مجله خبری-سبک زندگی نگار: مادرم همیشه میگوید: «میوهای شیرینتر از اولاد نیست» و شاید این حکایت دنبالهدار زنان زیادی باشد که به نظرشان هیچ تجربهای در زندگی نمیتواند به پای شیرینی مادری برسد، اما مسیر مادر شدن همیشه هموار نیست و بعضی برای تحقق این رویا، به درهای بستهای میخورند که برای باز شدنشان باید مشکلاتِ بینراه و هزینههای زیادی را به جان بخرند تا شاید صدای نوزادی در خانهشان بپیچد.
استفاده از «رحم اجارهای» یکی از گزینههایی است که این زنان بعد از شکست در مسیرهای دیگر به آن روی میآورند و جنین خود را تا هنگام تولد در رحم زن دیگری به امانت میگذارند. به این زنان، «مادر جایگزین» یا «مادر میانجی» (surrogate mother) میگویند. آنها فرصت مادرانگی کمی برای مسافر ۹ ماهه خود دارند و نباید به نوزادی که با گوشت و پوست آن را حس میکنند و با لگد زدنهای گاهوبیگاهش از خواب میپرند، دل ببندند. مادر جایگزین بعد از زایمان باید روی همه احساسات مادرانهاش خط بکشد، چون خبری از در آغوش گرفتن و شیردادن به نوزاد نیست. با مسافر ۹ ماهه به بیمارستان میرود و بی او و با زخم و ترکهایی که روزی خبر از نوزادی میداد به خانه برمیگردد. نه خانی آمده و نه خانی رفته است. راستش گشتن در این بازار، دل آدم را خون میکند. یک طرف زنی ایستاده که سالها چشم انتظار فرزندی است که نمیتواند در جانش بپرورد و هزار، اما و اگر در سرش میچرخد و طرف دیگر، زنی است که چه بسا به خاطر غم نان، قبول میکند ۹ ماه برای یک جنین مادری کند و بعد از به دنیا آمدن، ندیده با او خداحافظی کند.
استفاده از «رحم اجارهای» در ایران چند سالی است که جا افتاده و سال ۸۳ نیز قانون مصوب مجلس شورای اسلامی دراینباره مورد تایید شورای نگهبان قرار گرفت، اما هنوز خلأهای زیادی دارد که کار را برای مادر چشم انتظار فرزند و مادر جایگزین سخت میکند. در این پرونده سعیمان بر این است که روایتگر آنچه در حال اتفاق است باشیم و از نحوه مواجهه با این اتفاق در خانوادهها بگوییم.
گفتگو با یک متقاضی رحم اجارهای برای صاحب فرزند شدن، درباره دردسرها، هزینهها و ... که در این مسیر با آنها روبهرو شده است
جستوجوی عبارت «رحم اجارهای» کافی است تا با دهها کانال و صفحه در شبکههای اجتماعی مواجه شوید که متقاضی و داوطلبهای رحم اجارهای در آن عضویت دارند. این کانالها، خودشان را واسطه آشنایی متقاضی و داوطلب میدانند. بعضی از آنها دلال هستند و به این کار به چشم یک تجارت نگاه میکنند و تعداد انگشتشماری هم از این معرفیها، نیت خیرخواهانه دارند. همه اینها در حالی است که این واسطهها، از مسیرهای غیررسمی رسیدن به رحم اجارهای هستند و هر کدام از آنها نرخ متفاوتی برای معرفی داوطلب به متقاضی دارند. مبلغی که این روزها برای رحم اجارهای در این کانالها دیده میشود بین ۱۳۰ تا ۱۴۰ میلیون تومان به همراه ۲ تا ۳ میلیون تومان نفقه ماهیانه است. با چند نفر از متقاضیها تماس میگیرم. آن چه در ادامه میخوانید صحبتهای یک خانم در آستانه ۳۰ سالگی ساکن یکی از شهرستانهای نزدیک به تهران است و همه زندگیاش را گذاشته تا بتواند با استفاده از رحم زن دیگری، بچهدار شود و البته چندبار شکست خورده است.
مشخصات زنی که قرار است فرزندش را در رحم او به امانت بگذارد در آگهیاش نوشته. با او تماس میگیرم و سفره دلش این طور باز میشود: «سال گذشته با یک نفر به توافق رسیدیم، اما به خاطر شرایط خودش قرارمان به سال جدید موکول شد. قیمتها تغییر کرد و زد زیر همه چیز. بهانه آورد که شوهرم دیگر اجازه نمیدهد. در حالی که چند ماه ما را معطل کرد و هزینه رفتوآمدش را به تهران پرداخت کردیم. ما دوبار از رحم اجارهای استفاده کردیم، اما هربار ivf شکست خورد. هرجا را نگاه کنید واسطهها کانال زدهاند و صفحه ساختهاند. آنها، قیمتها را تغییر میدهند و داوطلبان به هیچ عنوان با کمتر از آن قیمت حاضر به همکاری نیستند و میگویند قیمت عرف با قیمت این واسطه مثلا ۱۵۰ میلیون تومان است. این جدا از هزینه آزمایشها، هزینه توافق خرج ماهیانه و رفتوآمد است. بعضیها هم میگویند فقط در بیمارستان خصوصی عمل زایمان را انجام میدهیم و باید زیرنظر فلان دکتر باشیم یا در طول ۹ ماه بارداری باید برایشان محل اسکان هم فراهم کنیم.»
پشت هر کدام از کلمههایش درماندگی است. خسته از راهی که باید برای مادر شدن طی کند و نتیجه نامشخصی دارد، میگوید: «کسی که مثل من لنگ این است که بچهدار شود همه زندگیاش را میگذارد تا مادر شود. هرجا که باید به لحاظ قانونی هزینه کنیم به کنار! هزینه بیقانونیها دارد هزار جور فشار به ما میآورد. بعضی واسطهها ۱۰ میلیون تومان میگیرند تا یک داوطلب به ما معرفی کنند. وقتی هزینه همه آزمایشها و تاییدیهها را دادیم و نوبت به سیکل دارو رسید باز هم باید مبلغی از قرارداد را پرداخت کنیم. در حالی که ممکن است که ivf شکست بخورد یا جنین بعد از چند ماه سقط شود. دوباره روز از نو روزی از نو. تازه در طول این مدت شاید داوطلب پشیمان شود. این طور هم زمان را از دست میدهیم، هم پول و هم امیدمان را...»
گفتگو با یک مادر جایگزین که سابقه اهدای تخمک هم دارد.
زن جوان دوبار تخمک اهدا کرده و یک بار مادر جایگزین بوده است. مکالمه را با نگرانی شروع میکند و میگوید: «هر روز چند نفر تماس میگیرند. سزارین کردهام و دیگر نمیتوانم مادر میانجی باشم. همین چند ماه پیش، یک پیشنهاد ۱۰۰ میلیون تومانی هم داشتم. حتی حاضر بودند ۵۰ میلیون همان اول کار به حسابم واریز کنند. اگر بدنم میکشید حتما انجامش میدادم. تماس نگیرید» وقتی از او میپرسم چرا «رحم اجارهای» را انتخاب کرده است، میگوید: «در رحم جایگزین با این که جنین نزدیکتر است، اما محبت و توجه پدر و مادرش، هر لحظه به تو تلنگر میزند که این نوزاد متعلق به تو نیست. در حالی که اگر تخمک اهدا کرده باشید، با شباهت فرزند حاصل از اهدا، هر بار قلبتان میریزد. بیشتر خانمها برای پول این کار را میکنند. هرکس هم بگوید وابستگی داشته است، دروغ میگوید.
گفتگو با یک داوطلب رحم اجارهای که منتظر انتقال جنین است.
۳۳ ساله است و از همسرش جدا شده. از شهرستان به تهران کوچ کرده تا بتواند رحمش را اجاره دهد. میگوید: «شهر ما کوچک است. نگاه مردم به شکم بالا آمده زنی که از همسرش جدا شده آن قدر سنگین است که قید مادر میانجی شدن در شهرستان را زدم. از آن طرف، بیشتر دنبال داوطلبهایی هستند که از همسرشان جدا شده باشند. میگویند دنگوفنگ کمتری دارد.» دلیلش را برای داوطلب شدن میپرسم و میگوید: «راستش هیچ مبلغی، عوارض بعد از زایمان را جبران نمیکند، اما چاره چیست؟ دو پسر کوچک دارم که بعد از جدایی، به اجبار با پدرشان زندگی میکنند و میدانم زندگی را برایشان تلخ کرده است. میخواهم با این پول و جمع کردن نفقه ماهیانه یک خانه اجاره کنم تا سرپرستی بچهها را به عهده بگیرم. برای این کار خیلی مردد بودم و هزار نذر و نیاز کردم تا خدا در این ۹ ماه، مهر بچه را از دلم ببرد.»
زن جوان اولین بار است که میخواهد مادر جایگزین شدن را تجربه کند و امیدوار است که بتواند تا ۳۵ سالگی این کار را تکرار کند، چون این کار محدودیت سنی دارد. درباره توافقش با زوجی که قرار است جنینشان را تا هنگام تولد در رحم خود نگهداری کند، میگوید: «با خانواده متقاضی به توافق رسیدیم که نیمی از هزینه را اول پرداخت کنند و بقیهاش را هنگام زایمان. ماهیانه هم مبلغی را به عنوان نفقه به حسابم واریز کنند و اگر بچه دوقلو باشد هم ۱۰ میلیون تومان به قرارداد اضافه شود. تمام شرایط و هزینههای جانبی در قرارداد محضری ذکر میشود.
هزینه آزمایش و کرایه راه هم برعهده خانواده است، من برای بچه آنها انجام میدهم نه خودم!» البته این راه، چالشهای زیادی دارد. زن توضیح میدهد: «شنیدهام بعضیها قبل از این که شکمشان برآمده شود و ظاهرشان تغییر کند با فوتوفنی که از طریق پزشکی قانونی هم قابل پیگیری نباشد بچه را سقط میکنند و مبلغی که از طرف خانواده قابل پس گرفتن نیست به جیب میزنند. نمیدانم چقدر حقیقت دارد. در طول بارداری هر آسیبی به بچه برسد از طریق پزشکی قانونی قابل پیگیری است. مثلا اگر در دوران بارداری آسیب عمدی به بچه برسد مادر میانجی باید پاسخگو باشد، اما اگر سقط یا آسیب ناخواسته باشد پیگرد قانونی ندارد. در این جور مواقع، بعضی خانوادهها هزینه اولیهای را که دادهاند پس میگیرند، اما اگر کمی معرفت داشته باشند این کار را نمیکنند.»
پاسخهایی روان شناسانه به چالشهای مادران جایگزین و مادر ژنتیکی و رایجترین سوالاتی که در این باره وجود دارد
دکتر فریده ناصری | روان شناس بالینی
در سالهای اخیر با پیشرفت و بهبود شیوههای درمان، معلومات و تجهیزات پزشکی سبک جدیدی از مادر شدن، برای جبران آن چه که در دسته موانع بارداری طبیعی برای بانوان متاهل قرار دارد مسئله «مادر جایگزین» مطرح شده و به مقدار زیادی گسترش یافته است. البته بهتر این که اصطلاح «مادر جایگزین» را با احتیاط به کار ببریم، زیرا استفاده و تمسک به این روش فقط به صورت بخشی از فرایند ایفای نقش عظیم و سترگ مادری مورد استفاده قرار میگیرد. فرایند مادر شدن روندی دراز مدت و پیوسته است که از تمام مراحل قبل از انعقاد نطفه آغاز میشود و با طی فرایند رشد جنین، تولد، تربیت، تحصیل و تا پایان عمر یا حتی پس از مرگ هر کدام از مادر یا فرزند وابستگیها و پیوندهای عاطفی ناشی از آن امتداد مییابد.
اگر از منظر تجاری بودن به مقوله «مادر جایگزین» نگاه شود از نظر روان شناسی نیازی به اطلاع دادن به سایر اقوام و آشنایان وجود ندارد، اما بارداری با علایم و تغییرات ظاهری مادر همراه است که نمیشود آن را پنهان کرد؛ بسته به وضعیت، جایگاه اجتماعی و فرهنگی جامعه و خانواده مادر جایگزین میتوان، مثل هر تصمیم مهم دیگر زندگی شخصی، اقدام به دادن بخشی از اطلاعات و اتفاقات زندگی و حریم خصوصی خویش به دیگران کرد تا از بار فشارهای ناپسند و احتمالی بعدی کم شود. اینمقوله برای فرزندان کوچک خانواده هم همین مصداق را دارد، زیرا پیوند عاطفی ایجاد شده با کودکی که به زودی به دنیا خواهد آمد چه بسا آنها را در نبودش دچار شوک روحی کند. پس بهتر است زمینه پذیرش روانی این را که نوزاد ممکن است به زودی و پس از تولد به دلایلی در نزد ما نباشد، فراهم آورند.
معمولا افرادی که به دنبال مادر جایگزین هستند بنا به دلایل مختلف و بیشتر به دلیل جلوگیری از تبعات ثانوی ناشی از توسعه پیوند عاطفی و احساسی ترجیح میدهند هویت وی خیلی شناخته شده نباشد و خواستار این هستند که پس از زمانی کوتاه این پیوند به طور کامل قطع شود. اگرچه از نظر روان شناسی بهتر است به وی فرصت داده شود هرازگاهی فرزند به دنیا آورده شده را ملاقات و ملامسه کند. این رفتار باید در کوتاهمدت یا میانمدت به تدریج محدود و به مرور قطع شود تا از تبعات احتمالی بعدی جلوگیری به عمل آید. مراجعه به مشاور مجرب در این زمینه و استفاده از فرصت دیالوگهای آرام بخش، توضیحی و توجیهی به عنوان یکی از عوامل آرا مبخش و کاهنده دشواریهای قطع پیوند عاطفی مادر و فرزند نیز میتواند خیلی مفید باشد. تا از تبعات حتمی و بروز افسردگیهای شدید پس از زایمان اجتناب شود.
اگر مسئله حفظ حریم شخصی اطلاعات و درز نکردن آن به بیرون رعایت شده باشد و اطمینان داشته باشیم که در آینده چالشی ذهنی برای فرزند ایجاد نمیشود بهتر است «رشد جنین در یک رحم اجارهای» به صورت یک راز دایمی باقی بماند. به ویژه در دوره کودکی ضرورتی به طرح و توضیح برای کودک، که هنوز آمادگی پذیرش موارد اینچنین مهم را ندارد و قدرت تجزیه و تحلیل در کودک شکل نگرفته و رشد نکرده است مسکوت باقی بماند. رعایت این حریم شخصی مهم به کودک کمک میکند تا روند شکلگیری شخصیت او دچار آسیب نشود. مگر این که اتفاقاتی رخ دهد که خواسته یا نخواسته کودک از وضع اتفاق افتاده مطلع شود که والدین و خانواده ناچار باشند ضرورتهای انتخاب گزینه «مادر جایگزین» را برای وی توضیح دهند. در این حالت بهتر است با کمک مشاوران زبده این مسئله تا حدممکن سادهسازی و در اندازه فهم کودک توضیح داده و تبیین شود.
منبع: خراسان