به گزارش مجله خبری نگار/ایران: پس از پیروزی تیم ملی فوتبال ایران در برابر ولز در رقابتهای جام جهانی ۲۰۲۲ قطر، جریانهای ضدایرانی و رسانههای ایشان که عمدتاً وابستگی ساختاری و مالی به دولتهای متخاصم دارند، سعی کردند تاحد امکان شیرینی این برد را به تلخی تبدیل کنند. این عملیات رسانهای ضدانقلاب به هیچ وجه تعجب برانگیز نبوده و با توجه به خطوط و اهدافی که این رسانهها دنبال کرده و میکنند، مانند تلاش برای تحریم و حذف ورزش ایران از عرصههای بینالمللی، کاملاً قابل درک است؛ اما آنچه در نگاه نخست عجیب به نظر میرسد، سوءاستفاده برخی نشریات و رسانههای داخلی است که با استفاده از امکانات رسمی کشور خط دوقطبیسازی و تضعیف پیوندهای اجتماعی جریان ضدانقلاب خارج نشین را دنبال میکنند.
البته با تأمل در سوء پیشینه این نشریات در دامن زدن به ناآرامی و امتداد روندهای جریان معاند، تعجب اولیه رفع میشود، ولی در هر صورت مماشات دستگاههای مسئول موجب تعجب است. محافل مدعی اصلاح طلبی که در روزهای اخیر سعی کردند مانند گذشته تأمین منافع جناحی خود را با سوار شدن روی موج آشوب گره بزنند، در نشریات خود مطابق با برنامهها و اهداف جریانهای ضدایرانی سعی کردند با یک برساخت روانی، شادی ملی برآمده از این برد را ذیل فضای کاذب «اندوه ملی» بازنمایی کنند.
روزنامه «ایران» در گزارشی با عنوان «چرا از خوشحالی مردم ناراحت شدند؟» به این تصویرپردازی رسانههای جریان دوم خردادی ازجمله روزنامه «سازندگی» - ارگان حزب کارگزاران – پرداخت، اما مسأله این است که صرف نظر از تقاطع گیری و کشف نقاط و مواضعی که در آن اصلاحطلبان و ضدانقلاب در یک نقطه مشترک ایستادهاند، باید به روندشناسی و هدفشناسی کنش رسانهای این جریانها پرداخت تا تصویر دقیقتری از علل چنین اقداماتی به دست آورد.
صفحه ورزشی روزنامه «اعتماد» در یادداشتی کاملاً سیاسی و بی ربط با عنوان «تشویق ایسلندی روی ماشین زرهی» نمونهای در همین جهت است که به بررسی برخی فقرات آن پرداخته میشود. این نمونه به صراحت همسویی و مطابقت شیوههای عملیات روانی جریانهای ضدایرانی خارج نشین با جریان اصلاحطلب در داخل کشور را نمایش میدهد.
در این یادداشت روزنامه «اعتماد» که مشحون از مضامین تلخ و نمایش ناکامی و قهر اجتماعی است، طوری القا میشود که گویی مردم ایران در حالت «قهر اجتماعی» قرار دارند و قصد آشتی هم ندارند! اجمالاً لازم به ذکر است که دلالت ضمنی این پیام این است که «جریان اصلاحات تنها منجی ایران است!» در بخش ابتدایی این یادداشت آمده است:
«تیم ملی ایران بعد از باخت ۶ بر ۲ مقابل انگلیس در بازی نخست و با انبوهی از احساسات متناقض میان مردم وارد میدان رقابت با ولز شد. ایران این بازی را دو بر صفر برد. طبق عادت سالهای قبل انتظار میرفت این پیروزی بسیاری از مسائل را حل کند و شکلی از آشتی ملی به خود بگیرد، مردم را به خیابان بکشاند، برای شادی دستهجمعی و در مجموع یک روز خوب برای ایرانیها بسازد. اما برد تیم ملی نه تنها همه چیز را حل نکرد که ابهامساز شد. نه تنها به آشتی ملی کمک نکرد که فضا را بیشتر از قبل به سمت دوقطبی برد. نه تنها به یک شادی دستهجمعی نینجامید که عجیبترین تصاویر ممکن را به وجود آورد و در نهایت به یک وضعیت پارادوکسیکال ختم شد. درست عین تصویر رامین رضاییان بعد از گلزنی: تصویری با چشمانی اشکبار و دهانی در حال خنده.»
نکتهای که در بدو این بازخوانی به ذهن میرسد این است که کنش رسانههای اصلاحطلب را به هیچ وجه نباید یک اقدام اتفاقی که اقتضای کار رسانه است پنداشت؛ بلکه این تصویرسازی خصوصاً با توجه به امتداد آن، هدفی است که منافع جناحی این جریان را نمایندگی میکند. این در حالی است که آش این دوقطبی سازیها و موج سواریها آنقدر شور شد که صدای پدرخواندههای این جریان را هم درآورد.
به گزارش مجله خبری نگار، عباس عبدی - که از قضا سرمقالهنویس روزنامه فوقالاشاره محسوب میشود - هم در حساب توئیتر خود با این ادعا که برخی میخواهند پیروزی مردم را پوششی برای فراموشی «کشته شدن هموطنان» قرار دهند به این فرصتطلبی یاران خود حمله کرد و نوشت: «در بیتجربگی برخی همین بس که فرصت را تبدیل به تهدید کردند. نابخردتر آنکه فرصت جدید را به تهدید تبدیل میکند.»
همچنین لازم به ذکر است که بعد از باخت سنگین تیم ملی ایران به انگلستان، همین روزنامه اعتماد با تیترهایی همچون «فاجعه در قطر» و «پوچ» و «دروغ بزرگ کیروش» به تخریب سنگین تیم ملی پرداخت و باز همسو با جریان معاند، نقاب تحلیلهای فنی را هم کنار گذاشت و به طرز بی سابقهای به تیم حمله کرد؛ اقدامی که بیش از هر چیز میتواند به دوقطبی و نفرت و خشونت اجتماعی دامن بزند.
از رصد تولید محتوای برخی روزنامههای اصلاحطلب از جمله «اعتماد» میتوان به رویکردهای کلان این نشریات پی برد، ابهام افکنی در حوادث و فضاسازی برای باورپذیر شدن روایت ضدانقلاب مانند القای انگاره «حکومتی بودن فوت کیان پیرفلک» و تشکیک در برخورد قانونی با سلبریتیهایی که صراحتاً به آشوب دعوت میکنند ازجمله وریا غفوری و برخی بازیگران سینما، بخش مهمی از روند ادراک سازی این روزنامه اصلاحطلب است که مقتضی بررسی و پیگیری است.
دومین انگاره کذبی که یادداشت ظاهراً ورزشی روزنامه اعتماد قصد دارد آن را القا کند، تصویر «اقلیت خوشحال» است. این یادداشت سعی دارد تصویر شادی ملی را به تصویر «شادی یک گروه کوچک» تقلیل بدهد و از آن کاذبتر، استفاده از مغالطه «تعمیم نابجا» و القای گزارهای است که اغتشاشگران را به کل مردم تعمیم میدهد. بهتر است عین فقرات بدون هیچ توضیح اضافهای ذکر شوند. در این بخش از یادداشت آمده است:
«اولین چیزی که بعد از برد تیم ملی مقابل ولز جلب توجه کرد، تصاویر شادی مأموران یگان ویژه و لباس شخصیها در خیابان همراه با پرچم ایران و رقص نور و موزیک بود. مأمورانی با چهرههای پوشیده که باتوم و گاز اشکآور و سلاح به دست داشتند و روی ماشینهای زرهی غولآسای سیاهرنگ میرقصیدند تصاویری فراتر از خلاقیتهای سالوادور دالی خلق کرد. همان مأمورانی که در خیابان حضور داشتند تا کسی جرأت حضور در میدانها را پیدا نکند، شیرینی و شربت پخش میکردند. آنهایی هم که خودشان را به میدانها رسانده بودند دچار یک پرسش بنیادین شدند. اینکه چرا همه چیز با شادی بعد از برد ایران مقابل مراکش فرق دارد؟ چرا استایل اکثر آدمهایی که حضور دارند به یک طبقه خاص میخورد؟ چرا تعداد جمعیت حاضر در میدان انقلاب چشمگیر نیست؟ آنها فراموش نکرده بودند بعد از پیروزی ایران مقابل مراکش در جام جهانی ۲۰۱۸ یا بعد از صعود به جام جهانی ۲۰۱۴ در خیابانهای شهرهای بزرگ و کوچک چه خبر بود. آنها قفل شدن خیابانها از شمال تا جنوب شهر را دیده بودند. آنها یادشان نرفته بود که در آن روزها مردم از هر قشر و طبقهای حضور داشتند و در خیابانها جای سوزن انداختن نبود. اما جشن روز جمعه با همه جشنهای قبل فرق داشت. بخش مردم آن خیلی کمرنگ بود.»
همان طور که گفته شد، تردیدآفرینی و زمینه سازی برای باورپذیر شدن روایت ضدانقلاب مواردی هستند که مطبوعات و رسانههای اصلاحطلب آن را دنبال میکنند و در فقرات فوق نیز ملاحظه شد که با همین شیوهها چگونه نه تنها مردم را در برابر حاکمیت قرار میدهند؛ بلکه از صفبندی مردم در مقابل هم نیز ابایی ندارند.
مقوله توهم توطئه مسألهای است که همواره مدعیان اصلاحطلبی در ایران، جریان رقیب را به آن متهم میکنند. درحالی که در این یادداشت مشاهده میشود که تردیدآفرینی در شادی ملی را با توسل به توهم توطئه انجام میدهند. خبرنگار «اعتماد» در مطلب مذکور با القای چند توهم پی در پی به اسم «واکنش کاربران» مدعی میشود:
«انتشار تصاویر دختران و زنان که کاملاً بدون حجاب بودند در رسانههای رسمی نظیر خبرگزاری رسمی دولت - ایرنا- یا ایسنا هم بخش دیگری از واکنشهای کاربران را به خود اختصاص داد. عدهای گفتند اینها میخواهند به سیاق گذشته که در انتخابات دنبال دخترهای شل حجاب میرفتند تا نشان بدهند اکثریت در صحنه انتخابات حضور دارد، بگویند همه مردم از هر قشری پشتیبان تیم ملی هستند. برخی دیگر گفتند تا پیش از این فقط آنهایی که حجاب کامل نداشتند، نشان داده میشدند نه بیحجابها پس انتشار این تصاویر در خبرگزاریهای رسمی درست یک روز بعد از تصویب قطعنامه حقوق بشری ضد ایران به این معناست که ببینید در ایران همه چیز اوکی است. برخی دیگر هم نوشتند حاکمیت قصد دارد یواش یواش از ایده حجاب اجباری کوتاه بیاید و انتشار چنین تصاویری در خبرگزاریهای رسمی زمینه پذیرش آن را برای مردم فراهم میکند.»
رویکردهای نامعقول و خشونت آمیز رسانههای جریان اصلاحات را باید به مثابه امری برآمده از رادیکالیسم رهبران و پدرخواندههای این جریان تحلیل کرد. شاخصههایی از جمله فرصتطلبی سیاسی، اقتدارگرایی روانی، فردمحوری و گریز از منطق دینامیسم اجتماعی و سرگردانی هویتی مواردی هستند که خواسته یا ناخواسته طیفهای تندروی این جریان را در کنار جریانهای ضدایرانی در خارج از کشور قرار میدهند؛ هرچند که بین اهداف این جریانها تمایز وجود دارد، اما درهرصورت شاخصههای مذکور عواملی هستند که خشونت آفرینی و رادیکالیسم امروز و دیروز اصلاحطلبان را برحسب آنها باید ملاحظه و بازخوانی کرد.