کد مطلب: ۵۶۵۸۲۲
۰۲ بهمن ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۵
نساجی بعد از سقوط به رده ماقبل آخر جدول رده‌بندی لیگ برتر فوتبال کشور به ناچار با سیدمهدی رحمتی قطع همکاری کرده و یک مربی اسپانیایی نه چندان سرشناس به نام لوکاس الکاراس را جانشین او ساخته، اما معلوم نیست این اقدام تا چه میزان می‌تواند اسباب بهبودی حال این تیم قائمشهری و مانع سقوطش به دسته‌ای پایین‌تر شود.

به گزارش مجله خبری نگار، نساجی به واقع یکی از دو دیدار آخرش در نیم‌فصل اول را هم با هدایت مربی موقتی‌ای همچون وحید رضایی پشت سر گذاشت و تنها در یک مسابقه الکاراس را روی نیمکت خود دید. دلیل رویکرد نساجی به یک مربی اسپانیایی تازه برای نیم‌فصل دوم چندان مشخص نیست، زیرا در اواخر فصل پیش که به یک مربی اسپانیایی دیگر روی آورد، آنقدر بد نتیجه گرفت که کم مانده بود به دسته‌ای پایین‌تر سقوط کند. البته استخدام مربیان اسپانیایی در میان تیم‌های لیگ برتری به یک اپیدمی تبدیل شده، زیرا پس از توفیق پاکو خمس در رهبری تراکتور، این باور به وجود آمده که اسپانیایی‌ها گزینه‌های مناسبی برای هدایت تیم‌های باشگاهی ایران هستند، حال آن که خوان ایگناسیو مارتینز هم که از چهار ماه و اندی پیش هدایتگر فولاد خوزستان شد، موفقیتی در این سمت نداشته و این تیم اهوازی جایگاه نامناسبی در جدول رده‌بندی لیگ بیست و سوم دارد و خطر سقوط به «لیگ یک» به طور جدی تهدیدش می‌کند.

حاصل تلخ یک انتخاب نادرست

شاید هم باید اذعان داشت که برنامه‌ریزی مدیران نساجی برای فصل جاری از ابتدا هم نادرست بود. آن‌ها در ایام «پیش‌فصل» با این استدلال که نساجی مجوز شرکت در لیگ قهرمانان آسیا را برای اولین بار در دوران حیاتش کسب کرده و باید تدارکاتی در همین حد و در سطح نخست قاره ببیند، مهدی رحمتی سرمربی بالنسبه موفق هر دو فصل گذشته آلومینیوم را از این تیم اراکی جدا و جذب خویش کردند. سال‌ها حضور رحمتی در عرصه‌های بین‌المللی و تجربه حاصل از آن دلیل این رویکرد عنوان شد، اما مسأله این بود که چنین حضوری در هیأت یک بازیکن (دروازه‌بان) بود و رحمتی صرفنظر از نیم‌فصل رهبری تیم پدیده خراسان و دو فصل هدایت آلومینیوم هیچ تجربه‌ای در مربیگری نداشت و این حضور در سطح دیدار‌های ملی و بین‌المللی باشگاهی به عدد صفر می‌رسید. به کلام صریح‌تر نساجی مردی را مأمور هدایت خود در لیگ قهرمانان آسیا کرد که پیشتر حتی در یک بازی بین‌المللی در مقام مربی لب خط نایستاده بود و اینکه چنین مربی‌ای بلنگد و نتواند کار را برای نساجی دربیاورد، یک احتمال قوی بود و این دقیقاً همان اتفاقی بود که افتاد.

از خارج به داخل

بدتر از همه این بود که ناکامی‌های آسیایی نساجی در این فصل به صحنه‌های داخلی هم بسط یافت و روحیه بدی که این تلخکامی‌ها در وجود مردان نساجی کاشت و خستگی سفر‌ها و رنج‌های مسابقاتی سنگین با رقبای آسیایی سبب شد در رقابت‌های داخلی هم کم بیاورند و در هر دو جبهه داخلی و خارجی بازنده باشند. محصول تلخ این تأثیرگذاری دوگانه، آمار بسیار ضعیفی است که نساجی در نیم‌فصل اول لیگ به ثبت رساند. این تیم در ۱۵ بازی‌اش که ۱۳ تای اول آن با هدایت رحمتی بود، فقط دو بار پیروز شد و ۹ شکست را تحمل کرد و تنها ۱۱ گل زد و دو برابر آن گل خورد و با اکتفا به ۱۰ امتیاز در رده ماقبل آخر جدول ایستاد.

تلاشی بی‌نتیجه برای حفظ رحمتی

نتایج بد نساجی در لیگ قهرمانان آسیا که شامل شکست در هر دو دیدار رفت و برگشت مقابل نماینده ازبکستان هم می‌شد، چنان بود که پس از گذشت ۴ هفته نخست از دیدار‌های ۶ هفته‌ای مرحله گروهی این لیگ بالا نرفتن نساجی و حذفش قطعی و دو دیدار باقی مانده‌اش در تعیین سرنوشت این تیم به کلی بی‌تأثیر شد. از همان زمان نارضایتی طرفداران نساجی از عملکرد رحمتی به حدی رسید که به وضوح خواستار برکناری وی شدند و ابقای موقتی رحمتی تنها با این امید صورت گرفت که شاید او بتواند در لیگ داخلی اوضاع را جمع و نساجی را از پایین‌های جدول جدا کند و به نقطه‌ای امن برساند. اما این رویداد هم شکل نگرفت و نتایج بد دائماً در پی یکدیگر آمدند. صادق درودگر مدیرعامل باشگاه مجبور به استعفا از سمت‌اش شد و سایر مدیران نساجی در یک اقدام اضطراری دیگر با تأکید بر اینکه کادر فنی را تقویت و دستیاران تازه و بهتری را برای رحمتی تعیین می‌کنند، آخرین تلاش‌های خود را برای حفظ او و آرامش بخشیدن به هواداران ناراضی انجام دادند. با این حال دستیاران تازه چندانی از راه نرسیدند و عرصه هر روز بر رحمتی تنگ‌تر شد و او سرانجام و به اجبار از قائمشهر رفت. شاید هم تأخیر مدیران نساجی در تعوض رحمتی به این دلیل بود که گزینه آماده‌ای برای جایگزینی او طی آن روز‌های سخت و بحرانی نداشتند.

عوامل کمکی ناکافی

اینک و کمتر از ۲۰ روز تا شروع مجدد لیگ برتر آلکاراس تازه وارد و به کلی ناآشنا با شرایط فوتبال در شمال ایران مانده است و بازیکنانی که هیچ شناختی از آنان ندارد و مدت‌ها طول می‌کشد تا در جریان تمرینات و کوران مسابقات آنان را بشناسد و میزان توان‌شان را کشف و لمس کند و بتواند با تکیه بر این بازیکنان تصمیم‌گیرنده صحیحی در ارتباط با ارنج و نوع و روش بازی تیم جدیدش باشد. در نتیجه این بیم واقعی و اساسی وجود دارد که وقوف به شرایط و نیاز‌های نساجی آنقدر برای الکاراس طول بکشد که کار از کار بگذرد و این تیم نتواند خود را از ته جدول جدا و در لیگ برتر ماندنی کند و به «لیگ یک» بازگردد. لیگی که تا همین سه فصل پیش در آن جای داشت و سال‌ها تلاش‌اش برای رهایی از این عرصه و ورود به لیگ برتر بی‌فایده مانده بود و به تبع آن حسرت مازندران هم برای داشتن نماینده‌ای در بالاترین دسته لیگ کشور هر چه طولانی‌تر شده بود.

بازیکنانی که باید در نیم‌فصل دوم لیگ بیست و سوم به الکاراس کمک و نساجی را در لیگ برتر ابقا کنند، اغلب نام و نشان چندان و کیفیت بالایی ندارند و همین مسأله شانس این مربی را برای رسیدن به هدفش سخت‌تر می‌کند. امیرمهدی جان‌ملکی، محمدرضا ترابی، اسماعیل بابایی و سیدمحمد‌احسان حسینی از جمله بازیکنان زحمتکش، اما نه چندان مشهور نساجی‌اند و با اینکه در جمع معروف‌های این تیم محمدرضا آزادی، صابر حردانی، حسین زامهران و البته فرشید اسماعیلی با تجربه و آریا برزگر جوان هم مشاهده می‌شوند، اما اگر قرار بود این نفرات گره‌گشای کار نساجی باشند، در همان نیم‌فصل اول مسابقات این کار را می‌کردند و اکنون در مقابل درب خروجی لیگ برتر نایستاده بودند. به این خاطر است که باید مطمئن بود نیم‌فصل دوم لیگ برای این بازیکنان بشدت سخت‌تر و برای مربی تازه وارد خارجی‌شان سرشار از عجایب و چیز‌های نادیده خواهد بود. چیز‌هایی که فقط در لیگ ایران می‌توان نظایر آن را دید!

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر