به گزارش مجله خبری نگاریکی از مهمترین افعال در نماز، سجده است. در سجده پیشانی بر مهر قرار میگیرد، با توجه به اینکه کف دستها و زانوها و شست پاها کاملا بر زمین قرار گرفته و در اینحالت قفل مانده و امکان خروج هیچ نوع انرژی از پایین بدن نیست (خروج انرژی از بدن باطل کننده وضو و نماز است)، در اثر قرار گرفتن پیشانی بر مهر، فشاری به نواحی داخلی آن وارد شده و با سرازیر شدن انرژی از کانالهای پایین بدن به سمت سر، بخش عمده آن به سوی پیشانی متمرکز میشود و از همان مسیر جای مُهر، به فضای بین دو چشم منتقل میشود.
رشتههای عصب بینایی هر چشم مشخص شده است. نیمی از رشتههای اعصاب چشم به نیمکره مقابل خود و نیمی دیگر به نیمکره مخالف خود میرسند. محلی خاصی وجود دارد که این رشتهها از روی هم یا داخل هم عبور میکنند.
با فشار بر روی این نقاط، مدار خاصی برقرار میگردد و انرژی زیادی به محل پیوندگاه اعصاب سرازیر میشود. در نتیجه این نقطه گرما احساس میشود و نبض شروع به ضربان میکند. این مکان، پیوندگاه بدن فیزیکی با لایههای لطیفتر و خصوصا بدن ششم که به چشم سوم یا چشم روح معروف است.
ادراک و آگاهی توسط این چشم در فضای بالای سر رخ میدهد. هنگامی که این چشم فعال میشود، چشمان عادی ما در حالتی قرار میگیرد که انگار بر هیچ کجا متمرکز نیست و در حال ارتباط روحانی، مانند این است که ما در جسم خود نیستیم و در جای دیگری حضور داریم و با چشم سر یا چشم عقل و منطق ارتباطی نداریم.
صحنهها و تصاویری که با چشم روح نظاره میکنیم، حقایق و واقعیاتی هستند که مکاشفه یا مشاهده نام دارند؛ و لیکن این آگاهیهایی که به ما منتقل میشود از فیلترها و صافیهای فکر و ذهن ما عبور کرده و با زبانهای قابل درک برای ما مطرح میشود. هرچه ما زبانهای سمبلیک و استعارات و تعابیر بیشتر آشنا باشیم، دریافت بینشها بهتر صورت میپذیرد.
عرفا اولیاء و انبیا بیشتر وقت خود را در نماز به سجدههای طولانی میپرداختند. الگوی بارز ما حضرت امام سجاد، زین العابدین هستند که پس از حیله اهریمنان، در واقعه کربلا در جذبههای شدید الهی قرار گرفتند تا حجت حق در زمین برقرار بماند و تنها نماز و سجده و نیایش بود که میتواند چنین روح عظیمی را تسلی دهد.
در علم نجوم، چشم سوم با سیاره مشتری در ارتباط است و رمز پیر یا مراد یا آموزگار معنوی است.
در حالت بیداری، چشم سوم، سالک با نیرویی در ارتباط قرار میگیرد که همه سوالات و ندانستههای او را پاسخ میگوید و هیچ چیز در برابر این چشم پوشیده و پنهان نمیماند.
به همین دلیل پیامبر بزرگ اسلام فرموده اند: نماز نور چشم من است و به اقامه نماز تاکید بسیار داشته اند در اینجا ذکر این نکته اهمیت دارد که نماز خواندنی نیست بلکه اقامه کردنی است. برپا داشتن نماز با قیام کردن همراه است و قیام بر هر چه ناندانی و جهل و گمراهی. بدیهی است که حضرت حق هیچ نیازی به نماز ما ندارد و این ما هستیم برای تقرب به او باید چنین موهبتی را پاس بداریم.
با رعایت نمودن این عبادات چهار عنصر در بدن به تدریج پالایش مییابد و راه برای ورود و عبور انرژیهای نابتر باز میگردد.
در مکانی که برای نماز و عبادت در نظر گرفته میشود، وقتی یک نفر مشغول عبادت باشد فضای خاصی ایجاد میشود پر از نورانیت و درخشش، هرچه با اخلاص بیشتر و رهاتر از وابستگیهای دنیوی و شهوات باشد، نیروها و خواص الهی شدید و تقویت میشود و ستونی از نور تا آسمانها شکل میگیرد که به چشم اولیاء الهی کاملا مشهود است. به همین علت مکان برگزاری نماز و عبادت، توسط این انرژیها پاکسازی شده و به محض ورود به چنین مکانهایی، احساس روحانیت، امنیت و آرامش به انسان دست میدهد.
اگر دو نفر با هم به نماز قیام کنند، نیرو و انرژی ایجاد و ساطع شده فقط از دو نفر نیست بلکه منبع عظیمی ایجاد میشود که دهها برابر حالت انفرادی است. در این موقعیت اگر شخصی در مسیر الهی پیشرو باشد و نفر دوم نوپا و مبتدی، میدان انرژی و حالت عرفانی و روحانیت یکی، چشمهای از نور میشود برای شستشوی دیگری از تاریکیها.
اگر تعداد نمازگزاران بیشتر باشد، چنانچه همه آنها بحث درونی دنیای خود را تعطیل کنند و با جماعت با خلوص نیت همگام شوند، چنان میدانی از انرژیهای پاک ایجاد میشود که تاثیر آن تا زمانهای متمادی برقرار میماند.
به همان نسبت اگر شخص تاریک و بدون اخلاص در جمع نمازگزاران حضور داشته باشند، احساس فشار و خستگی و تاریکی برای افراد قوی ایجاد میشود.
فرد سالک مقتدر، اگر بتواند بار سنگین گناهان و جهل دیگر نمازگزاران را بدوش کشد و تاریکی آنان را بدل به نور و روشنایی نماید، در پیشگاه خداوند بسیار عزیز و محترم است. چنانچه امام جماعت باید دارای چنین مرتبت و منزلتی باشد.
با این تفسیر، سالک بصیر میتواند بین هزاران نفر نمازگزار، امام جماعت حقیقی را تشخیص دهد.
منبع:اینفو