کد مطلب: ۳۷۸۱۲
۱۹ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۱:۴۲
اولین قربانی اصلاحگری در ایران

قائم‎‌مقام که سمت پدری بر محمدشاه داشت به تیغ کینش گرفتار شد. محمدشاه در قتل صدراعظمش دچار وزیرکشی و پدرکشی شد.

به گزارش مجله خبری نگار، «میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی اولین قربانی اصلاحگری در ایران است. سرنوشت او نشان داد اصلاحات بی‌هزینه نیست و راهی که برگزیده است، تاوانی چون جان دارد. قائم‌مقام خود به چنین سرنوشتی آگاه بود که پیش از قتل، چند باری طعم عقوبت و تبعید را چشیده بود. او اما از پا نایستاد که به اصلاحات باور داشت. ثمره اندیشه اصلاحگری او در اقدامات میرزاتقی‌خان امیرکبیر، میرزاحسین‌‎خان سپهسالار و میرزاعلی‌خان امین‎‌الدوله تداوم پیدا کرد و در مشروطه تبلور یافت. قائم‎‌مقام برای اصلاحات حکومتی نقشه راهی ترسیم کرد که تا زمانه ما نیز استمرار یافته است. این نقشه راهبر پایه دیپلماسی قوی و اصلاحات داخلی قرار داشت. این اصلاحگر قاجاری دریافته بود سیاست داخلی و خارجی در پیوندی وثیق با یکدیگر قرار دارند و قدرتمندی در خارج از مرزها بسته به اقتدار و انسجام داخلی است. این اندیشه را از روایت‎‌هایی درباره او می‌‎توان دریافت. از جمله روایت کرده‌اند وقتی نظامیان و برخی سیاسیون و فقیهان فتحعلیشاه را به جنگ دوم با روسیه تحریض می‌‎کردند و با تملق و شعار بر طبل جنگ می‌‎کوبیدند، قائم‎مقام از شاه پرسید:«اعلیحضرت چه مبلغ مالیات می‌‎گیرند؟ شاه جواب داد قریب ۶ کرور. قائم‌‎مقام گفت: دولت روس چه مبلغ مالیات می‌‎گیرد؟ شاه گفت: می‌‎شنوم ۶۰۰ کرور. قائم‎‌مقام گفت: به قانون حساب، کسی که ۶ کرور مالیات می‎ گیرد با کسی که ۶۰۰ کرور عایدات دارد از در جنگ درنمی‌‎آید.» خیرخواهی او اما ناشنیده ماند و ایران پس از شکست مجبور به پذیرش عهدنامه ترکمانچای شد. اگر پافشاری قائم‎‌مقام در مذاکرات نبود، روس‎ها چشم طمع به آذربایجان نیز داشتند. چیره‎‌دستی او در مذاکرات دیپلماتیک چندان بود که کمپل، وزیرمختار بریتانیا در تهران از قدرت استدلالش در مذاکرات نوشت. با چنین قوتی بود که در مذاکرات بر سر تعهدات ایران در عهدنامه ترکمانچای با تعلل سعی در بهبود اوضاع داشت.

در این خصوص تفاوتی هم میان روسیه و بریتانیا نمی‌دید: «به همین جهت چنین حقی به هیچ دولت دیگری نمی‌‎دهم، چه برای ایران زیان ‎بخش است و انگلستان نباید در موضوعی که آن ‎قدر برای ما ضرر دارد، پافشاری کند و الا چه فرقی است با تعدی روس‎ها که به زور سرنیزه عهدنامه ترکمانچای را بر ما تحمیل کردند.» چه صدراعظم ایران نتیجه این اقدام را «انهدام ایران به عنوان یک ملت» می‌‎دید.  سیاست او در این باره همچون سیاست عدمی سیدحسن مدرس و موازنه منفی محمد مصدق در سیاست خارجی در سال‎‌های آتی است. با این همه، مذاکرات را راه چاره می‌دید و در نظرش، رویارویی و مقابله در آخرین مرحله قرار داشت. به ‌طوری که در ماجرای قتل گریبایدف که به توطئه‎ای انجام شد به عباس‎میرزا، ولیعهد، برای مذاکره با روس‎ها نوشت:«اگر عذر پذیرفتند، فبهاالمراد و اگر غرور کرد و نپذیرفت و بهانه جُست، آن ‎وقت به مدافعه او پردازند.»

قائم‌مقام اما پیروزی در عرصه خارجی را به مدد اصلاحات پیوسته در داخل و وضع و اجرای قانون می‌‎دید و بسیج نیروها با هیاهو و شعار را موقتی و در نهایت، بی‌نتیجه می‌‎دانست. بر مبنای همین تفکر بود که اولین اقدام اصلاحی‌‎اش در دوره محمدشاه محدودیت حقوق شاه و درباریان برای اصلاح بودجه مملکتی بود؛ اقدامی که شاه را در کنار مخالفان داخلی و خارجی او قرار داد. قائم‎‌مقام که سمت پدری بر محمدشاه داشت به تیغ کینش گرفتار شد. محمدشاه در قتل صدراعظمش دچار وزیرکشی و پدرکشی شد. جانشین او میرزاعباس‎ خان آقاسی با مرام و مسلک درویشی بود. آقاسی اگرچه به تسامح صوفی‌گری شهره بود اما سیاست‌‏هایش آشفتگی را جایگزین نظم دوره قائم‌ مقام کرد. سرنوشت قائم‌ مقام اگرچه تراژیک بود اما او مسیری در پیش راه اصلاحات ایرانی قرار داد که تا امروز راهگشاست.»

منبع: اعتماد

برچسب ها: ایران قاجار
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر