به گزارش مجله خبری نگار/ایران: شامگاه شنبه هفتاد و نهمین جشنواره فیلم ونیز با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان داد. حضور سینماگران ایرانی در این دوره جشنواره قابل توجه و کسب جوایز هومن سیدی و محسن تنابنده برای سینمای ایران امیدوارکننده بود. اما نکته جالب مراسم اختتامیه جشنواره، اهدای شیر طلای جشنواره به یک مستند بود.
مستند «همه زیبایی و خونریزی» ساخته لورا پویترس بهعنوان برنده شیر طلایی بهترین فیلم این رویداد سینمایی، آثار داستانی را پشت سرگذاشت و دیده شد. این فیلم به بررسی زندگی و حرفه نن گلدین عکاس میپردازد. فیلم سعی دارد تلاشهای او برای مسئول دانستن صنایع داروسازی پوردو متعلق به خانواده سکلر را درباره استفاده از مواد افیونی نقد کند. اگر این اتفاق در جشنواره فیلم فجر رخ میداد، منشأ اعتراضها و مشکلات فراوان میشد. احتمالاً سینماگران حوزه سینمای داستانی به هیأت داوران میتاختند که چرا اهمیت سینمای داستانی را درک نکرده و در فضایی که باید فیلم داستانی دیده شود، جایزه را به فیلمی مستند دادهاند. در حالی که دستهبندی فیلمها به این شکل گاهی میتواند محل اشکال باشد.
اگر داوران و جشنوارهها نتوانند فیلمهای متفاوت و جریانهای تازه را حمایت کرده و مخاطبان سینما را نسبت به دیدن این تجربهها دعوت کنند، چه هدف دیگری میتوانند داشته باشند؟ یکی از مهمترین رویکردهای جشنوارهها، توجه به فکرهای نو و نگاههای تازه است. اتفاقی که شاید در یک دهه اخیر در جشنواره فیلم فجر فراموش یا کمرنگ شده است.
جشنواره فیلم فجر، بهعنوان مهمترین رویداد سینمای ایران، قطعاً برای سینماگران داستانی تریبون و ویترینی مؤثر و مهم است، برای سینماگران حوزه مستند، جشنواره «سینماحقیقت» نقطه اتکا و مورد توجه است و جشنواره فیلم فجر، برای آنان در اولویت دوم است. اما تجربه ثابت کرده توجه جشنواره فجر به آثار مستند، تا اندازهای به دیده شدن این فیلمها کمک میکند. اقدام جشنواره فیلم ونیز میتواند از این منظر مورد توجه برگزارکنندگان جشنوارههای داخلی قرار بگیرد که فراتر رفتن از کلیشهها و اهدای جوایز، به شکل غیرسنتی، هم جسورانه است، هم برای تماشاگران آن رویداد جذابیت ایجاد میکند. اتفاقی که معمولاً مخالفت بدنه سینما با داوران، در جشنوارههای داخلی، مانع از تحقق آن میشود. اعتراضهای غیرمنطقی سینماگرانی که آثارشان به جشنواره راه نیفتاده، یا آنانی که دستشان از جوایز کوتاه مانده باعث میشود داوران و برگزارکنندگان جشنوارههای داخلی محتاط و دست به عصا شوند.
نتیجه چنین فرایندی بیاعتبار شدن جشنوارهها و بیتوجهی مخاطبان جدی به این رویدادهاست. جشنوارههای معتبر جهان با همه انتقادهایی که میتوان به بعضی تصمیمگیریها، رأیها و گزینشهایشان داشت، معمولاً خود را احیا و بهروز میکنند. رویکردهای تازه به اتفاقها، فیلمها و استعدادها، جایگاه این جشنوارهها را در ذهن مخاطبان خاص و عام بهبود میبخشد.
نکته دیگر درباره جشنواره ونیز دریافت دو جایزه از بخش افقها، برای سینمای ایران است؛ هومن سیدی و محسن تنابنده، دو سینماگری هستند که بهعنوان بازیگر و کارگردان علاوهبر تجربههای متفاوت در سینما، تئاتر و تلویزیون، به مخاطب در آثارشان توجه دارند و فیلمهایشان برای مخاطب خاص و محدود ساخته نشده است. فیلم تازه هومن سیدی (جنگ جهانی سوم) که هنوز در ایران روی پرده نرفته، اگر چه در بخش اصلی نتوانست موفقیتی به دست بیاورد، اما در بخش افقها دیده شد و این نکته موفقیتی تازه برای سینمای ایران است.
سینمایی که قبلاً جوایز معتبری از جشنواره ونیز به دست آورده و این جشنواره، با سینمای ایران بیگانه نبوده است. حتی کسب این جوایز هم با واکنشهای مثبت و منفی و گاه غریب همراه بوده است. گروهی که معتقدند همه جوایز جشنوارهها سیاسی است، باور ندارند که ممکن است اثری از سینمای ایران در میدانی وسیع و در رقابت با آثاری از دیگر کشورها دیده و پسندیده شود. در حالی که به تازگی بهروز شعیبی از جشنواره فیلم مسکو، جایزه دریافت کرد و اگر به گذشته نگاه کنیم، بسیاری از سینماگران ایرانی در جشنوارههای معتبر دنیا تحسین شده و جایزه دریافت کردهاند. اما برای عدهای هر موفقیت تازه، محلی تازه برای شک و تردید است.