به گزارش مجله خبری نگار/ایران: همه کسانی که در توجیه فصل بد پرسپولیس میگویند این تیم نایب قهرمان لیگ برتر فوتبال کشور شده و این را نشانه توفیق سرخها میدانند، باید مطلع باشند که چیزی به نام عنوان دومی لااقل برای سرخابیهای پایتخت وجود خارجی ندارد و نه تنها نشانه توفیق نیست بلکه نشانگر ناکامی است. اگر برای باشگاههایی در سطح پیکان، ذوبآهن، گلگهر، مس رفسنجان، آلومینیوم اراک و حتی فولاد دوم شدن در رقابتهای لیگ موفقیتی بزرگ به حساب میآید و کارنامهای درخشان تلقی میشود، برای پرسپولیس و استقلال فقط قهرمان شدن است که میتواند مجموعه باشگاه را صاحب کارنامه قبولی کند و چیزی جز این ناکامی تلقی میشود.
برای پرسپولیس در فصل اخیر این مسأله مصداق چندبرابر پیدا کرد، زیرا در جام حذفی به دست آلومینیوم و آن هم در تهران حذف شد و حتی به نیمهنهایی هم نرسید و در سوپرجام هم بسیار ضعیف و بدون برنامه عمل کرد و مثل یک بچه در دام فولادیها افتاد و این بازی و جام را هم با شکست ۰-۱ مقابل تیم جواد نکونام از دست داد. اگر قرمزهای تهران حداقل یکی از این دو جام را میبردند، شاید میشد فصلشان را فاجعهبار ندانست و آن را قابلقبول تلقی کرد، اما وقتی پرسپولیس در هر ۳ جام ناموفق بود و حریف اصلی و قدیمیاش (استقلال) با اقتداری هرچه بیشتر قهرمان لیگ شد، چطور میتوان چنین فصل بیثمری را برای قرمزها توفیقآمیز دانست و دفاعیات سست و اظهارات فاقد برهان مربیان پرسپولیس در توجیه عملکرد ضعیفشان را پذیرفت و آن را درست تلقی کرد و این ادعای بیپایه را قبول کرد که آنها با توجه به شرایط موجود نتایج خوبی (!) گرفتهاند.
معیار و مبنای موفقیت برای باشگاههای بزرگ در همهجای دنیا و در همه کشورها یک روال مشابه و یک چیز واحد است و آنچه توفیق تلقی میشود، در اروپا و نزد تیمهایی همچون رئال مادرید، بارسلونا، اینتر، آث. میلان و یوونتوس و همچنین منچسترسیتی، لیورپول، بایرن مونیخ، بوروسیا دورتموند و پاریسنژرمن فقط و فقط کسب عنوانهای قهرمانی است و از آنها هم هیچ چیزی پذیرفته نیست الا جامهایی که فتح میکنند و بالای سر میبرند و اگر به این جامها نرسند یا کوچکترین جامها را بهدست بیاورند، چیزی بجز واژه ناکامی بر پیشانیشان حک نخواهد شد؛ بنابراین مربیان و برخی بازیکنان پرسپولیس باید بپذیرند که فصل واقعاً بدی را پشتسر گذاشتهاند و اگر کنار گذاشته شدنشان از لیگ قهرمانان آسیا محصول ضعف مدیرانشان در تأمین ملزومات حرفهای بود، ناکامیهایشان در هر سه جام داخلی که نام و وصفشان آمد، فقط از عملکردی بسیار مخدوش در زمینههای فنی و در میدان مسابقات حاصل آمد. انرژی و زمان و کوششی که مربیان پرسپولیس در هفتههای اخیر صرف توجیه این مسأله و موفق جلوه دادن خود به قصد ابقای خویش در فصل بعدی کردهاند، اگر در طول فصل سپری شدن مصروف تقویت فنی تیم، جذب بازیکنانی لایق و قوی و تدوین و به اجرا گذاشتن تاکتیکهایی بهتر میشد، پرسپولیس به حال و روز کنونیاش نمیافتاد که مجبور باشد به هر وسیله ناکافیای چنگ بزند تا توجیه کند که فصلش فاجعهبار نبوده که البته بوده است.
پرسپولیس البته با بازگرداندن علیرضا بیرانوند و استخدام مرتضی پورعلیگنجی ظاهراً استارت خوبی برای فصل بعدی زده، اما تا زمانی که با خودش صادق نباشد و حقایق کار و ضعفهای بزرگ خود در فصل گذشته را نپذیرد و همچنان بکوشد «شب» را «روز» جلوه بدهد، به جایی نخواهد رسید و در فصلهای بعدی هم به مشکل خواهد خورد. یادتان باشد درباره تیمی صحبت میکنیم که در ۷ فصل قبلی ۱۰ جام رنگارنگ را بالای سر برد و مالک همیشگی افتخارات لقب گرفت و اگر برای هر تیم دیگری کارنامه پرسپولیس در فصل ۱۴۰۱-۱۴۰۰ صاحب برخی نکات مثبت به حساب آید، برای قرمزهای تهرانی بعد از آنچه برانکو ایوانکوویچ رگباروار برای آنها کسب کرد و باقیماندههای نظام کاری این مربی توانای کروات پس از رفتن او هم یکی دو فصلی جولان دادند، روش عمل و بازده کار یحیی گلمحمدی و دستیاران و شاگردانش در فصل اخیر چیزی در حد یک نمایش کاملاً مأیوسکننده بود ولاغیر.