به گزارش مجله خبری نگار/ایران: سایت تحلیلی solidarite et progres، با استناد به آخرین اطلاعات منتشر شده (سند ۶۷ صفحهای) از سوی مرکز تحقیقاتی لاروش، با انتشار مقالهای تحت عنوان «جنگ جهانی سبز بریتانیا را متوقف کنید» به بررسی وقایع اخیر و حوادث عجیب در قزاقستان پرداخت؛ عنوانی کنایهای که درک آن برای شهروندان و همه ملتها ضروری است. آنچه که فردریش شیلر آن را «میهنپرست ملت خود و شهروند جهان» میخواند و در حقیقت به این معنا است که تمام جهان، وطن انگلیسیها است!
سایت لاروش در این زمینه نوشت: تحرکات علیه روسیه به دلیل عملیات نظامی در اوکراین، تنها با هدف کور کردن چشم جهانیان از جنگی واقعی در مقیاس کره زمین، علیه کل جمعیت بشریت است. پس از انفجار سیستم مالی انگلیس در سال ۲۰۰۸، سلطنت بریتانیا برای حفظ قدرت خود، در حال حرکت به سوی اجرای سیاست «بازتنظیم بزرگ» است؛ به این مفهوم که کاهش گسترده جمعیت زمین از طریق تحمیل سیاستهای پشتپرده «معامله جدید سبز» رقم میخورد.
آنچه که توسط الیگارشی مالی متمرکز در شهر لندن اجرا میشود؛ با تحمیل سیاست مخوف «بازتنظیم بزرگ». بریتانیا در خطر وقوع جنگ قرار دارد، آنقدر که میتواند بسرعت به جنگی هستهای منجر شود، با توجه به اینکه اهداف آن شامل چین و روسیه است.
این یک پیشگویی نیست؛ چرا که کارشناسان لاروش، شیوه الیگارشی را که تحلیلها بر آن استوار است، بخوبی درک میکنند. «معامله جدید سبز»، همان طور که شاهزاده چارلز (جانشین ملکه) در سخنرانی خود در (اجلاس زمین) در شهریورماه سال ۱۹۹۲ توصیف کرد، این هیچ ارتباطی با حفظ محیط زیست ندارد و همه مسائل به سلطه جهانی و توقف توسعه انسانی باز میگردد. اما ارتباط این موضوع با قزاقستان چیست؟
اینکه چرا قزاقستان در این جنگ حائز اهمیت است، باید به وضعیت جغرافیایی و ثروتهای انبوه آن رجوع کرد؛ کشوری که از نظر پهناوری و مساحت در جایگاه نهم جهان قرار گرفته است، طوری که با روسیه ۷۶۵۰ و با چین ۱۷۵۰ کیلومتر مرز مشترک دارد. سرزمینی با ذخایر عظیم نفت و مواد خام با داراییهای مهم برای حال و آینده انرژی هستهای و حاوی بزرگترین ذخایر اورانیوم در سطح کره زمین. قزاقستان در سال ۲۰۲۰، به لطف معادن خود، به جایگاه بزرگترین تولیدکننده ارتقا یافت و به ۴۱ درصد از تولید جهانی (حدود ۲۰ هزار تن!) نائل آمد. به لحاظ تاریخی این کشور جزئی از جاده ابریشم و پیونددهنده اصلی چین و اروپا بوده و امروزه همچنان به ایفای نقش اساسی خود در طرح ابتکاری چین با عنوان «یک کمربند، یک جاده» تداوم بخشیده است. با مشاهده چنین شرایطی درمییابیم که قزاقستان از نقطه نظر ژئوپلیتیک، در بازی پیچیده بریتانیا، هدفی اصلی به شمار میآید.
برای درک موضوع، بهتر است وقایع میدان اوکراین را با آنچه که در اوایل سال جاری در قزاقستان رخ داد، مقایسه کنیم. روز ۲ ژانویه، تظاهراتی در قزاقستان به بهانه حفظ کنترل قیمتهای گاز آغاز شد. در میان مطالبات برخی از گروههای معترض، درخواستهایی مبنی بر «قطع تمامی اتحادها با روسیه» و «ترک اتحادیه اقتصادی اوراسیا» به چشم میخورد.
در ۵ ژانویه ۲۰۲۲، با اینکه قاسم ژومارت توکایف رئیس جمهور، طرح کنترل قیمتها را که عامل اصلی اعتراضات بود، اعمال کرد. همچنین نظربایف، رئیس جمهور سابق، (از سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۹) را از سمت ریاست شورای امنیت برکنار کرد، ناگهان طغیان حرکتهای خشونتآمیز این کشور را فرا گرفت. توکایف به مدت دو هفته در آلماتی، بزرگترین شهر آسیای مرکزی، همچنین در استان مانگیستاو وضعیت فوقالعاده وضع کرد. عجیب آنکه دولت اگرچه به اکثریت مطالبات اقتصادی و سیاسی معترضان پاسخ داد، اما به جای بازگشت آرامش، تظاهراتهای خشونتآمیز با قدرت و شدت بیشتر ادامه یافت.
توکایف سپس از پوتین، رئیس جمهور روسیه درخواست کمک کرد تا نیروهای حافظ صلح سازمان پیمان امنیت جمعی به قزاقستان اعزام شوند. در نهایت خطاب به ملت خود اعلام کرد که از این پس نیروهای امنیتی و پلیس در استفاده از سلاح کوتاهی نخواهند کرد.
وی روز ۱۰ ژانویه در سخنرانی خود تأکید کرد: «در پوشش اعتراضات خودجوش، موجی از شورشهای دستهجمعی به راه افتاد که افراطگرایان مذهبی، عناصر جنایتکار، دزدان بدنام، غارتگران و تبهکاران خُرد با هم وارد صحنه شدند، گویی قرار است از دستوری واحد پیروی کنند. مطالبات اجتماعی-اقتصادی، عمومی و سیاسی کمرنگ و بلافاصله به فراموشی سپرده شد. سپس مرحلهای داغ دنبال شد؛ گروهکهای مسلح که منتظر فرصت برای آغاز عملیات خود بودند، وارد عمل شدند. هدف اصلی آنها هویدا شد: نابود کردن نظام مشروع و قانونی، فروپاشی نهادهای حاکم و دولت؛ در نهایت نیز در اختیار گرفتن قدرت. آشکارا این یک کودتا بود.»
با کنار هم چیدن همه این وقایع و با نگاهی عمیق نسبت به رویدادها از ابتدای سال ۲۰۲۲، بهطور منطقی میتوان نتیجه گیری کرد که همه آنها از طریق یک شبکه به هم مرتبط بودهاند و طرحها از مدتها قبل برای اجرای سناریویی مخرب برنامهریزی و هماهنگ شده بود. تحقیقات نشان خواهد داد از چه مدت: یک، دو یا سه سال... این حملات توسط افراد حرفهای آموزشدیده سازماندهی شده بود، به عنوان مثال تک تیراندازان مسلح به تفنگهای مخصوص. تروریستها همچنین از وسایل ارتباطی خاص خود استفاده میکردند و لباس نظامیان و نیروهای انتظامی بدلی بر تن کرده بودند... تبهکاران پنج برابر بیشتر به پلیس و آتشنشانان حمله کردند و آنها را با بیرحمی و نفرت مورد ضرب و شتم قرار دادند؛ حتی دو آتشنشان را سر بریدند... نبردهای واقعی در آلماتی و شهرهای دیگر درگرفت. در آلماتی، درگیری برای حفظ وزارت کشور دو روز طول کشید. پلیس به طور کامل برای دفع حملات تروریستی بسیج شد و تنها در این شهر هفت فروشگاه اسلحه مورد حمله و سرقت قرار گرفت.
مسکو با وجود کودتای سال ۲۰۱۴ در اوکراین، این بار از دسیسه ایجاد تحرکات به منظور تغییر رژیم در مرز روسیه با قزاقستان غافلگیر نشد. ولادیمیر پوتین در سخنرانی خود تأکید کرد که سازمان پیمان امنیت جمعی موفق شد از نابودی پایههای دولت و به زعم آن از وخامت کامل وضعیت داخلی قزاقستان جلوگیری کند؛ همچنین موفق به دستگیری تروریستها، تبهکاران، غارتگران و دیگر عناصر جنایتکار شد.
رئیس جمهور روسیه افزود: مسکو اجازه رخ دادن هیچ گونه انقلاب رنگی را نخواهد داد. «گروههای شبهنظامی که بخوبی سازماندهی شده بودند و تحت نظارت قرار داشتند، در این ماجرا دست داشتند. برخی از آنها ظاهراً از سوی اردوگاههای تروریستی در خارج از کشور جذب و آموزش دیده بودند.»
پوتین با توصیف اینکه «فناوریهای میدان» برای حمایت از معترضان و تبادل اطلاعات استفاده میشد، به تفاوت میان کسانی که برای تغییر شرایط اقتصادی تظاهرات میکنند با کسانی که از این مطالبات برای سقوط یک کشور سوءاستفاده میکنند، اشاره کرد.
سازمان پیمان امنیت جمعی با موفقیت نیروهای حافظ صلح خود را در قزاقستان مستقر کرد تا این عملیات تروریستی را قبل از اینکه شدت یابد، خنثی کند. آنها نه تنها از سوخت، انرژی هستهای، تأسیسات نظامی و هوافضا محافظت کردند، بلکه از تشکیل دولتی شبهتروریستی مشابه دولت اسلامی (داعش) در قزاقستان جلوگیری کردند.
ویکتور موراخوفسکی، کارشناس نظامی روسی، طی سخنرانی در ایزوستیا گفته بود: «بسیاری از تروریستهای اسلامگرا در قزاقستان تجربیات خود را در عراق، سوریه و افغانستان کسب کرده بودند.»
جای تعجب نیست که در ۷ ژانویه، آنتونی بلینکن وزیر خارجه ایالات متحده، در واکنش به این ماجراها چنین استدلال کرد: برای قزاقستان کاهش نفوذ روسیه، پس از فراخواندن نیروهای روس برای نجات، بسیار دشوار خواهد بود. او حتی با وقاحت گفت: «درسی از تاریخ معاصر: وقتی روسها در خانه شما هستند، گاهی اوقات بسیار سخت است که آنها را ترک کنید.»
این در حالی است که پس از حفظ موفقیتآمیز حاکمیت قانونی قزاقستان، نیروهای CSTO در ۱۹ ژانویه، تنها ۱۴ روز پس از درخواست کمک توسط رئیس جمهور توکایف، به طور کامل از این کشور خارج شدند.
در این میان شاید مروری بر رویدادهای تلخ و اغتشاشات اخیر در کشورمان بیشباهت به حال و روز قزاقستان در آن ایام نباشد. همان طور که در بیانیه اخیر وزارت اطلاعات پیرامون این حوادث شاهد نکاتی مهم درباره برنامهریزیهای پیچیده و طولانیمدت استعمارگران و دشمنان سرسخت ملت ایران برای به نتیجه رساندن پروژه آشوب و اغتشاش بودیم. از جمله: دستگیری ۹ تبعه بیگانه، ۷۷ نفر از عوامل گروهکهای معاند، ۳ نفر از سران بهائیت، ۹۲ نفر از وابستگان رژیم پهلوی، ۲۸ نفر از اوباش، ۵ عضو گروهکهای تکفیری و تروریستی و ۴۹ نفر از مرتبطین با گروهک منافقین؛ آنچه که حکایت از همگرایی و همدستی کامل دشمنان برای دستیابی به هدفی مشترک دارد.
در ماجرای آشوبهای اخیر که از انتقادات مردمی به مرگ بانویی جوان در یکی از مراکز انتظامی آغاز شد، دشمنان از طریق فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و کانالهای فارسیزبان معاند، شروع به بهرهبرداری حداکثری از این حادثه کردند؛ جایی که اعتراضات به خشونت، آتش زدن، تخریب اموال عمومی و در نهایت کشتهسازی و اعمال تروریستی تبدیل شد. این در حالی بود که در همان روزهای نخست، دستگاههای مسئول و در رأس آنها آیتالله رئیسی، رئیس جمهور بهعنوان رئیس شورایعالی امنیت ملی و مسئول اجرای قانون اساسی دستور پیگیری قانونی موضوع را به وزارت کشور داده بود؛ همچنین سایر قوا به منظور رفع شبهات و ابهامات وارد میدان شدند تا ابعاد واقعه را برای خانواده مرحومه و مردم شفاف سازند.
از نکات تکاندهنده در بیانیه وزارت اطلاعات، دستگیری ۵ عضو گروهکهای تکفیری ـ تروریستی همراه با ۳۶ کیلوگرم مواد منفجره بود؛ تروریستهایی که قرار بود با هدف تشدید نزاع و درگیری از فرصت اغتشاشات سوءاستفاده کرده و با بمبگذاری در تجمعات مردمی و در جمع آشوبگران و انتساب آن به طرفهای مقابل، آتش درگیریها را شعلهورتر کنند.