به گزارش مجله خبری نگار،در خصوص رؤیاها و تأثیر روحی و روانی آن بر افراد اظهار کرد: فانتزی و رؤیا نقشی بر روح و روان انسانها ندارد، بلکه بخشی از روان آنها است؛ از این رو فانتزیها ساختار شخصیت هر انسان را نشان میدهد یا شاید بتوان گفت که ساختار شخصیت هر انسان فانتزیهای خاص خود را دارد.
وی افزود: همه ما انسانها از دوران کودکی تا بزرگسالی یکسری ناکامیهایی داشتیم، بنابراین یک سری فانتزیها و رؤیا پردازیهایی در ذهن ما بر اثر این ناکامیها شکل گرفته است؛ به عنوان مثال فردی که در کودکی یک انسان ضعیف، سلطهپذیر و واداده است، همیشه فانتزی و رؤیای قدرت را در سر خود میپروراند.
این روانکاو و روان درمانگر تحلیلی تصریح کرد: زمانی که فانتزیها فرد در دوره بزرگسالی بررسی میشود، متوجه میشویم که این فانتزیها از جنس قدرت و کنترل کردن است، انسانی که در بزرگسالی در مورد رویاهای خود صحبت میکند به راحتی میتوان عاطفهای که زیر فانتزیها وجود دارد را کاوید.
وی ادامه داد: انسانی که در بزرگسالی دوست دارد رهبر یا لیدر و فرد قدرتمند و نقش اول یک مجموعه باشد، به صورت کامل میتوان این فانتزی را در گذشته آن فرد و ناکامیها و ذهنیت او مشاهده کرد که این فرد به احتمال زیاد در کودکی، فرد قدرتمندی نبوده و همیشه دوست داشته که نفر اول باشد یا ممکن است آن فرد یکسری فانتزیهایی داشته باشد که باید این فانتزیها به جایی برسد، اما زمانی که فانتزیهای این فرد را بررسی میکنیم، میبینیم که این فرد در گذشته ناکامیهایی داشته و نتوانسته به جایگاه دلخواه خود برسد.
نوری گفت: بنابراین زمانی که ساختار روان یک فرد را بررسی میکنیم، متوجه ناکامیها و رویاهای آن فرد میشویم، این در حالی است که فانتزیهای آن فرد گاهی در خواب نیز تجربه میشود و در ساختار رویداد شکل میگیرد؛ بنابراین رؤیا اثری بر روان انسانها ندارد، بلکه به دلیل ناکامیها بخشی از ساختار شخصیت انسان میشود.
وی اضافه کرد: مشکل از جایی بیشتر میشود که هرچقدر فاصله فانتزی، رؤیا و واقعیت بیشتر باشد، ناکامی فرد نیز بیشتر است و به منصه ظهور رساندن آن فانتزی نیز بیشتر میشود؛ بنابراین نباید فاصله زیادی بین میزان واقعیت و فانتزی وجود داشته باشد، یعنی انسان نباید در این مرحله ناکام شود. چون در این مرحله دچار آسیبهای جدی میشود.
این روانکاو و روان درمانگر تحلیلی افزود: انسانی که بسیار ضعیف است و دوست دارد فرد قدرتمندی شود، اگر فضا برای وی ایجاد نشود، میتواند به مشکلات بسیاری مبتلا شود، به عنوان مثال انسانها در دوران کودکی به شدت ناامیدی را تجربه میکنند، به عنوان مثال از زمانی که گرسنه میشوند تا زمانی که شیر یا غذا میخورند، فاصلهای به وجود میآید که باید کودک بتواند این فاصله را تحمل کند وگرنه به فانتزی در کودک تبدیل شده و فانتزی خشم را در کودک به وجود میآورد.
وی ادامه داد: پدر و مادر خوب به کودک اجازه میدهد در مورد عواطف و هیجانات منفی خود صحبت کند و آنها را نشان دهد، به عنوان مثال کودکی که به مادر خود میگوید، دوستت ندارم و لگد میزند و ممکن است پرخاش کند، اگر مادر از احساس فرزند مراقبت کند، آن کودک خشم را در فانتزی خود نمیبرد؛ بنابراین زمانی که مادر و پدر و انسانهای اطراف اجازه تجربه احساس خشم را به فرزند نمیدهند این موضوع را در فانتزی میبرد و ممکن است مدام در خواب پدر و مادر یا فردی که از آن ناراحت است را مورد خشونت قرار دهد.
نوری با بیان اینکه انسانها در طول زندگی خود ناکامی را بسیار تجربه میکنند، هرچقدر ناکامی انسانها کمتر باشد، فانتزیهای آنها کمتر و طبیعیتر است، خاطرنشان کرد:، اما فردی که اصلاً فانتزی ندارد نیز به نوعی دیگر مشکل است، بنابراین انسان به نسبت سالم فانتزی دارد و رنگ و شکل فانتزی وی طبیعیتر است.