت تحت نظارت خود درآورد. شخصاً نتایج هر انتخابات و در نتیجه ترکیب هر مجلس را اعم از مجلس پنجم در سال ۱۳‌۰۴ تا مجلس سیزدهم در سال ۱۳‌۱۸، تعیین می‌کرد. طی این مدت ترکیب طبقاتی مجلس تغییر چندانی نیافت. بیش از ۸۴ درصد از نمایندگان از بین زمین داران، اعیان محلی، کارمندان دولت و تجار با دربار مرتبط بودند. در واقع شمار نمایندگانی که در اصل زمین‌دار بودند افزایش یافت؛ اما ترکیب سیاسی مجلس به گونه‌ای تغییر یافت که فقط نامزد‌های مطیع اجازه ورود پیدا می‌کردند، مکانیسم نظارتی آن نیز بسیار ساده بود. شاه به همراه رئیس شهربانی فهرست نامزد‌های احتمالی را بررسی و آنها را با صفاتی، چون «مناسب» یا «بد»، «فاقد عرق ملی»، «دیوانه»، «مغرور»، «مضر»، «احمق»، «خطرناک بی‌شرم»، «لجوج و یک دنده یا کله پوک» علامت گذاری می‌کرد؛ سپس اسامی مناسب در اختیار وزارت کشور و به واسطه وزارت کشور در اختیار استانداران و هیئت‌های محلی انتخاباتی قرار می‌گرفت. تنها وظیفه این هیئت‌ها توزیع برگه‌های رأی گیری و نظارت بر صندوق آرا بود؛ ضمناً اعضای تمام این هیئت‌ها را دولت مرکزی تعیین می‌کرد. نامزد‌هایی هم که بر رقابت انتخاباتی پافشاری می‌کردند یا به زندان می‌افتادند یا تبعید می‌شدند.»

پاسخ به ۴ تناقض در ادعا‌های رضا پهلوی علیه شهید رئیسی

هرچند موارد دیگری نیز در اظهارات اخیر رضا پهلوی وجود دارد که می‌توان به آن پرداخت، اما او و حامیانش که همیشه شعار انسانیت سر می‌دهند، فرسنگ‌ها با این شعار فاصله دارند. 
حتی برخی دشمنان ایران، شهادت آیت‌الله رئیسی را به ملت ایران تسلیت گفتند، اما مدعیان انسانیت و وطن‌پرستی چنین واکنش‌هایی نشان داده‌اند!

نویسنده: مهدی اسدی

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر