به گزارش مجله خبری نگار، دو سال از تغییر مسیر زندگی بشر با ظهور ویروس کرونا میگذرد. از نخستین روزهای همه گیری این ویروس، بسیاری این بیماری را با همهگیری انفولانزای اسپانیایی و حتی از آن قبلتر طاعون مقایسه کردند و چشم امید به پایان آن دوختند. هر بار هم با ظهور سویه جدید و یا موج تازه ابتلا این امید قوت میگیرد که جهشهای پیاپی سرانجام بتواند ویروس را تضعیف کند و بشر را به روزهای پایان همه گیری نزدیک.
در تازهترین اظهارنظرها در این باره آژانس دارویی اروپا دیروز ۱۱ ژانویه (۲۱ دی ماه) اعلام کرد: هرچند که کووید۱۹ هنوز در مرحله همهگیری جهانی (پاندمی) است، اما ظهور سویه اُمیکرون این احتمال را تقویت کرد که بیماری وارد مرحله بومگیر مسری (اندمی) شود که بشر میتواند زندگی با آن را بیاموزد.
روزنامه فرانسوی «لو فیگار» در مطلبی به سرگذشت بیماریهای همهگیر تاریخ پرداخته و با این سوال آغاز میکند که آیا موج تازه ابتلا به کووید۱۹ که سویه اُمیکرون کرونا به راه انداخته ممکن است آخرین آن باشد؟
«اولیویه وران» وزیر بهداشت فرانسه خوشبین است، چون «ممکن است همه نوعی ایمنی به دست آورده باشیم».
بر پایه این گزارش، فرضیه مصونیت جمعی با توجه به میزان گردش ویروس کرونا در سراسر کره زمین که در دو سال جان پنج میلیون و ۵۰۰ هزار نفر را گرفته است با نگاهی به تاریخ بیماریهای همهگیر، چندان بعید و غیرمحتمل نیست.
آنفولانزای اسپانیایی که با ۲۰ تا ۵۰ میلین قربانی بزرگترین همه گیری قرن بیستم محسوب میشود، از بهار ۱۹۱۸ تا ۱۹۱۹ سه موج همه گیری را ثبت کرد و در ۱۹۲۰ به بیماری بومگیر تبدیل شد. در آن دوره و در سراسر جهان از هر دو نفر، یک نفر به این بیماری مبتلا شد.
به گفته «فیلیپ سانتوئنی» میکروبیولوژیست انستیتو پاستور فرانسه، «این بیماری به قدری در سراسر جمعیت جهان، از شمال کانادا تا آمریکای جنوبی گسترش یافت که بدون شک نوعی ایمنی جمعی در برابر آنفولانزای نوع اچ۱ ان۱، به وجود آمد».
محققان این فرضیه را باور دارند که ویروس آنفولانزای اسپانیایی دیگر میزبانی با ایمنی پایین برای حمله نمییابد.
«لوران آنری وینیو» مورخ علم معتقد است: در دهه ۱۹۲۰کاهش سل را مشاهده کردیم. محققان معتقد بودند که با مرگ تعداد قابل توجه افراد دارای سلامت ریوی شکننده در پی ابتلا به آنفولانزای اسپانیایی، نرخ ابتلا به سل کاهش یافت.
با این حال، تعیین دقیق همه عوامل منجر به انقراض یک بیماری دشوار است، به ویژه آنکه که در آن زمان، همه ابزارهای فعلی برای شناسایی جهشهای ویروس وجود نداشت.
سانتوئنی افزود: اگر میدانستیم که نرخ مرگ و میر در امواج مختلف همه گیری آنفولانزای اسپانیایی تغییر کرده است، امروز میتوانستیم در مورد تغییرات ویروسی اظهار نظر کنیم.
این جهشها اهمیت بسیاری در پایان یافتن یک اپیدمی دارند، زیرا ویژگیهای یک ویروس و در وهله نخست قابلیت انتقال آن، ظرفیت آن را برای بقا در یک جمعیت مشخص میکند.
به عنوان مثال، بیماری سارس (نشانگان تنفسی حاد) که با ۸ هزار مورد ابتلا از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ میلادی جان ۸۰۰ نفر را گرفت، از قدرت انتقال اندکی برخوردار بود.
این گزارش در مورد اقداماتی، چون قرنطینه و بستری بیمارستانی برای مبتلایان به سارس نوشت: ردیابی زنجیرههای آلودگی و اقدامات قرنطینه برای ریشهکن کردن این همهگیری ضروری بود که اقدامات صورت گرفته خاموش شد.
ویروس ابولا، که نخستین ابتلای آن در سال ۱۹۷۶ شناسایی شده بود، در سال ۲۰۱۳ منشا یک همه گیری در آفریقای غربی شد. اما به سرعت گسترش آن محدود شد چرا که از طریق هوا قابل انتقال نبود. از سوی دیگر این بیماری به دلیل بروز نشانگانی، چون تب خونریزی دهنده بیمار خاموش محسوب نمیشد و کاملا موارد ابتلای آن قابل شناسایی و البته سرعت مرگ و میر قربانیان هم بالا بود. این مساله خود در کاهش روند سرایت بیماری تاثیر به سزایی داشت.
بیماریهای دیگری که تاریخ ساز شده اند تا حد زیادی توسط واکسن ریشه کن شده اند. آبله یک نمونه آن است. این بیماری با منشأ ویروسی شبیه شکل جدی آبله مرغان است که در آن جوشهایی سراسر بدن و صورت را فرا میگیرد. معمولا این بیماری به همراه تب، درد و هذیان است. به دشواری بتوان شمار قربانیان این بیماری را در سراسر دنیا شمرد، اما تنها در فرانسه هزاران نفر را به کام مرگ کشانده است.
تزریق واکسن آبله در سال ۱۸۵۳ در انگلیس اجباری شد. در ۱۸۸۸ تزریق این واکسن در ارتش فرانسه و از سال ۱۹۰۲ در سراسر این کشور اجباری شد. میزان تزریق واکسن در فرانسه به سرعت به ۷۰ درصد رسید، اما مرحله ریشه کنی آن پیچیده بود و به این منظور کارزار بزرگ نظارت و مهار بیماری از سوی سازمان جهانی بهداشت پس از جنگ جهانی به وجود آمد.
به گفته سانتئونی، اجرای واکسیناسیون سراسری دشوار بود و راهبرد آن هم قرنطینه فرد مبتلا و واکسیناسیون همه افرادی که با وی در ارتباط بوده اند، در نظر گرفته شد.
یکی از مهمترین مواردی که در ریشه کنی وبا موثر افتاد، بهبود شرایط بهداشتی بود. وبا یک بیماری رودهای است که در سال ۱۸۳۲ پس از عبور از هند، روسیه، لهستان و آلمان به فرانسه رسید. فاضلاب شهری که در آن زمان در فرانسه وضعیت نابسامانی داشت، شرایط ابتلای افراد بیشتری را به این بیماری مهیا میکرد. از همین زمان بود که استفاده از آب لیمو و سرکه برای خوردن غذاهای دریایی خام در عادات غذایی فرانسویان جای گرفت. در نهایت این بیماری هم با کمک واکسن در فرانسه ریشه کن شد، اما همچنان با عادات ایمنی متغیر در جهان در گردش است.
لو فیگارو افزود: سیاستهای بهداشت و درمان غالبا نقش کلیدی در ریشهکنی بیماریهای عمده دوران معاصر داشتهاند. تکامل طبیعی بیماریها در جمعیتها نیز بر ایمنی، ویروسها و جهشهای آن تأثیر گذاشته است.
فیلیپ سانتوئنی در این باره میگوید «برای مقابله با همهگیری ویروس کرونا باید رویکردی ترکیبی در پیش گرفته شود» و لوران آنری وینو نیز معتقد است: ما در شتاب زمان هستیم که مردم از آن بی خبرند.
لو فیگارو در پایان نتیجه گرفت: با نگاهی به تاریخ بیماریهای همه گیر، دو سال جنگ ما با کووید۱۹ در مقابل دیپلماسی پیچیده و دشواری که مردمان قرنهای گذشته مجبور به کار با آن در کنار همه گیریهای دهها ساله بودند، چیزی نیست.