به گزارش مجله خبری نگار/ایران: جمله «همه گزینهها روی میز است» شاید از آشناترین ادعاهایی باشد که سالها مردم ایران آن را شنیدهاند. جملهای که باراک اوباما در دورانی که جوبایدن به عنوان معاون وی مشغول به کار در کاخ سفید بود بارها آن را علیه کشورمان مطرح کرده بود. او البته در تمام دوران حکمرانی خود نشان داد آنگونه که در این جمله مبهم آمده است دست این رژیم علیه مردم ایران باز نبوده است. به هر صورت روزگار گذشت و معاون پرزیدنت اوباما به کرسی ریاست جمهوری تکیه زد. اما شرایط در زمان حکمرانی جو بایدن چه در داخل امریکا و چه در تحولات جدید منطقه و جهان، با پیچیدگیهای جدیدتری روبهرو شد. جوبایدن با کهولت سن، زوال عقل و توهمهای گاه و بیگاه که سوژه یکسال و نیم گذشته رسانهها شده است اکنون بهترین تصویر از سیاستگذاری در ایالات متحده است، شخصیتی سردرگم با سیاستهایی پریشان که تصویر رو به افول ابرقدرتی این کشور را به خوبی نمایش میدهد و البته مهمتر از ویژگیهای شخصیتی فاصله فراوان سیاستهای اعلامی در انتخابات ریاست جمهوری دو سال قبل با واقعیات امروز دستگاه دیپلماسی این کشور است.
او در جریان انتخابات بارها به سیاستهای رئیس جمهور وقت امریکا در قبال برجام و ایران حمله کرده بود. بازگشت به توافق ۲۰۱۵ به عنوان تنها برنامهای که دموکراتها ادعا میکنند میتواند برنامه هستهای ایران را مهار کند از جمله سیاستهایی بود که توسط جوبایدن مطرح شده بود. با وجود این مشاوران و نزدیکان وی به سرعت ادعا کردند که منظور وی از بازگشت به برجام نوشتن یک توافق «قویتر و طولانیتر» بوده است. تیم جدید امریکا با همین دیدگاه وارد مذاکرات برای بازگشت به برجام شد. این زیادهخواهی به وضوح ادامه یافتن دیدگاههای ترامپ در قامت یک دموکرات را نشان میداد، با این تفاوت که ایران نیز با تغییر گفتمان وارد فاز جدید در بیشینهسازی قدرت و مقابله به مثل شده بود. شروع مذاکرات در دولت سابق ایران همزمان با طرح خواستههای فرابرجامی از سوی امریکا بود؛ اتفاقی که اوج آن را میتوان در مذاکرات یک تا شش وین مشاهده کرد و دلیل اصلی به نتیجه نرسیدن آن در زمان دولت حسن روحانی دانست. همزمان با مذاکرات، مقامات این کشور بارها به صورت رسمی از شکست کارزار فشار حداکثری دولت گذشته خود سخن گفتند و تنها را حل موجود را احیای توافق اعلام کردند. با وجود این ناتوانی و ضعف دولت بایدن و همچنین محافظهکاری و نزدیک بودن انتخابات کنگره در کنار تن ندادن به یک توافق قوی و پایدار، دولت جوبایدن را به عرصه بیعملی و انفعال کشاند.
همین انفعال باعث شده تا جوبایدن چند روز قبل با انتشار یادداشتی در «واشنگتن پست» به دستاوردسازی برای سیاست خارجی خود در قبال ایران مشغول شود. او در این یادداشت آورده است: «در رابطه با ایران، ما با متحدان و شرکای خود در اروپا و سراسر جهان متحد شدیم تا انزوای خود را از بین ببریم. اکنون این ایران است که منزوی شده است تا زمانی که به توافق هستهای بازگردد. ماه گذشته، بیش از ۳۰ کشور به ما پیوستند تا عدم همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مورد فعالیتهای هستهای گذشتهاش را محکوم کنند.
دولت من به افزایش فشار دیپلماتیک و اقتصادی ادامه خواهد داد.» رئیس جمهور امریکا در حالی از پایان انزوای امریکا و شکلگیری اجماع سخن میگوید که هفتههای اخیر شورای حکام و شورای امنیت سازمان ملل به عرصه مقابله با یکجانبهگرایی امریکا تبدیل شده بود. این کشور در موضوع ایران در شورای حکام با مخالفت و رأی ممتنع چهار قدرت اتمی دنیا یعنی چین، روسیه، هند و پاکستان روبهرو شد. همچنین در شورای امنیت سازمان ملل نیز که گزارش سالانه رئیس سازمان ملل قرائت شد از امریکا برای اجرای تعهدات خود مطالبه گری صورت گرفت. در این نشست چین و روسیه به صراحت امریکا را مقصر وضعیت موجود معرفی کردند و حتی نماینده اتحادیه اروپا در سخنانی کجدار و مریز خواستار دستیابی به توافق از سوی دو طرف شد. این وضعیت خود به خوبی گویای آن است که دولت جو بایدن نتوانسته در اجماعسازی ضدایرانی خود موفق باشد.
جو بایدن درحالی در یادداشت اخیر خود فشارهای اقتصادی به ایران را به عنوان راهکار خود برای تحمیل یک توافق بد و بدون ضمانت معرفی کرده است که کشورهای جهان با این یکجانبهگرایی مخالفند. در آخرین نمونه وقتی چهارشنبه هفته گذشته وزارت خزانهداری امریکا اعلام کرد اسامی ۲ فرد، ۱۳ شرکت و ۲ نفتکش را در فهرست تحریمهای مرتبط با ایران قرار داده است با واکنش صریح چین مواجه شد. خزانهداری امریکا مدعی شده بود این گروه، «شبکهای از افراد و شرکتهایی را شامل میشوند که از شرکتهای صوری برای تسهیل انتقال و فروش نفت و محصولات پتروشیمی ایران به شرق آسیا استفاده کردهاند.» در همین خصوص سخنگوی وزارت خارجه چین روز پنجشنبه به اقدام وزارت خزانهداری امریکا در اعمال تحریمهای جدید علیه شبکه انتقال نفت ایران واکنش نشان داد و آن را رد کرد.
«ژائو لیجیان»، سخنگوی وزارت خارجه چین در نشست خبری در واکنش به این تحریمها گفت: «چین همواره قاطعانه با تحریمهای غیرقانونی و توجیهناپذیر و دستدرازیهای قضایی امریکا مخالفت کرده است. ما از طرف امریکایی میخواهیم رویه غلط توسل به تحریمها در هر مسألهای را کنار بگذارند و در مذاکرات برای احیای پایبندی به برجام نقش مثبت ایفا کنند.» ژائو لیجیان در ادامه همکاریهای میان ایران و چین را در چهارچوب قوانین بینالمللی خواند و خواستار احترام به آنها شد. او گفت: «جامعه بینالمللی از جمله چین در چهارچوب قوانین بینالمللی همکاریهای نرمالی با ایران داشتهاند. این همکاریها معقول و قانونی هستند و به هیچ طرف ثالثی آسیب وارد نمیکنند و بایستی مورد احترام و حمایت قرار بگیرند.»
تمسخر ادامه سیاستهای یکجانبه امریکا در حالی است که مقامات کنونی امریکا نیز قبلاً آن را با عنوان «شکست مفتضحانه امریکا» معرفی کردهاند؛ این مسأله نشان میدهد تا چه حد دست این کشور در مقابل کشورمان بسته است. ناگفته پیداست بیتوجهی کشورهای مختلف به فشارهای امریکا روز به روز در حال بیشتر شدن است. این مهم را میتوان در افزایش فروش نفت کشورمان، فعال شدن کریدورهای تجاری کشورمان، افزایش صادرات چشمگیر ایران به کشورهای همسایه و موفقیتهای اقتصادی و سیاسی منطقهای به خوبی مشاهده کرد. درحالی که ایران با نسخهای جدید و جذاب یعنی پیشرفت درونزا و توسعه همکاری با قدرتهای نوظهور جهانی و بخصوص تعمیق همکاری با همسایگان و کشورهای شرقی، برجام را از اولویت حکمرانی خود خارج کرده، امریکا بدون طرحی جایگزین تنها به ادامه مسیر اشتباه و البته ناکارآمد شده گذشته اصرار دارد.
البته باید توجه داشت سایر سیاستهای بایدن هم نشان میدهد که کاخ سفید در مقیاس جهانی با بحران تصمیمگیری روبهروست. سفر آینده رئیس جمهور امریکا به عربستان سعودی و احتمال دیدار با بن سلمان درحالی است که جو بایدن قبلاً او را به دلیل جنایتهای فراوان و تکهتکه کردن خاشقجی سرزنش کرده بود.
همچنین طرح ایدههایی مثل ناتوی عربی گذشته از آنکه با مخالفتهای بسیاری در منطقه روبهرو شده است که ناتو خود در بحران به سر میبرد و کارآمدی آن با چالش روبهروست. همچنین در جنگ اوکراین و شکلگیری بحران انرژی جهانی نیز مقامات این کشور فاقد برنامه برای آینده هستند، بهطوری که منجر به شکلگیری اعتراضات اقتصادی در برخی کشورهای اروپایی، افزایش تورم و همچنین نارضایتی داخلی در امریکا شده است. همه این شواهد نشان میدهد دولت فرسوده بایدن فاقد برنامههای راهبردی لازم در کشورهای دشمن و رقیب بوده و از عدم تصمیمسازی بهینه رنج میبرد.