به گزارش مجله خبری نگار، «در هر حرکت اجتماعی، وقتی آن حرکت درست خواهد بود و به نتایج درستی خواهد رسید که مبنی بر خرد، تأمل، تشخیص و مصلحت و مبتنی بر پایههای درست و عقلانی باشد. در هر حرکتی که به قصد احقاق حق زنان انجام میگیرد، عیناً باید همین معنا ملاحظه شود؛ یعنی باید هرگونه حرکتی، براساس یک بینش خردمندانه، مبتنی بر حقایق هستی (شناسایی طبیعت و فطرت زن و طبیعت و فطرت مرد، مسئولیتها و مشاغل اختصاصی زن، مسئولیتها و مشاغل اختصاصی مرد و آنچه میتواند مشترک بین اینها باشد) انجام گیرد و از روی انفعال و تقلید نباشد. اگر حرکت، حرکتی از روی انفعال، تقلید، تصمیم کورکورانه و چشمبسته باشد، حتماً مضر خواهد بود.»
آنچه در ابتدا خواندید بیاناتی از رهبری معظم آیتالله خامنهای در مورد شأن زن است؛ سخنانی که بدون هیچگونه تعارف و نمایش، در طول این چهلواندی سال به انحای مختلف به منصه ظهور رسیده است و انقلاب اسلامی با ارائه الگوی سوم زن، انسانی را نمایان کرد که ضمن توجه به اصول و قیود اسلامی، حیاتی مؤثر در عرصه سیاست و اجتماع دارد.
اهمیت موفقیت و دستاورد برای گفتمان انقلاب اسلامی زمانی برای ما روشن میشود که بدانیم در برههای نگاه به زن تماماً جنسیتی بود و شاه این مملکت با وقاهت تمام در مورد بانوان میگفت: «زنان قانونا و صورا با مردان مساوی هستند، اما نه از لحاظ لیاقت و توانایی.» همچنین او میگفت: «در زندگی یک فرد زن بهحساب نمیآید؛ مگر وقتی که زیبا و دلربا باشد و خصوصیات زنانه خود را حفظ کرده باشد (کتاب مصاحبه با تاریخ)» شاید باورش چندان سخت نباشد که این نظر آخرین پادشاه ایران، یعنی محمدرضا پهلوی درمورد زنان است. پهلویها که از اوایل قرن گذشته تا پیروزی انقلاب اسلامی همواره شعار ترقی و پیشرفت زیر سایه مدرنیسم فرهنگی و اجتماعی را سر میدادند با برگزیدن ظواهر تجدد غربی، نازلترین و سطحیبینانهترین نگاه و نظر را به جامعه و بالاخص زنان روا داشتند.
با شروع نهضت مبارزه حضرت امام خمینی (رحمهالله علیه) حکومت پهلوی دست به برخی اقدامات در راستای عفافزدایی از جامعه زد. انتشار مجلاتی نظیر زن روز، ترویج انگارههای فمینیستی، تضعیف بنیان خانواده و... همگی پس از سال ۴۲ با سرعت و شدت بیشتری پیگیری شد. در نظر آنان زن روز جامعه ایرانی، همان زنی است که با اندامهای باربیگونه و با پشت کردن به مظاهر «فرهنگ ایرانی ـ اسلامی» و «تاریخ و سنت هزار ساله» دقیقاً بدلی از نمونههای غربی در ایران است. پس تعجبی نیست که وقتی دستگاه فرهنگ کشور چنین نگاهی به زن دارد، پادشاه این مملکت هم بیاید و زن را در جاذبههای جنسی خلاصه و چنین حقیرانه به زنان نگاه کند. جالب است که تمام اقدامات بهاصطلاح مدرن دستگاه پهلوی درمورد زنان نظیر فستیوالهای زن سال و خوانندگیهای مبتذل و... با برچسب اغواگر و فریبنده دفاع از حقوق زنان صورت میگرفت!
در زندگی یک فرد زن بهحساب نمیآید؛ مگر وقتی که زیبا و دلربا باشد و خصوصیات زنانه خود را حفظ کرده باشد (کتاب مصاحبه با تاریخ)» شاید باورش چندان سخت نباشد که این نظر آخرین پادشاه ایران، یعنی محمدرضا پهلوی درمورد زنان است
دیدگاه حقیقی شاه پهلوی درباره بانوان را بدون هیچ روتوش یا تفسیری میتوان در یکی از مصاحبههایش به روشنی دریافت و فهم کرد. اوریانا فالاچی، خبرنگار مشهور ایتالیایی در سال ۱۳۵۲ با محمدرضا پهلوی، مصاحبهای طولانی انجام داد که بعدها شرح آن در کتاب «مصاحبه با تاریخ» (کتابی که به گفتگو با مقامات سیاسی و شخصیتهای مشهور جهان اختصاص دارد) منتشر شد. بخشی از این گفتوگوی فالاچی با شاه مخلوع ایران که به قابلیتهای زنان اختصاص دارد و نشان میدهد پهلوی دوم حتی برای زنان قابلیت آشپزی هم قائل نبود را در ادامه بخوانید:
«پهلوی: آیا بهنظر شما درست میآید که یک شاه، امپراتور ایران، وقت خودش را با صحبتکردن درباره این مسائل هدر دهد؟ صحبتکردن راجع به همسرها و راجع به زنان.
فالاچی: خیلی عجیب است، اعلیحضرت! اگر تا به حال شاهی بوده که صحبتهایش راجع به زنان بوده، شما بودهاید و هماکنون من در این تردید میکنم که حتی زن در زندگی شما بهحساب آمده باشد.
زیبایی زن تنها چیز مثبت و مهم اوست.
پهلوی: اینجا من متأسفانه باید عرض کنم که شما یک برداشت کاملا صحیح داشتهاید؛ زیرا چیزهایی که در زندگی من بهحساب میآیند و چیزهایی که در زندگی من نقش داشتهاند، چیزهایی کاملا متفاوت بودهاند. مطمئنا اینها ازدواجهای من نبودهاند؛ زنها، میدانید؟ اجازه دهید آن را اینگونه بیان کنم. من آنها را ناچیز نمیشمارم. آنها بیش از هر کسی از انقلاب من (انقلاب سفید) بهره بردهاند. من مصرانه جنگیدهام تا آنها حقوق و مسئولیتهای مساوی داشته باشند. من حتی آنها را در ارتش هم گذاشتهام؛ جایی که آنها برای ۶ماه آموزش نظامی میبینند و سپس برای مبارزه با بیسوادی به روستاها فرستاده میشوند و در ضمن فراموش نکنیم که من پسر پدری هستم که کشف حجاب کرد، اما اگر بگویم به وسیله یکی از آنها تحتتأثیر واقع شده باشم، صادق نبودهام. هیچکسی نمیتواند در من اثر کند، هیچکسی. زنان فقط زیباییشان و جذابیتشان و نگاه داشتن زنانگیشان در زندگی مرد مهم است. این موضوع «فمینیسم» برای مثال این فمینیستها چه میخواهند؟ شماها چه میخواهید؟ شماها میگویید برابری؟
آه البته من نمیخواهم گستاخ بهنظر بیایم، اما ببخشید از اینکه این حرف را میزنم زنان قانونا و صورا با مردان مساوی هستند، اما نه از لحاظ لیاقت و توانایی.
فالاچی: اینطور نیست اعلیحضرت.
همه زنها شرور هستند؟!
پهلوی: نه، شما هرگز یک میکلآنژ یا یک باخ نداشتهاید. شما حتی یک سرآشپز معروف هم نداشتهاید و، اما اگر شما در مورد فرصت با من صحبت کنید تمام چیزی که من میتوانم بگویم این است که آیا شما شوخیتان گرفته؟ آیا شما تا به حال کمبود فرصت داشتهاید که به تاریخ یک آشپز ماهر و مشهور تحویل دهید؟ شما تا به حال هیچچیز بزرگ و جالب نیافریدهاید، هیچچیز! به من بگویید شما حین مصاحبهتان به چند زن که قادر به حکومت باشند، برخوردهاید؟
فالاچی: حداقل ۲ تا اعلیحضرت
پهلوی: چهکسی میداند؟ تمام چیزی که من میتوانم بگویم این است که زنان وقتی حکومت میکنند، از مردان بسیار خشنتر و سختگیرترند و بسیار بیرحمتر. بسیاری از مردان تشنه خون هستند. من حقیقتها را ذکر میکنم؛ نه عقاید را. شماها وقتی که قدرت دارید بدون وجدان هستید. کاترین دومدیسی را بهخاطر بیاورید، کاترین روسیه، الیزابت اول انگلستان را. لازم به یادآوری لوکرس بورژیا به شما نیست. با آن زندانها و عشقهای پنهانیاش، شماها دسیسهکارید، شماها شرورید، همه شما.
فالاچی: من متعجب شدم، اعلیحضرت! برای اینکه شمایید که میگویید قبل از اینکه ولیعهد به سن قانونی برسد، ملکه فرح دیبا باید نیابت سلطنت را قبول کند.
پهلوی: اوم… خوب… بله، اگر پسر من قبل از رسیدن به سن قانونی شاه شود، ملکه فرح دیبا نایبالسلطنه میشود، اما در ضمن در یک چنین موقعیتی هیأت مشاورانی خواهد بود که ملکه باید با آنان مشورت کند؛ درحالیکه من الزامی ندارم که با کسی مشورت کنم و با کسی هم مشورت نمیکنم. تفاوت را حس میکنید؟
فالاچی: آن را حس میکنم، اما در حقیقت به این صورت خواهد بود که همسر شما نایبالسلطنه است و اگر شما این تصمیم را بگیرید این بدان معناست که شما قدرت حکومت را در وی میبینید.
پهلوی: اوم! درهرحال، این چیزی است که من در موقع تصمیمگیری فکر میکردم. ما در اینجا برای صحبتکردن
راجع به این موضوع ننشستهایم، اینطور نیست؟»
آنچه گذشت ظاهر و باطن نگاه شبهمدرنیستی پهلوی به زنان بود که با حقارت تمام به این قشر از جامعه مینگریستند و اگر احیاناً مدحی هم از سوی آنان قرار بود نثار بانوان این جامعه شود، محدود به بُعد جنسی زنان است. وقتی یکی از ۳ شعار اصلی انقلاب اسلامی «آزادی» نام میگیرد به این علت است که زن در اسارت کلیشههای غربی گرفتار بوده و شأنش در حد یک کالا شناخته میشده است! رهبری در اینباره میگویند: «غربیها در زمینه شناخت طبیعت زن و چگونگی برخورد با جنس زن، دچار افراط و تفریط بودهاند. اساساً نگرش غربی نسبت به زن، یک نگرش مبنی بر عدمبرابری و عدمتعادل است. شما به شعارهایی که در غرب داده میشود، نگاه نکنید؛ این شعارها پوچ است و حاکی از واقعیت نیست. فرهنگ غربی را از این شعارها نمیشود فهمید. فرهنگ غربی را باید در ادبیات غربی جستوجو کرد.» انقلاب اسلامی حرکتی در زدودن این تارهای عنکبوتی از شأنیت و جایگاه زن بود تا حقیقت و کرامت ذاتی آن روشن شود.