کد مطلب: ۵۱۸۸۵۴
۰۴ آبان ۱۴۰۲ - ۰۷:۰۰

ماجرای یک قتل اشتباهی در معامله ارز دیجیتال

دستمزد ۱۰۰ دلاری، مرد بی‌گناه را به جایی کشاند که حادثه مرگباری در کمینش بود

به گزارش مجله خبری نگار/همشهری: مرد جوان که در معامله ارز دیجیتال با شریکش دچار اختلاف شده بود تصمیم به قتل او گرفت، اما شلیک‌های اشتباهی او، جان مرد بی‌گناهی را گرفت.

شروع این پرونده به بیست و نهم شهریور امسال برمی‌گردد. آن روز صدای تیراندازی در یکی از خیابان‌های غرب تهران پیچید و وحشت به جان ساکنان محل انداخت. شاهدان دیدند که یک مرد درحالی‌که سوار برخودرویی بود به سمت یک موتورسوار شلیک کرد و گلوله‌ها به پا و شکم وی خورد. جوان موتورسوار خون‌آلود روی زمین افتاد و تیرانداز به سرعت از محل گریخت. با تماس شاهدان، پلیس و اورژانس در محل حادثه حاضر شدند و جوان مجروح به بیمارستان انتقال یافت، اما پس از چند روز جدال با مرگ، روی تخت بیمارستان جانش را از دست داد.

دستمزد ۱۰۰ دلاری

کارآگاهان پلیس برای کشف اسرار این جنایت به تحقیق از شاهد حادثه پرداختند. وی که مقتول را می‌شناخت، گفت: سهیل (مقتول) در چاپخانه من کار می‌کرد و من صاحبکارش بودم. روز حادثه به او پیشنهاد دادم برای انجام یک معامله کاری همراه من بیاید. سهیل هم قبول کرد و قرار بود در ازای همراهی‌اش ۱۰۰ دلار به او دستمزد بدهم. ما با هم راهی محل قرار با فردی به نام بهنام شدیم. بهنام مدت‌ها با من کار می‌کرد. ما در زمینه خرید و فروش ارز دیجیتال با یکدیگر کار می‌کردیم و مراوده‌های مالی داشتیم، اما از چندی قبل به اختلاف خورده بودیم. آن روز وقتی من و مقتول به محل قرار با بهنام رفتیم، به‌خاطر مسائل مالی بین من و بهنام مشاجره شد و ناگهان او سلاحی از زیر پیراهنش بیرون کشید و شروع کرد به تیراندازی. او قصد داشت جان مرا بگیرد، اما تیرهایش خطا رفت و به اشتباه به مقتول که پیک موتوری چاپخانه من بود برخورد کرد و جانش را گرفت.

دستگیری در نقطه صفر مرزی

با مشخص شدن هویت عامل تیراندازی، وی تحت تعقیب قرار گرفت، اما بررسی‌ها نشان می‌داد که او ساعتی پس از تیراندازی، چمدانش را بسته و از شهر گریخته است. در این شرایط نام وی در لیست افراد تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه با انجام اقدامات گسترده پلیسی معلوم شد که او به سمت مرز‌های غربی کشور فرار کرده و تصمیم به خروج از کشور دارد. با این سرنخ، به دستور قاضی امیرحسین علیمردان، بازپرس جنایی تهران مشخصات بهنام در اختیار مأموران مرزبانی قرار گرفت و در نخستین روز آبان‌ماه در نقطه صفر مرزی شناسایی و دستگیر شد. او با پرداخت پول به قاچاقچیان انسان، قصد داشت که به‌صورت غیرقانونی وارد خاک ترکیه شود، اما نقشه‌اش برای فرار در آخرین دقایق، نقش بر آب شد. وی برای انجام تحقیقات بیشتر به اداره آگاهی تهران انتقال یافت و گفت به‌شدت از قتل اشتباهی که مرتکب شده پشیمان است. تحقیقات تکمیلی از وی به دستور بازپرس جنایی تهران ادامه دارد.

گفتگو با متهم

متهم مدعی است که قصد انتقام از شریکش را داشته، اما گلوله‌هایش خطا رفته و به فرد بی‌گناهی اصابت کرده است. گفتگو با او را بخوانید.

چرا می‌خواستی فرار کنی؟

وقتی جوان موتورسوار خون‌آلود روی زمین افتاد، گفتم کارش تمام است. بعید بود زنده بماند. خیلی ترسیده بودم و تصمیم گرفتم از ایران فرار کنم، اما درست دقیقه ۹۰ گیر افتادم و نقشه‌هایم، نقش بر آب شد.

چه شد که نقشه قتل کشیدی؟

اختلاف من با امیر صاحب چاپخانه بود. من و امیر مدت‌هاست که در زمینه ارز دیجیتال با هم کار می‌کنیم، اما این اواخر دچار اختلاف مالی شده بودیم. رقمش بالا بود؛ بالای یکی دو میلیارد تومان!

و به‌خاطر پول، نقشه قتل او را کشیدی مگر نمی‌دانستی حکم قتل، قصاص است؟‌

می‌دانستم، اما فکر همه جا را کرده بودم. می‌خواستم او را بکشم و بعد قاچاقی از مرز خارج شوم.

اما فرد بی‌گناه دیگری را کشتی؟

خیلی پشیمانم و عذاب وجدان دارم. آن بنده خدا هیچ نقشی در اختلاف ما نداشت. تیر‌ها اشتبا‌ها با او برخورد کرد.

از روز حادثه بگو چه شد که تیر‌ها خطا رفت؟

من اصلا با مقتول مشکلی نداشتم. مشکل من با امیر بود می‌خواستم او را بزنم، اما نمی‌دانم چرا به اشتباه جوان موتورسوار را زدم. اصلا نفهمیدم که چه شد تیر‌ها خطا رفت! شاید به‌خاطر عصبانیت شدیدم بود. آخر امیر خیلی کفر مرا درآورده بود.

حالا که اینجایی، ارزش‌اش را داشت؟

نه. آدم اگر بداند آخر و عاقبتش می‌شود دستگیری و تحمل زندان، هرگز دست به چنین حماقتی نمی‌زند و خشمش را کنترل می‌کند. البته که وضعیت من فقط به زندانی شدن ختم نمی‌شود. من باید هر شب کابوس طناب دار ببینم و برای مرگ لحظه شماری کنم. این وحشتناک‌ترین عذاب است...

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر