به گزارش مجله خبری نگار، روز جمعه خبری مبنی بر لیست پنج نفره فدراسیون فوتبال برای انتخاب سرمربی در رسانهها انتشار پیدا کرد که این لیست باعث شد افراد زیادی نسبت به آن معترض باشند. این لیست عبارت بودند از جواد نکونام، امیر قلعه نویی، مهدی تارتار، حسین فرکی و فرهاد مجیدی که صبح شنبه افرادی دیگر، چون ساکت الهامی، حمید مطهری و مجتببی حسینی به این لیست اضافه شدند. به همین دلیل با جلال چراغپور کارشناس فوتبال ایران همکلام شدیم و وضعیت فوتبال ایران را مورد بررسی قرار دادیم.
جلال چراغپور در ابتدا گفت: من در مورد وضعیت تیم ملی تحلیل جامع و نگرشی کلان دارم. تیم ملی ما به نوعی مورد استفاده قرار گرفت که برای مثال بازیکنی، چون کریم انصاری فرد، احسان حاج صفی و دیگر بازیکنان به قدری استفاده شدند که جایگزینی وجود نداشت و به اصطلاح تیم ملی تمام شد. به معنای واقعی کلمه تمام شد. اینگونه از تیم ملی استفاده کردند و تمام شد. مقطعی کارشناسان فوتبالی میگفتند به سن توجه نکنید، به کیفیت سنی نگاه کنید. هماهنگی آنها باعث میشود، سن آنها چندان مهم نباشد. ولی وقتی تیم جوان میشود، هماهنگی وجود ندارد و چشم بسته نمیتواند پاس دهد.
او ادامه داد: زمان گذشت و اتفاقات زیادی افتاد. برزیل در جام جهانی ۲۰۱۴ برابر آلمان هفت گل خورد. سن تیم که افزایش پیدا میکند، هماهنگی بالا میرود، ولی پتانسیلی از دست میرود که دیگر هماهنگی به کمک تیم ملی نمیآید. اسپانیا در آن دوره هم با دریافت پنج گل شکست خورد. این شکست طبیعی بود، وقتی تیم را تغییر نمیدهی، وقتی به ژاوی و اینیستا در سن بالا اعتماد میکنید، این اتفاق میافتد. تیم ملی آلمان در جام جهانی قبلی نیز در مرحله گروهی حذف شد و جوانگرایی شروع شد. سن فوتبال از ۳۱، ۳۲ و ۳۳ سال به پایین آمد تا برای مثال تیم ملی هلند میانگین سنی خودش را به ۲۲ سال و ۸ ماه رساند و کاپیتانش ۲۱ سال داشت. این ماجرا گذشت تا در جام جهانی قبلی در گروه قبلی دوره ۲۰۱۸ چهارم شد و چگونه بعد از چهار سال در جهان چهارم شد؛ در چهار سال چه شده؟ آکادمی باز کردن یا استعداد پرورش دادن، چه شد؟ جوان اضافه کردند و مدرن شدند!
سرمربی سابق تیم ملی جوانان خاطرنشان کرد: الان تیم ملی را نگاه کنید، کریم انصاری فرد، امید ابراهیمی، سعید عزت اللهی تمام شدهاند و اگر با این روند جلو برویم، تمام تیم در حال تمام شدن است. حتی احمد نوراللهی در مرز تمام شدن است، ترابی از فوتبال شادابی که ارائه میداد، فاصله گرفته و امیری هم تمام شده است و خلاصه بگویم تیم ملی ایران تمام شده است. جهانبخش در انتهای اوج تکامل خود است. ما در یک دگردیسی فوتبالی هستیم. برای مثال میخواهیم از آبزی به هوازی تغییر پیدا کنیم. از پیله میخواهیم پروانه شویم. در این مرحله هر چه دانش فوتبالی داریم، لازم داریم. هر چه نگرش مهم و مدرن فوتبالی وجود دارد، لازم داریم. هر چه دانش روز فوتبال دنیا که در گردش است را نیاز داریم. سوال این است آیا ما در انتخابات فدراسیون فوتبال این تحولات در نگرشها را میبینیم؟ آیا این دانش در گردش فووتبال جهانی را در انتخابهای فدراسیون میبینیم؟ اساسا خود فدراسیون فوتبال اینگونه فکر میکند؟ آیا گروهی که این پنج نفر را انتخاب کردهاند، به دگردیسی فکر کردند یا اصلا متوجه شدند تیم ملی ما در چه وضعیتی قرار دارد؟ آیا مجددا تیم ملی مدرن و جدیدی که برانکو درست کرد یا مثل تیمی که کی روش در دوره اولش ساخت، یادتان میآید چه بازیکنان زیادی را بازنشسته کرد؟ آن دگردیسی بود، ولی با نگرش یک فرد اروپایی!
وی افزود: هشت سال همان تیم در وسع خودش و در وسع فوتبال ما خدمات داد و همه نفرات هم عادی بودند. ما میباختیم میدیدیم تهران را چراغانی میکنند، به آرژانتین میباختیم همه شادی میکردند و بوق میزدند. گوینده تلویزیون میگفت پیراهن سفید بپوشیدید و شادی کنید! اما سوال این است که آیا در این برهه که هستیم باز هم یک تیم آماده داریم و به دنبال مربی هستیم یا اصلا تیمی نداریم و میخواهیم یک تیم جدید درست کنیم!
چراغپور در ادامه توضیح داد: آیا انتخاب فدراسیون بر این اساس قرار گرفته که یک معمار و یک استراتژیست را بیاوریم یا خیر؟؛ دقت کنید یک معمار، نه یک منیجر، منیجر یعنی بازیکنانی را یکی یکی انتخاب کنی و تیم را درست کنی. اما معمار یعنی کیروش! ببینید او چگونه پورعلی گنجی که هافبک بود را به مدافع میانی تیم ملی تبدیل کرد. این نگرش معماری تنها در نکونام وجود دارد و با تمام احترامی که برای هر پنج نفر قائل هستم، میگویم که آنها منیجر و مربی خوبی هستند، خوب تیم میبیندند و نتایجشان در مسابقات داخلی برای خودشان بد نیست. الان چشم بر هم بگذاریم یک سال تمام شده، ما ۹ یا هشت ماه دیگر مسابقات آسیایی را در پیش داریم و با تیمی که به آن شکل پاشیده شد، با همان نفرات با همان نگرش با همان فوتبالی که بازی میکرد با همان مربی، همه آنها یک جا سنتی شد و الان بلاتکلیف مانده، با همانها قرار است در جام ملتها شرکت کنیم.
کارشناس فوتبال ایران اضافه کرد: ما دیگر شاید مهاجم کلاسیک قدبلند آنگونه که رایج بود، در فوتبال دنیا نمیبینیم. نوع فوتبال عوض شده، شکل فوتبال عوض شده و الان درس فوتبال عوض شده و باید تمام مکانیزم آموزشی فوتبال کشور و مکانیزم تولید مربی کشورمان تغییر کند. ما که کتاب یا جزوه نداریم. خیلی چیزها باید تغییر کند. در قدم اول باید برای انتخاب سرمربی یک مجلس هوشمند تشکیل دهند و یک مجلس هوشمند با مجلس ارزشمند فرق دارد. من برای افرادی که در فدراسیون فوتبال حضور دارند و این آقایان را معرفی کردهاند، ارزش قائل هستم، اما انتظار داشتم هوشمندانه و به روز رفتار کنند، اما هرگز!
در ادامه جلال چراغپور با اشاره به تصمیمات عجیب فدراسیون فوتبال گفت: من با احترامی که برای آقایان فرکی، الهامی و تارتار قائل هستم، ولی سوال این است که آیا در این برهه دگردیسی ما چتوان علمی، دانش علمی، کاریزما، قدرت انتخاب و مطالعه مطالب روز میبینیم که این آقایان بتوانند همچین ساختاری را معماری کنند؟ اگر نمیبینیم پس بگوییم چه چیزی در آن فرد وجود دارد که میخواهیم او را از کارش جدا کنیم و بیاوریم روی نیمکت تیم ملی بنشانیم؟
او همچنین نسبت به عدم حضور یحیی گل محمدی سرمربی تیم فوتبال پرسپولیسها در بین گزینه واکنش نشان داد و گفت: ببینید من یحیی را قضاوت نمیکنم. ولی در خصوص گل محمدی یک موضوع را یادآوری میکنم. او را تنها در پرسپولیس ارزشیابی نکنید. یحیی از لحاظ اخلاقی فوق العاده، در دوره بازیگری بازیکن خوب، در دوره سرمربیگری فرد قابل قبول بوده و هست. اما باید به تیمهای قبلی او نیز توجه کنیم. در تراکتور نتایج جالبی کسب نکرد، در ذوب آهن کم مانده بود این تیم از لیگ بیفتد. وقتی تمام این دوران را نگاه کنی به یک نتیجه میرسی. هر چقدر برای پرسپولیس زحمت کشید، اما برانکو تیمی از پرسپولیس ساخت و به یادگار گذاشت و رفت که بینظیر بود. توجه کنید در اوج رفت و زمانی که پرسپولیسی که با ۱۲ امتیاز از تیم دوم جلو بود اختلافش به هشت امتیاز رسید، در همان سال که برانکو رفت. او معماری کاملی در تیم کرده بود. او تمامی بازیکن از محمدی نوری، علیرضا نورمحمدی، محسن بنگر و بقیه را به بیرون فرستاده و تیم را به یک تیم فوتبال مدرن تبدیل کرد. پس از آن کالدرون آمد، کالدرون یک نفر را جا به جا کرد تیم خراب شد. یحیی این هوشمندی را داشت که دست به تیم برانکو نزند. وقتی به تیم دست نزد در آرامش، خاطرات تلخ گذشته را پاک کرد و حالا تیمش را میبینید و ما به عنوان معمار قبولش داریم.
چراغپور اضافه کرد: اگر به یارگیریهای او دقت کنید میبینید از ۵ نفری که خودش انتخاب میکند، ۲ یا ۳ نفر را خودش کنار میگذارد. یحیی ۴۰ درصد افرادی که خودش نام برده را نمیخواهد. بازیکن میآید، فیلمش را میبیند، به لیست اضافه میکند و فقط تمرین میکند، ولی بازی هرگز. الان شما ببینید یحیی چند بازیکن رسوبی دارد؟
کارشناس فوتبال ایران ادامه داد: اکنون فردی را که باید خصوصیات اخلاقیش را برای تیم ملی تغییر دهد و شاید این اخلاق برای تیم خطرناک باشد، جواد نکونام است. او زود عصبانی میشود، او زود کار را رها میکند. نه یک بار، بلکه در قائمشهر شاهد این اتفاق بودیم. در دوران بازیگریاش نحوه برخوردش را دیدیم. این اتفاقی که نکونام رقم زده خیلی به ندرت اتفاق میافتد. مثال تیم ملی اسپانیا است که پیش از جام جهانی ۲۰۱۸ از لوپتگی پرسیدند چرا با تیمی دیگر قرارداد بستی و تازه آنها، او را کنار گذاشتند. در آخر نتیجه میگیریم باید شورای انتخاب تیم ملی در فدراسیون باید تفکری نو بسازند.
تحلیلگر و مفسر فوتبال تصریح کرد: مربی باشگاهی با تمرینات مداوم و صبح و بعداز ظهر و شب زندگی کردن و تا زندگی خصوصی بازیکنان را در کنترل داشتن و خصوصیات روحی و روانی و ساختن تیم با تفکر یک آدم با اینکه شما سرمربی تیم ملی شوید، ۲۰ بازیکن بیاورید که آنها زیرنظر ۲۰ تفکر جدا کار میکنند. اگر طارمی به تیم ملی دعوت میشود، بازیکن پرسپولیس نیست، بازیکنی است که پورتوایزه شده است و همینطور دیگر بازیکنان.
کارشناس فوتبال ایران با بیان تفاوت سرمربی باشگاهی با سرمربی ملی، گفت: ما کلکسیونی از تفکرات متفاوت فوتبال دنیا را به عنوان فوتبال ملی جمع میکنیم که ممکن است ۴ نفر هم از لیگ داخلی باشد. حتی همان ایرانیها هم که مثال از گل گهر آمده باشد ملی پوشان تراکتوری فرق میکند. آن فردی که سرمربی تیم ملی میشود، باید یک مولتی سیستم تفکری داشته باشد یک مولتی شناخت از کل فوتبال موجود داشته باشد که بتواند وقتی جهانبخش بازیکن فاینورد میخواهد طارمی بازیکن پورتو را تغذیه کند، بداند آیا این اتفاق میشود؟ مربی تیم ملی باید چنان دیزاینری باشد که بدون تمرین و ۲ بازی تدارکاتی آن هم در شرایطی اگر بتوانند دو دیدار در فیفادی جور کنند، تیمش را بشناسد. فوتبال باشگاهی فرق دارد اگر از ۳۰ بازی، باالاخره در هفته هفتم میبرد. اگر پنج بازی را ببازد میگوید بازی پنجم هست و باید زمان داد، ولی اگر یک سرمربی دو دیدار را در فیفادی ببازد خبرنگاران انتقاد میکنند. سرمربی تیم ملی از تمام دنیا تیمش را برای شش روز جمع میکند و بازیکنان از او چکیده فوتبالش را میخواهند، ولی در فوتبال باشگاهی تو هر روز در کنار تیمت هستی که در دراز مدت هم مانند تو فکر میکنند و از تغذیه تا رفتارشان نقش داری. اینکه اگر فردی که مربی تیم ملی میشود، سابقه ملی نداشته باشد نمیتواند کار کند؛ کاملا حرف صحیحی است چرا که در فوتبال باشگاهی فرصت داشتی، ولی در فوتبال ملی میبینی فرد تا میآید نفس بکشد به بحرین و عراق باخت و با او خداحافظی شد.
جلال چراغپور در آخر نیز توضیح داد: اگر بگوییم فلانی هافبک خوبی بود، مدافع خوبی بود، ولی اگر مطالعات روز دنیا و آنالیزهای روز دنیا را درباره بیلدآپها نخوانند، اگر کتابها، سایتها، نظرات را نخوانند فایدهای ندارد. الان کلوپ کتاب نوشته، آدم از خواندن آن لذت میبرد. باید آنها را بخواند. الان یک کتاب آمده مدرن سیستم من خودم روزی ۲ تا ۳ ساعت روی آن کار میکنم، خسته میشوم و میروم کار دیگری میکنم. اگر بروز میخواهیم جلو برویم باید اینگونه کار کرد، ولی اگر میخواهند با لیست ایجنت کار کنند و بگوید اگر این ۵ نفر را میخواهی آن دو نفر کنار بگذارد، وضعیت مشخص است.