به گزارش مجله خبری نگار، در بازی خداحافظی برای خودشان و هوادارانی که سالها با آن بازیکن در شیرینی برد و تلخی باخت و شکستها شریک بودند، سخت و تلخ است. اما گاهی، شرایط ناراحتکنندهتر میشود. مثل سرخیو آگوئرو که در تابستان امسال و بعد از اتمام یک دهه درخشان و پر از افتخار در ترکیب منچسترسیتی، از این تیم جدا شد و به پیشنهاد بارسلونا پاسخ مثبت داد، اما خیلی زود دچار مصدومیت شدیدی شد و دو ماه ابتدای فصل جاری را از دست داد. بعد از رهایی از مصدومیت و در دیدار برابر آلاوس مشخص شد او به عارضه قلبی مبتلاست و گفته شد که همین مشکل قلبی باعث شده این بازیکن توان ادامه حضور در مستطیل سبز را نداشته باشد. خبری غمگین برای هواداران فوتبال تا بار دیگر با حقیقت تلخ خداحافظی در اوج برای فوتبالیستی محبوب مواجه شوند، روزهای آخری که گاهی به دلیل مصدومیتهای مزمن میرسند و گاهی هم به دلایل عجیبوغریب دیگر. در پرونده امروز زندگیسلام از ستارههایی خواهیم گفت که در اوج از فوتبال خداحافظی کردند، با جواد منافی در همین باره صحبت کردیم و البته اشاره کوتاهی به ول نکنترین بازیکنان مستطیل سبز هم داشتیم.
کنترل توپ، هوش هجومی، ضربههای سر بی عیبونقص، اینها تنها گوشهای از مشخصات فنی فانباستن، برنده سه توپ طلا بود. اسطوره لالههای نارنجی که خیلی زود در ۲۸ سالگی و در اوج دوران فوتبالش با مستطیل سبز خداحافظی کرد، سابقه بازی برای تیمهای آژاکس و آثمیلان را درکارنامه دارد و به عنوان یکی از بزرگترین ورزشکاران تاریخ شناخته میشود. وی در دوران حرفهای خود بیش از ۳۰۰ گل زده است، اما سرانجام مصدوم شدن از ناحیه مچپا، چوب جادوی او را در سال ۱۹۹۳ شکست و باعث شد خیلی زود بازنشسته شود؛ مشکلی که هنوز هم همراه اوست. او درباره مصدوم شدن اش میگوید: «مانند یک مراسم تشییع جنازه بود. نه به عنوان یک شخص، بلکه به عنوان یک فوتبالیست. لحظهای که به عنوان یک فوتبالیست مُردم.»
قلب فوتبالی آگرو باز ایستاد. بدون شک او با به ثمر رسیدن گل دقایق پایانی که منجر به قهرمانی منچسترسیتی در سال ۲۰۱۲ شد، همواره اسطوره این باشگاه خواهد ماند. او پس از ۱۸ سال بازی در سطح حرفهای و به دنبال مصدوم شدن در یکی از اولین بازیهای لالیگا برای بارسلونا، از فوتبال فاصله موقت گرفت، اما شوک بعدی از راه رسید و بیماری قلبی او را مجبور به بازنشستگی زودهنگام کرد. داماد سابق مارادونا که طی ۱۰ سال و در مجموع ۳۹۰ بازی برای منچسترسیتی، ۲۶۰ گل و ۷۳ پاس گل داده بود به امید درخشش بیشتر راهی بارسلونا شد، اما عمر فوتبالی اش در این فصل به پایان رسید.
«من به فوتبال خیلی علاقه داشتم و همیشه میگفتم که وقتی این اشتیاق را از دست بدهم، بازنشسته خواهم شد. البته هیچکس حرف من را باور نکرد، اما وقتی این علاقه را از دست دادم، بازنشسته شدم و الان اصلا پشیمان نیستم.» این بخشی از صحبتهای اریک کانتونا بعد از خداحافظی غیر منتظرهاش از دنیای فوتبال بود. بازیگر، کارگردان و فوتبالیست حرفهای سابق فرانسوی و شماره ۷ خوفناک سابق منچستریونایتد از جمله کسانی است که در اوج خداحافظی کرده است. «شاهاریک» که نقش کلیدی در احیای منچستر دهه ۹۰ فرگوسن داشت، خیلی زود تصمیم به خداحافظی از میادین فوتبال و دنبال کردن سایر علایقاش مثل بازیگری و کارگردانی گرفت. خداحافظی شوکه کننده او درست بعد از آخرین بازی فصل مقابل وستهم یونایتد بود که یک جام لیگبرتری دیگر را به دست آورد. فرگوسن در کتاب خود درباره او نوشت: «در طول دوران حرفهای من در یونایتد تنها چهار نفر در کلاس جهانی بودند: کانتونا، گیگز، رونالدو و اسکولز»
هافبک تهاجمی سابق ژرمنها که محصول جوانان بوروسیا مونشن گلادباخ بود، از بدشانسهای این رشته ورزشی است. دیسلر که در آغاز هزاره ۲۱ به عنوان آینده فوتبال آلمان مورد ستایش قرار میگرفت، به دلیل چندین پارگی رباط صلیبی و سایر آسیبهای بزرگ و همچنین افسردگی ناشی از آن، هرگز نتوانست به حداکثر توانایی خود برسد. این اتفاقات باعث شد که سرانجام او در ژانویه ۲۰۰۷ در ۲۷ سالگی از فوتبال حرفهای خداحافظی کند. سباستین که به عنوان بهترین بازیکن نسل خود در آلمان شناخته میشد، به دلیل مصدوم شدن هر دو جامجهانی ۲۰۰۲ و ۲۰۰۶ را از دست داد. در نهایت، او که تا سال ۲۰۰۹ هم با بایرنمونیخ قرارداد داشت، در سال ۲۰۰۷ در حالی که تنها تورنمنت معتبری که بازی کرده بود، یورو ۲۰۰۰ بود، کفشهایش را آویخت. یواخیملو، سرمربی سابق تیمملی آلمان در باره او گفت: «بسیار متاسفم که بازیکنی با تواناییهای برجسته اش مجبور شد به این شکل به دوران حرفهای خود پایان دهد.»
یکی دیگر از اسطورههای هلندی که خیلی زود تصمیم به خداحافظی گرفت، کرایف بود. او به عنوان بازیکن، برنده توپ طلا شد، به عنوان یکی از بزرگترین بازیکنان تاریخ ورزش و یکی از بهترین مدیران تاریخ شناخته میشود. کرایف با هلند به فینال جامجهانی فوتبال هم صعود و توپ طلا را به عنوان بازیکن مسابقات دریافت کرد. چرخش کرایفی او در این مسابقات هنوز هم معروف است. کرایف پس از کسب مقام سوم در یورو ۱۹۷۶، از بازی در جام جهانی ۱۹۷۸ امتناع کرد. بهترین بازیکن قرن اروپا که به مدت سه دهه، داستان خداحافظیاش یکی از ماندگارترین رازهای جهان فوتبال بود، بعد از ۳۰ سال اعلام کرد که او و خانوادهاش چند ماه قبل از مسابقات قربانی یک حمله آدمربایی شده بودند. گویا چندین جنایتکار شبانه به خانه او هجوم بردند و او و خانواده اش را با اسلحه تهدید کردند. این تجربه مسیر زندگی کرایف را تغییر داد و باعث شد او در جام جهانی ۱۹۷۸ بازی نکند.
دروازه بان بازنشسته آرژانتینی صاحب یکی از عجیبترین خداحافظیها در اوج است. او بیشتر دوران حرفهای خود را در اسپانیا با مایورکا سپری کرد و گزینه اول تیمملی آرژانتین در جامجهانی ۱۹۹۸ بود. دروازه بان آرژانتینی که در جریان ضربات پنالتی مقابل انگلیس به طرز معروفی از پل اینس و دیوید باتی توپ را دفع کرد، ظاهراً پیشنهاد سودآور منچستریونایتد را رد کرد تا بازنشسته شود. گزارشهایی وجود داشت مبنی بر این که روآ معتقد بوده جهان در آغاز هزاره به پایان میرسد و احساس میکرد که ادامه فوتبال فایدهای ندارد، زیرا سرنوشت همه در سال ۲۰۰۰ به پایان خواهد رسید!
«جواد منافی» که در ۲۴ سالگی از لیگ آلمان، ایتالیا و ... پیشنهاد داشت، اما بهخاطر یک تصادف مجبور شد فوتبال را کنار بگذارد، توصیفات باورنکردنی از این اتفاق دارد
سال ۱۳۷۳ بود که یکی از آمادهترین بازیکنان لیگ و تیمملی فوتبال کشورمان، به خاطر یک تصادف وحشتناک خانهنشین شد و فوتبالش برای همیشه به پایان رسید. ستاره دهه ۷۰ تیمملی و پرسپولیس تهران بدون شک یکی از بزرگترین حسرتهای تاریخ فوتبال ایران را بر دل هواداران این رشته گذاشت. «جواد منافی»، در زمان اوج خود و درست وقتی که در آستانه ترانسفر به فوتبال اروپا بود، مجبور به آویختن استوکهای فوتبالیاش شد. با او درباره حالوهوای یک ستاره دنیای فوتبال که مجبور به خداحافظی در اوج میشود، گفتوگویی داشتیم.
اولش فکر میکردم بعد از ۶ ماه برمیگردم
به عنوان اولین سوال از «منافی» میپرسم که خداحافظی در اوج برای یک ستاره فوتبالی چقدر تلخ است که میگوید: «میزان تلخبودن خداحافظی یک ستاره فوتبالی در اوج بستگی به این دارد که این اتفاق چرا و چهطور افتاده باشد. شرایط من طوری بود که در ۲۴ سالگی، به خاطر تصادف و مشکلات جسمی که برایم پیش آمد، شکستگی گردن، مشکلات نخاعی و ...، دیگر امکان بازی برایم وجود نداشت. نه دکترها اجازه این کار را میدادند، نه توان من این فرصت را برایم ایجاد میکرد که بتوانم دوباره پا به توپ شوم. با اینکه آن زمان از سه لیگ اروپایی اتریش، آلمان و ایتالیا دعوتنامه داشتم و میتوانستم در تیمهای اروپایی بازی کنم، اما این اتفاق افتاد تا مجبور شوم برای همیشه، فوتبال را کنار بگذارم. اولش فکر میکردم بعد از شش یا هفت ماه که از روی تخت بیمارستان بلند شوم، میتوانم از صفر شروع کنم. آنقدر انگیزه داشتم که میخواستم روز و شب برای برگشت تمرین کنم و دوباره برگردم به فوتبال، اما وقتی از روی تخت بلند شدم، فهمیدم که دیگر هیچگاه این اتفاق نمیافتد و من قادر نیستم فوتبال را ادامه دهم. چند سالی طول کشید تا توانستم به خوبی راه بروم و به این باور برسم که دیگر نمیتوانم فوتبال بازی کنم.»
گاهی بین ۱۰ تا ۱۵ روز از خانه بیرون نمیرفتم
او درباره شرایط روحی و روانیاش بعد از تصمیم برای خداحافظی از دنیای فوتبال میگوید: «من فکر میکنم مرگ یک فوتبالیست زمانی اتفاق میافتد که در اوج، بنا به هر دلیلی مجبور به خداحافظی از فوتبال و کنار رفتن از مستطیل سبز میشود. شرایط من خاص بود، خیلی برای من سخت بود و تا سالها نمیتوانستم باور کنم با آن همه علاقه و عشقی که به فوتبال داشتم، باید کفشهای فوتبالی ام را دربیاورم؛ بنابراین آن زمان از نظر روحی و روانی، خیلی به هم ریخته بودم. خیلی طول کشید تا به خودم بیایم. بازیکنانی که در اوج خداحافظی میکنند، بهشدت افسرده میشوند، بعضیهایشان به سمت یک سری چیزها کشیده میشوند، باید خیلی حواسشان جمع باشد و باهوش باشند تا به سمت بیراهه نروند. فردی که تا دیروز در کانون توجه بوده، یک دفعه میبیند که همه چیز تمام شد، همه چیز به هم ریخت، انگار از بالا میافتد پایین، دیگر از آن توجه و محبوبیتی که قبلا داشته، خبری نیست و .... در نتیجه این اتفاق از نظر روانی فشار زیادی به بازیکن میآورد. من معتقدم فوتبالیست یک بار بعد از خداحافظی در اوج میمیرد و یک بار هم در پایان عمرش، به همین سختی و تلخی؛ بنابراین خیلی از لحاظ روحی و روانی روی خودم کار کردم و گاهی پیش میآمد که یک هفته تا ۱۰ روز از خانه بیرون نمیآمدم. تحملش خیلی سخت بود، اما سالها گذشت تا به این نتیجه رسیدم که دیگر همه چیز تمام شده است، این اتفاق یعنی تصادف باعث شد که دیگر نتوانم و راه سومی وجود ندارد؛ بنابراین از آن دل کندم تا بتوانم زندگیام را ادامه دهم.»
حسرت بازی در آثمیلان بر دلم ماند
«شرایط من طوری بود که بعد از بازیهای آسیایی هیروشیما، خیلی راحت میتوانستم ترانسفر شوم. خیلی دوست داشتم در آثمیلان بازی کنم، چون واقعا توانایی و استعدادش را داشتم.» او با این مقدمه ادامه میدهد: «من در همه ردههای سنی امید، جوانان و بزرگ سالان برای تیم ملی بازی کردم، بعد آمدم پرسپولیس. برخوردی که همه مردم و هوادارها بعد از خداحافظیام داشتند، همان آه و حسرتی است که همیشه گریبان خودم را هم گرفته است. مردم هنوز وقتی من را میبینند، فوری میپرسند که چی شد؟ چه اتفاقی برای شما افتاد؟ چهطور با این ماجرا کنار آمدی؟، بعضیها هم میگویند کهای وای، واقعا شما حیف شدی، اگر آن اتفاق برای شما نمیافتاد فلان میشد و .... من تمام تلاشم را کردم تا خاطرات خوبی برای مردم کشورم در مستطیلسبز به یادگار بگذارم، مثل گلی که به عربستان و الدعایه زدم.»
مجاهد خذیراوی| زمستان سال ۷۹ سردترین زمستان مجاهد بود. او در ۱۸ سالگی به تازگی راهی استقلال شده بود و به عقیده کارشناسان میتوانست بزرگترین ستاره فوتبال ایران باشد، اما چند سال بعد اسیر حاشیه شد و خیلی زود از فوتبال خداحافظی کرد.
بهنام طاهرزاده| او یکی از استعدادهای سوخته فوتبال ایران است که در پرسپولیس هیچوقت به حق واقعی خود نرسید. گلزن پرسپولیس در دربی ۴۳، پس از دوران بازیگری تحصیلات خود را تا مدارج عالی ادامه داد و هماکنون استاد دانشگاه است.
آرش افشین| دومین گلزن جوان ایران بعد از کریم انصاریفرد در تاریخ جام ملتهای آسیا فوتبالش را از باشگاه بنیاد رامهرمز شروع کرد. افشین پس از معافیت سربازی به ملوان رفت و افت کرد. او که سابقه بازی در استقلال، فولاد و سپاهان را هم دارد، در سن پایین از سطح اول فوتبال دور شد و به کارهایی مثل مدلینگ روی آورد.
رضا حقیقی| هافبک تیمملی در جامجهانی خیلی زود از فوتبال حرفهای محو شد. او که شش سال در اوج بود و امیدوار بود که با درخشش در جامجهانی و پرسپولیس، راهی اروپا شود، بعد از حواشی که در پرسپولیس داشت، راهی پدیده شد و از آن جا به تایلند رفت، اما حالا کمتر کسی میداند حقیقی کجاست و چه میکند؟
برخلاف ستارههایی که خیلی زود از فوتبال خداحافظی کردند، کسانی هستند که هنوز در سن بالا فوتبال را ادامه میدهند
بوفون| دروازه بان اسطورهای لاجوردیپوشان، یکی از پیرترین بازیکنهای فعلی فوتبال است. کار حرفهای بوفون با پارما در سال ۱۹۹۵ آغاز شد. بوفون با ۱۷۶ بازی ملی، پربازیترین بازیکن تاریخ تیمملی ایتالیا، هفتمین بازیکن فوتبال تاریخ (همراه با حسام حسن) و سومین بازیکن بینالمللی اروپایی با بیشترین بازی ملی است. او که ۴۳ سال دارد، هماکنون در تیم پارما بازی میکند.
کازویوشی میورا| او که اکنون مسنترین بازیکن فوتبال در جهان است، ۵۳ سال دارد. وی به تازگی رکورد سن قبلی خود را شکست و تصمیم گرفت بار دیگر با تیم یوکوهاما تمدید کند. میورا فوتبال خود را از سال ۱۹۸۶ آغاز کرد و در اوایل دهه ۱۹۹۰ به شهرت رسید.
دیه گو فورلان| خانواده او را تاریخ فوتبال اوروگوئه میدانند. پدربزرگ، قهرمان اولین دوره جامجهانی شد. پدر او یکی از بهترین بازیکنان اوروگوئه در جام ۱۹۶۶ بود و حال نوبت درخشش دیهگو فورلان در جامجهانی ۲۰۱۰ بود. بعد از خداحافظی از مسابقات ملی، فورلان به اوروگوئه برگشت تا در لباس «پنارول»، باشگاهی که از آنجا شروع کرد، کفشهایش را بیاویزد، اما با افسردگی بعد از فوتبال کنار نیامد و با قراردادی به فوتبال هند رفت.
زلاتان ابراهیموویچ| ابراهیموویچ یکی از پرافتخارترین فوتبالیستهای فعال در جهان است که ۳۱ جام را در دوران حرفهای خود کسب کرده است. او بیش از ۵۷۰ گل در حرفه خود به ثمر رسانده، از جمله بیش از ۵۰۰ گل باشگاهی و در هر یک از چهار دهه گذشته گلزنی کرده است. او که اکنون ۴۰ ساله است و در آثمیلان بازی میکند.
منبع: خراسان