به گزارش مجله خبری نگار/همشهری: وقتی صحبت از اختلالات سلامت روان میشود، غالبا تصور میکنند که با امری منفی روبهرو هستیم؛ این در حالی است که اساسا گاهی انسان درگیر افسردگی و اضطراب و... میشود و این یک نکته طبیعی است؛ روزی حالتان خوب است و روزی حالتان خوب نیست. نکته دیگر آن است که این امر، خصیصهای مختص زندگی مدرن است که یک زندگی سرعتی و استرسزاست. متأسفانه در این زمینه یک مشکل فرهنگی هم وجود دارد که غالبا تصور میکنند اگر درگیر استفاده از خدمات سلامت روان شوند، صورت خوشی ندارد؛ درحالیکه روان آدمی نیز مثل جسم او، نیازها و پیشنیازهایی دارد و این امری کاملا طبیعی است.
دکتر امیر حسین جلالی، روانپزشک و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران میگوید: «برای برخوردار بودن از سلامت روان دقیقاً مانند سلامت جسم باید ملاحظات و تدابیری اندیشیده شود. اما متأسفانه معمولاً، چون موضوعات مربوط به این حوزه، کمتر دیده میشود ممکن است نادیده گرفته شود. همچنین ممکن است مانند بسیاری از موضوعات دیگر نیز دیر به داد آن برسیم. یعنی ما اغلب هنگامی به فکر سلامت روان میافتیم که دچار بیماری و اختلال روان شده باشیم.»
این روانپزشک میگوید ما اغلب ناچار میشویم بعد از بروز بیماری برای کاهش عوارض ناشی از آن به پزشک مراجعه کنیم؛ یعنی کمتر پیش میآید کسی به فکر پیشگیری باشد.
درصورتی که پیشگیری همیشه بر درمان ارجح است؛ چون میتواند علاوه بر تحمل درد کمتر و جلوگیری از پیشرفت بیماری؛ هزینه کمتری را هم برای خود فرد و نظام سلامت کشور بهدنبال داشته باشد؛ بنابراین پیشگیری اولیه چه در مورد سلامت جسم و چه در مورد سلامت روان، مقدم بر درمان است.
بهگفته عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، درمان یا بازتوانی باید برای مواردی که به هر علت در پیشگیریهای اولیه اثربخش نبوده درنظر گرفته شود.
بهگفته عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران باید توجه داشته باشیم بخش مهمی از کار در حیطه روانپزشکی و سلامت روان به بیماران دشوار برمیگردد. اما جمعیت بزرگی هم در جامعه وجود دارند که از بیماریهای خفیفتری رنج میبرند که میتواند زندگی روزمره و حق لذت بردن آنها از زندگی را سلب کند.
بهگفته این روانپزشک، مردم باید امکان برنامهریزی و محاسبه آینده و همچنین برخورداری از امنیت خودشان را داشته باشند. طبعاً تأمین بخشی از این موارد بهعهده خود مردم است؛ یعنی قسمتی از برنامهریزی، آیندهنگری و تأمین یک زندگی با استفاده از رویکردهای حل مسئله، کاهش استرس و تعارض و اصولاً آیندهنگری در دست خود مردم است. اما بخش بزرگی از آن نیز به سیستم دولتی و اداری جوامع برمیگردد. درنتیجه همکاری دولت با مردم و شهروندان الزامی است تا علاوه بر آگاه بودن بر مسائل و مشکلات آنها بتواند امکانات لازم را هم در اختیار آنها قرار دهد.