به گزارش مجله خبری نگار، با اطمینان زیاد میتوان گفت یکی از مهمترین دغدغههای پدر و مادرهای امروزی، شناسایی استعدادها و توانمندیهای فرزندشان است. امروز کمتر والدینی را میبینیم که به آینده کودک خود بیاعتنا باشند. در چند سال اخیر یکی از موضوعات مورد علاقه جامعه، استعدادیابی است. رایجشدن برنامههای تلویزیونی در بیشتر کشورها با موضوع استعدادیابی هم تاییدی است بر اشتیاق روزافزون افراد به این موضوع. وقتی هیجان و نگرانی درباره استعدادیابی بیشتر میشود، احتمال بروز رفتارهای اشتباه هم به همان اندازه افزایش مییابد. در این مطلب قصد داریم به اشتباهات والدین که امکان شکوفایی استعداد کودکان را از آنها میگیرد، اشاره کنیم.
بسیاری از والدین وقتی بحث هزینههای مادی میشود، سخاوتمندانه برای فرزندان خود خرج میکنند، اما وقتی فرزندشان میخواهد دقایقی با آنها بازی کند، یا خستهاند یا وقت کافی ندارند، در حالی که یکی از بهترین حالاتی که کودکان شخصیت واقعی خود را بروز میدهند، در هنگام بازی است. در بازی کودک استعدادهای مختلف خود را بروز میدهد، به طور مثال، کودک توان کلامی خود یا توان فنی و چسباندن قطعات مختلف یک خودرو را در بازی نشان میدهد. شایان ذکر است والدینی که در کودکی با فرزند خود بازی میکنند، در سنین نوجوانی هم بهتر میتوانند با فرزندان خود سر صحبت را باز کنند و فرزندانشان احساس صمیمیت بیشتری با آنها خواهند کرد.
چه خوب است که والدین با برخی مفاهیم استعدادیابی آشنا باشند. یکی از مفاهیم پرکاربرد در این حوزه، هوشهای چندگانه گاردنر است. در این نظریه، هوش افراد به ۹ قسمت تقسیم میشود. هوش کلامی، بدنی-حرکتی، منطقی-ریاضی، فضایی، طبیعتگرا، موسیقایی، درون فردی، میان فردی و هستی گرا. والدین با آشنایی با هر کدام از این هوشها، میتوانند مشاهده کنند که فرزندشان در کدام هوش، از استعداد بالاتری برخوردار است و با کمک مشاور، در مسیر تقویت همان هوش تلاش کنند.
متاسفانه جامعه هر از گاهی به یک سری از مشاغل بیشتر توجه میکند. گاهی به بازیگری، گاهی به مشاغل پزشکی، گاهی به بازار، فوتبالیستشدن و .... نتیجه پیروی از هیجانات جامعه، از بین رفتن استعدادهای بی شماری است که وجود دارد. آمار ۲۵ درصدی از دانشجویانی که در بدو ورود به دانشگاه از رشته خود رضایت ندارند، گواهی است بر این موضوع. این که همه بخواهند حتما وارد دانشگاه شوند بدون این که برای آینده خود طرح و برنامه مشخصی داشته باشند، نمونهای است از پیروی از عطش جامعه برای گرفتن مدرک دانشگاهی بدون توجه به آینده. چه بسا یک فرد اگر بعد از گرفتن مدرک دیپلم، خدمت سربازی خود را انجام دهد و به سرعت وارد بازار کار شود، شرایط بهتری داشته باشد از فردی که مدرک کارشناسی بگیرد و بدون مهارت کافی، دنبال شغل باشد.
طبق نظریه روان شناس بزرگی به نام آلپورت، شش ارزش رایج به اسم ارزش علمی، اقتصادی، هنری، اجتماعی، سیاسی و مذهبی در بین انسانها وجود دارد که در انتخابهای مهم زندگی باید به این ارزشها توجه شود. به طور مثال فردی که به مباحث علمی اهمیت ویژهای میدهد بهتر است سراغ ازدواج با کسی نرود که مباحث اقتصادی برایش در اولویت است. در استعدادیابی هم باید والدین توجه داشته باشند که ارزشهای خود را به فرزندشان تحمیل نکنند. به طور مثال، اگر ارزش سطح بالای والدین، اقتصادی باشد در حالی که ارزش سطح بالای فرزند، هنری باشد، ممکن است این موضوع منجر به تحمیل انتخاب رشته پزشکی به فرزند شود. از همین نمونه کم نداریم دانشجویان رشتههای پزشکی و دندان پزشکی که بعد از گذشت مدتی از تحصیل، به دلیل علاقه نداشتن به این رشتهها خواستار انصراف از دانشگاه میشوند.
منبع: خراسان