به گزارش مجله خبری نگار، «ای بابا! آلزایمر گرفتم» گاهی برایمان پیش آمده که مسألهای را فراموش کنیم، بعد که متوجه میشویم، با لبخندی موضوع را فراموش میکنیم. اما در واقعیت دنیای بیماران مبتلا به زوال عقل و آلزایمر، بسیار غمانگیزتر از چیزی است که با یک لبخند به آن پایان داد. به گفته پژوهشگران ارتباط مستقیمی بین تنهایی و خطر ابتلا به بیماریهای دمانس، ازجمله آلزایمر وجود دارد؛ بویژه در سنین بالا که افراد بیشتر در معرض کاهش تواناییهای شناختی و حافظه قرار دارند. تحقیقات انجام شده در دانشگاه هاروارد نشان میدهد، ازدواج و ارتباطات اجتماعی فعال، تأثیر قابل توجهی در سلامت شناختی مغز دارد و میتواند از افت حافظه و تحلیل مغزی جلوگیری کند، همچنین تنهایی بشدت با افزایش خطر ابتلا به زوال عقل، بیماری آلزایمر و دمانس عروقی مرتبط است.
میخواهد برود دنبال پسرش. تصور میکند همین موقعهاست که صدای زنگ مدرسه به صدا درآید و پسرش بیرون بیاید و با ندیدن پدر جلوی در مدرسه گریه کند. او فراموش کرده پسرش را در ۱۵ سالگی از دست داده و بعد از مدتی هم همسرش را. پرستار جلوی او را میگیرد که به خیابان نرود، اما آلزایمر حافظه نزدیک را از پیرمرد گرفته و او را به دنیای گذشته پرتاب کرده است. سهیلا مدتی است که پرستار این پیرمرد مبتلا به آلزایمر است. او به «ایران» میگوید: «مراقبت از سالمند مبتلا به آلزایمر کار سختی است. مدام کنارش هستم که مبادا دور از چشم من جایی برود. اوهنوز در دنیایی زندگی میکند که پسر کوچکش را دارد و با او فوتبال بازی میکند. مدام نگران است که مبادا لحظهای توپ به خیابان پرتاب شود و او با بیاحتیاطی به خیابان بدود و دردسر درست کند. پیرمرد تنهاست و سالهای سال است که همسرش را هم از دست داده.»
حسین، سال ۹۸ مادرش را که ۵ سال درگیر آلزایمر بود، از دست داد. حرف زدن درباره دوران بیماری مادر و رنج نگفتنی او برایش آسان نیست. بارها بغض میکند و گاه افسوس میخورد که کاش هرگز این همه سال او را تنها نمیگذاشت: «مادرم زنی تنها بود. در شهرستان زندگی میکرد و به غیر از من کسی را نداشت. به دلیل شرایط کاری به تهران منتقل شدم. همین جا هم ازدواج کردم. مشغلههای کار و زندگی، کمتر به من اجازه میداد که به شهرستان و دیدن مادر بروم. در سالهای اخیر که به دیدن او رفته بودم کم کم متوجه شدم که کارهایش درست پیش نمیرود. گاه وسط خانه میایستاد و یادش نمیآمد باید چه کند. میدانستم پای بیماری وسط است، اما نمیدانستم با چه چیزی مواجه هستم. حتی وقتی دکتر تشخیص «زوال عقل» داد، دقیقاً نمیدانستیم از چه حرف میزند. برای کند شدن روند بیماریاش به قرصهای گرانقیمتی نیاز داشت که بهسختی به کمک آشنایان در کشورهای خارجی تهیه میکردیم. وقتی دیگر نتوانستیم داروهایش را پیدا کنیم، بیماری بهوضوح سرعت گرفت. یکی از چیزهایی که خیلی من را آزار میداد این بود که مادرم فکر میکرد او را نادیده میگیریم. کمکم متوجه شدم چه رفتاری باید داشته باشم. آرامش برای او از همه چیز مهمتر بود حتی کوچکترین جروبحث در فیلمهای تلویزیون حال او را بد میکرد. اما بعد از تحمل ۵ سال بیماری، فوت کرد.»
شاید این روایتهای تلخ، بهترین توصیف از زندگی روزمره یک بیمار مبتلا به آلزایمر باشد. اما شرایط بدتری هم ممکن است برای این بیماران رخ دهد. درد پیری و تنهایی به کنار، فراموشی و از یاد بردن، غم بزرگی است که سالمندان به خصوص سالمندان مجرد را آزار میدهد. وقتی فراموشی بیسروصدا از راه برسد، با قدرتی بیرحم انباشتههای ذهن را به تاراج میبرد و زندگی دهها خانوار را دگرگون میکند. به گفته معصومه صالحی، مؤسس و مدیرعامل انجمن دمانس و آلزایمر ایران؛ یکی از واقعیتهایی که نمیتوانیم منکر آن شویم این است که تنهایی، کاهش ارتباطات اجتماعی و فعالیتهای گروهی روی عملکرد مغز و سایر سیستمهای بدن تأثیر میگذارد که تأثیر آن بسیار منفی است. در ایران، زنان و مردان تنها همواره درونگراتر میشوند و به دلیل مسائل اجتماعی و فرهنگی، گاهی قفلهای ذهنی بیشتری را پذیرا میشوند و در برابر آن مقاومت میکنند. اما درست در نقطه مقابل آن بودن در خانواده، شرکت در برنامههای گروهی و فعالیتهای اجتماعی دغدغههای ذهنی را فعال میکند.
صالحی با بیان اینکه بیماری آلزایمر بیماری سالمندی و تنهایی است، به «ایران» میگوید: «افرادی که به هر دلیل موفق به ازدواج نشدهاند یا بعد از یک بار ازدواج به علت طلاق یا مرگ همسر و عزیزانشان، امکان ازدواج مجدد نیافتهاند، بیشتر به سمت تنهایی گرایش پیدا میکنند و متوجه آسیبهای بعد از آن نیستند. حلقه دوستانشان کاهش پیدا میکند و ارتباطاتشان محدود و علائم افسردگی در آنها ظاهر میشود که عامل خطری برای بیماری دمانس است.»
دوری از اجتماع، افزایش سن، انزواطلبی و افسردگی از زنگ خطرهای بیماری آلزایمر است. صالحی با بیان اینکه وقتی انسان به سمت سالمندی میرود به هم صحبت، همدم و همراه نیاز دارد، میگوید: «افراد سالمند نیاز دارند که دیگران آنها را درک کنند و ارتباطات عاطفی بیشتری با آنها داشته باشند. آنها باید مورد حمایت قرار بگیرند و در ارتباطات گروهی نقش داشته باشند. این عوامل تا حدودی در کاهش وضعیت دمانس مؤثر هستند. از سوی دیگر، افراد مجرد ممکن است دارای ایده و خلاقیتی باشند، پیگیر بودن و انجام آنها حس و انگیزه خوبی به آنها میدهد. پدر و مادری که احساس کنند فرزندانی تربیت کرده و تحویل جامعه دادهاند، انگیزهای برای آینده میشود که عروس و داماد و یا نوهای را خواهند دید. نوهها انگیزه بسیار قوی برای دوره سالمندی محسوب میشوند و ارتباط عاطفی زیادی بین خانواده و نوهها وجود دارد.»
البته به غیر از تنهایی، عوامل دیگری هم باعث احتمال بروز این بیماری میشود: «عواملی مانند مشکلات اقتصادی و مشکلات عاطفی هم این موضوع را تشدید میکند. در نقطه مقابل آن بودن در خانواده، شرکت در برنامههای گروهی و فعالیتهای اجتماعی، دغدغههای ذهنی را فعال میکند. دغدغههایی درخصوص فرزندان، نوهها و چالشهای آنها راههایی برای ایجاد انگیزه و فعالیتهای گروهی میشود که میتواند جلوی آسیب این بیماری را بگیرد.»
مدیرعامل انجمن دمانس و آلزایمر ایران با تأکید بر اینکه بیماری کووید ۱۹ در افزایش آمار ابتلا به بیماری آلزایمر بیتأثیر نبوده است، تأکید میکند که کووید روی اعصاب مرکزی و محیطی، استرس، تنها ماندن، کمبود فعالیتهای اجتماعی و عدم حضور در اجتماع تأثیر گذاشته و این عوامل باعث افزایش آمار ابتلا به دمانس در جهان شده است. حتی این افزایش به سنین پایینتر نیز رسیده است. اما نمیتوان از کاهش روابط اجتماعی در بین افراد سالمند در دوران همهگیری کرونا بهسادگی عبور کرد. او میگوید: «در واقع به دلیل قرنطینههای انجامشده، ارتباطات اجتماعی در بین افراد سالمند بهشدت کاهش پیدا کرد و این موضوع باعث شد تا آمار ابتلا به آلزایمر به دلیل کاهش این ارتباطات زیاد شود. در انجمن بیمارانی از رنج سنی حدود ۴۴ ساله به بالا داشتیم. بعد از کرونا افرادی هم که به انجمن مراجعه کردند علائم پیش از آلزایمر در آنها مشهود بود. در حال حاضر بیمارانی داریم که با وجود آنکه هنوز به ۵۰ سال نرسیدهاند به آلزایمر مبتلا شدهاند.»
اولین و مهمترین سؤال درباره آلزایمر این است که راهی برای پیشگیری از آن وجود دارد؟ مدیرعامل انجمن دمانس و آلزایمر ایران درخصوص پیشگیری از این بیماری میگوید: «ازدواج یا داشتن رابطه اجتماعی پایدار، ذهن را درگیر چالش، دغدغه، گفتوگو، تصمیمگیری و همدلی میکند. در واقع این فعالیتها همان تمرینهایی هستند که از افت کارکرد مغز و حافظه جلوگیری میکنند. شرکت در فعالیتهای علمی، هنری، ورزشی و دوستانه در رشتههای مختلف و گنجاندن تحرک و فعالیت در برنامه روزانه به کارکرد مغز کمک میکند. همچنین ️حمایت روانی، تنظیم خواب و تغذیه سالم در زندگی مشترک از مغز محافظت میکند. در مقابل، تنهایی و فقدان ارتباط مستمر میتواند باعث افزایش سطح هورمون کورتیزول شود که در طولانیمدت باعث افزایش التهاب و آسیب عصبی میشود.»
او با اشاره بهاینکه پیشرفت تدریجی بیماری، تواناییهای بیمار آلزایمری را کاهش میدهد، تأکید میکند: «حامی داشتن و خانواده مسئولیتپذیر نقش مهمی در مراقبت عاطفی و آموزشی دارد و موجب کاهش استرس و اضطراب و افسردگی میشود. همچنین باید مراقبتهای پزشکی، انجام آزمایشهای سالانه، کنترل قند خون، فشار خون، دیابت، کم کاری یا پرکاری تیروئید و بیماریهای زمینهای را در برنامه سالانه خود از ۵۰ سالگی به بعد بگنجانند. چکاپ مغز هم هر دوسال یکبار باید جدی گرفته شود تا از سلامت مغز آگاه باشند تا در صورت لزوم و وجود علائم بیماری، درمان انجام و از افسردگی و آلزایمر جلوگیری شود.»
به گفته صالحی ممکن است این بیماریهای غیرواگیر مشکل حافظه ایجاد کند که به دمانس برگشت پذیر معروف هستند که در صورت درمان، مشکل حافظه برمیگردد. اما برخی دمانسها هم غیرقابل برگشت هستند که ۷۰ درصد اختلال حافظه را تشکیل میدهد که برگشت ناپذیر هستند و بیماری آلزایمر را تشکیل میدهند. یعنی بیماری آلزایمر غیرقابل برگشت است، اما میتوان آن را کنترل کرد. یعنی یک سال تشخیص زودهنگام باعث میشود که ۵ سال علائم بیماری به عقب بیفتد و فرد ۵ سال با استقلال بیشتری زندگی کند.
برش
کارشناسان معتقدند، تنهایی و تجرد، ابعاد مختلفی دارد، اما اگر بخواهیم در بعد انسانی، تنهایی را معنا کنیم، همه انسانها تنها هستند، اما در مباحث روانی و تشخیص سلامت روانی یک فرد، باید میزان علاقه او به ارتباطات اجتماعی را بررسی کرد. درواقع به میزانی که انسان رابطه اجتماعی دارد به همان میزان دارای سلامت روان است. تأکید بیش از حد بر فردگرایی و تشویق به انزواطلبی پیامدهای منفی و جدی برای سلامت روان افراد دربر دارد. در نقطه مقابل آن روابط اجتماعی نه تنها برکیفیت زندگی تأثیر مثبت دارند، بلکه برای حفظ سلامت روانی وپیشگیری از بیماریهای جدی مانند زوال عقل، آلزایمر، سکته مغزی و سایر اختلالات شناختی ضروری است. براساس نتایج پژوهشها، تنهایی مزمن نه تنها میتواند موجب کاهش کیفیت زندگی و احساس انزوا شود، بلکه تأثیرات منفی آن بر سلامت جسمی بویژه روی مغز و عملکرد شناختی افراد کاملاً مشهود است.
منبع: ایران-نیلوفر منصوری