به گزارش مجله خبری نگار، این روزها سیگار بین ایرانیان رایج است و سن شروع آن بهطور مرتب در حال پایین آمدن است. آمارهای رسمی از سنین بین سیزده تا پانزدهسالگی سخن میگویند، اما مشاهدات عینی میگوید آن بیرون چیزی فاجعهبارتر در حال وقوع است. بااینحال موضوع مهمتر، یافتن پاسخی برای این پرسش است که چرا برخی افراد در گروههای سنی مختلف سیگار میکشند؟
طبیعتا هرکسی برایش یک دلیل یا بهتر است بگوییم «توجیه» دارد. وقتی هوا بارانی است، وقتی در سفر هستیم، وقتی پشت فرمان مینشینیم، وقتی با دوستانمان دورهم جمع میشویم یا هر وقت که عصبانی، ناراحت یا خوشحال هستیم، «میطلبد» که یک نخ دود کنیم تا نیکوتینش بدود در رگهایمان، فشارخون را پایین بکشد و آرامش کاذبی ایجاد کند!
آنطور که رواندرمانگران میگویند: سیگار کشیدن رفتاری است که ریشه در عوامل روانشناختی متعددی دارد. ازجمله این دلایل، احساس موقت آرامش و کاهش استرس است که بسیاری از افراد پس از مصرف سیگار تجربه میکنند. این احساس آرامش کاذب ناشی از تأثیر نیکوتین بر سیستم عصبی مرکزی است. نیکوتین با تحریک ترشح دوپامین، یک انتقالدهنده عصبی مرتبط بااحساس لذت و پاداش است که باعث ایجاد احساس رضایت موقت میشود. این مکانیسم موجب میشود که افراد در مواجهه با استرس یا اضطراب، به سیگار روی آورند. علاوه بر این، سیگار کشیدن میتواند بهعنوان یک عادت و وابستگی روانی نیز در نظر گرفته شود. بسیاری از افراد در موقعیتهای خاصی مانند پس از غذا، در زمان استراحت یا در جمع دوستان، بهطور خودکار سیگار میکشند. این رفتارها بهمرورزمان به بخشی از روال روزمره تبدیل میشوند و ترک آنها دشوار میشود. از دیدگاه روانشناسی، این عادات میتوانند بهعنوان مکانیسمهای مقابلهای ناسالم در نظر گرفته شوند که فرد برای فرار از احساسات منفی یا موقعیتهای استرسزا از آنها استفاده میکند.
اگرچه بسیاری از افراد سیگار را بهعنوان راهی برای کاهش اضطراب میشناسند، اما تحقیقات نشان میدهد که سیگار کشیدن در بلندمدت میتواند باعث تشدید اضطراب و سایر مشکلات روانی شود. نیکوتین موجود در سیگار یک ماده محرک است که باعث افزایش ضربان قلب و فشارخون میشود. این تأثیرات فیزیکی میتوانند موجب ایجاد احساس بیقراری و تشدید علائم اضطراب شوند.
علاوه بر این، وابستگی به نیکوتین باعث ایجاد چرخه معیوبی میشود که در آن فرد برای کاهش اضطراب به سیگار روی میآورد، اما پس از مدت کوتاهی، سطح نیکوتین در بدن کاهش مییابد و فرد دوباره احساس اضطراب و بیقراری میکند. این چرخه باعث میشود که فرد بهطور مداوم به سیگار کشیدن ادامه دهد و درنهایت، وابستگی روانی و جسمی به نیکوتین افزایش یابد.
رسول احمدنیا، محقق و پژوهشگر مسائل رواندرمانی با تأیید موارد پیش گفته میگوید: «بیماریهای مختلف روانی بهخصوص اختلالات خلقی یا افسردگی و اختلالات اضطرابی با مصرف مواد و سیگار ارتباط دارند، زمانی که افراد در سازگاری با محیط دچار علائمی از بیماریهای روانی شوند، ابتلای به بیماریهای روانی، آنان را بهسوی مصرف سیگار سوق میدهد. درواقع افسردگی در مصرفکنندگان سیگار بسیار بالاست. بیش از ۳۰ درصد افرادی که افسردگی دارند، بهطور روزانه سیگار مصرف میکنند.»
او میگوید: «مصرفکنندگان سیگار دو برابر بیشتر از غیر سیگاریها سابقه افسردگی دارند، نوجوانان و بزرگسالانی که علائم افسردگی دارند، در مقایسه با افرادی که سابقه افسردگی ندارند، در معرض مصرف و وابستگی به سیگارند. همچنین درباره اختلالات اضطرابی و ارتباط آن با مصرف سیگار نیز وضعیت مشابهی وجود دارد. طبق مطالعات صورت گرفته، شیوع اختلالات اضطرابی در مصرفکنندگان نیکوتین بسیار بیشتر از مردم عادی است.»
محبوبه سالاری که در زمینه علل چرایی مصرف سیگار پژوهشهای متعددی انجام داده، عنوان میکند: «در جریان پژوهش و مصاحبه با افراد سیگاری متوجه شدم که برخی از آنان نخستین باری که سیگار کشیدهاند، در مهمانیها و دورهمیهای دوستانه بوده است. معمولا افراد تجربه خوبی از نخستین پکی که به سیگار میزنند، ندارند، چون سرفه میکنند و بهنظرشان طعم و مزه بدی دارد، اما به تقلید از دوستان به کشیدن ادامه میدهند و بهتدریج هم عادت میکنند. در اغلب موارد جو حاکم در مهمانیها باعث میشود که افراد به مصرف سیگار نه نگویند. این درحالی است که خیلیها در تنهاییشان هیچوقت سیگار نکشیدهاند، اما بهمحض حضور در دورهمیها و جمعهای دوستانه، به انجام این مسئله ترغیب میشوند. از طرفی امروزه در سریال و فیلمی نیست که یکی از شخصیتهایش پُکی به سیگار نزند. بخشی از جذابیت و کشش بازی را برعهده سیگار گذاشتهاند. اثر این موضوع را میتوان در افزایش آمارها، میزان فروش سیگار و محصولات دخانی مشاهده کرد. در فیلمها برای اینکه جذابیت بازیگر را بالا ببرند، دست او سیگار میدهند. در تئاتر و سینما هرجا که بخواهند بگویند این بازیگر جذاب است، دست او سیگار میدهند. این موضوع روی مخاطب تأثیر میگذارد.»
این پژوهشگر در ادامه یکی دیگر از علل مصرف سیگار را ژست روشنفکری دانسته و میگوید: «هنوز به دلیل باورهای غلط، سیگار یکی از نیازهای روزانه روشنفکر بودن به شمار میرود. در کافهها هرجا که عدهای میخواهند بگویند روشنفکر هستند، سیگار میکشند. این موضوع ربطی هم به سن ندارد. برای اینکه همرنگ جماعتی شوی به چیزی نیاز داری که مورد استفاده آنهاست. آدمها در عین اینکه میخواهند بگویند متمایز هستند، برای اینکه شبیه جمعی شوند که دوستش دارند، کاری را انجام میدهند که بقیه افراد آن جمع به آن علاقه دارند؛ بنابراین جوهای دوستانه بیشتر افراد را به کشیدن سیگار تحریک میکند.»
سالاری میگوید: «گاهی نیز افراد از دوران کودکی دارای والدین و اطرافیان سیگاری بودهاند که این مسئله هم در رغبت آنان به مصرف دخانیات سهم بسزایی دارد. برخی افرادی که با آنان مصاحبه کردهام، به همین نکته اشاره داشتهاند، بهعنوانمثال فردی میگفت، مادربزرگم سیگاری بود. هر وقت که خانهشان میرفتیم، با چند پیرزن دیگر دورهم جمع میشدند و سیگار میکشیدند. همیشه به این فکر میکردم من هم که پیر شدم، سیگار میکشم. از پکهایی که به سیگار میزدند، خیلی خوشم میآمد. نه زنان کتابخوانی بودند و نه فیلم بین. زنان خانهداری بودند که هرکدام حداقل ۶-۵ بچه داشتند. عصرها در ایوان خانه زیر درختها مینشستند، حرف میزدند و سیگار میکشیدند و چایی میخوردند. آنها را که میدیدم، میگفتم من هم هر وقت که بزرگ شدم حتما سیگار میکشم و بعدهم سیگاری شدم. یا خاطرم هست که فردی میگفت، وقتی پدرم میخواست سیگار را ترک کند، شبی یک نخ میکشید. بسته سیگارش را در آشپزخانه میگذاشت و از من میخواست یک سیگار برایش بیاورم. من هم خودم سیگار را برایش روشن میکردم و درراه چند پک میزدم. بزرگ که شدم، من هم سیگاری شدم. فکر میکنم دلیلش این بود که هیچوقت کسی نبود من را از این کار منع کند. هیچوقت کسی نگفت سیگار خوب است یا بد؛ بنابراین داشتن خانواده و نزدیکان سیگاری نیز در مصرف دخانیات نقش مهمی دارد.»
این پژوهشگر درعینحال معتقد است: «سیگار کشیدن یا نکشیدن و دلایل آن، بهخود آدمها ربط دارد، چه مرد باشند و چه زن. مثل این میماند که به یکی بگویی چایی داغ نخور، برای سلامتی ضرر دارد. چای داغ برای همه ضرر دارد، زن و مردش فرق نمیکند، نمیتوانیم همه آدمها را مجبور کنیم که از چیزهایی که برای سلامتیشان مضر است، بگذرند. بعضیها واقعا سیگار را دوست دارند و بهخاطر همین علاقهشان سیگار میکشند.»
مینا چتری نیز در قامت روانشناس بالینی و رواندرمانگر در پاسخ به این پرسش که چرا افراد، درحالیکه از پیامدهای منفی سیگار آگاه هستند، به کشیدن آن روی میآورند، میگوید: «اکثر سیگاریها مصرف را از کودکی یا از اوایل نوجوانی آغاز میکنند و سن آغاز، مخصوصا در زنان، در حال کاهش است. کودکان و نوجوانان، برای آغاز، انگیزههای اجتماعی دارند ولی بهندرت از طرف دیگران اجبار یا ترغیب میشوند. اکثرا نوجوانان بهاینعلت سیگار میکشند که با هنجار گروه سازگار شوند، یعنی بتوانند خود را بیشتر به سایر افراد گروه شبیه کنند. مبادله سیگار و تعارف آن پیوند اعضا را نشان میدهد. بنابراین، سیگار کشیدن صرفا یک رفتار ساده برای ایجاد تغییر در حالت فیزیکی و روانی نیست، بلکه یک کاربرد اجتماعی پیچیده دارد. عامل مهم دیگر که باعث این رفتار در نوجوان میشود تبلیغات است. دیدن سیگار در قفسه مغازهها و تصاویر افراد مشهور در حال سیگارکشیدن در فیلم و سریالها رغبت و انگیزه نوجوانان را برای حرکت در این مسیر افزایش میدهد.»
این رواندرمانگر عنوان میکند: «در اغلب موارد افراد بهرغم آگاهی از عواقب وخیم سیگار، بازهم تمایلی به ترک ندارند، چون سیگار کشیدن یک عادت اکتسابی است که تعدادی پیامد تقویتکننده یا پاداشدهنده باعث تداوم آن میشود. ازجمله تأثیر در دستگاه عصبی مرکزی مثل افزایش تمرکز حواس و بهتر شدن عملکرد شناختی فرد. اما اینها در مقایسه با خطرات مخرب آن بسیار ضعیف هستند. اخیرا به آثار آن در کاهش استرس بهعنوان عوامل تقویت احتمالی نیز اشاره شده، اما بهطور طبیعی کاهشدهنده استرس نیست بلکه محرک دستگاه عصبی مرکزی است. مدتی پس از آخرین سیگار، سمپتومهای سندروم پرهیز شامل حالت عصبی و تحریکپذیری، عدم تمرکز حواس، اضطراب و مود افسرده و گاها بیخوابی بهتدریج ظاهر میشود و وسوسه مصرف بالا میگیرد.»
سهیلا محمودی نیز در قامت رفتارشناس و کارشناس ترک اعتیاد در باب گرایش گروهی از افراد به مصرف سیگار میگوید: «اینکه گروهی از افراد تمایل به مصرف سیگار دارند، تقصیر ژنها است! مطابق بررسیهای صورت گرفته، دستهای از ژنها تمایل به نیکوتین را تحت تأثیر قرار میدهند. این ژنها حتی میتوانند
تعیین کننده تعداد سیگارهایی باشند که یک فرد در طول روز دود میکند. افرادی که ریخته ژنتیکی آنها در کروموزومهای ۸ و دچار جهش شده است تمایل بیشتری به مصرف دخانیات دارند. نتیجه بررسیها همچنین حکایت از آن دارد که جهش روی کروموزوم شماره ۱۱ بهاحتمالزیاد، موجب سیگاری شدن فرد میشود. کروموزوم شماره ۹ نیز حاوی ژنی است که اگر یک فرم مشخص از آن در ریخته ژنتیکی فرد موجود باشد ترک سیگار را برای سیگاریها راحتترمیکند. اما برای این سؤال که «به چه دلیل برخی از ژنهای تغییر یافته، بر تمایل به سیگار کشیدن تأثیر میگذارند؟» پاسخی قطعی وجود ندارد. بهعنوانمثال در ساختار یکی از این ژنهای تغییر یافته، محلی برای تولید آنزیمهایی وجود دارد که در تجزیه نیکوتین نقش دارند. نیکوتین در مغز موجب تحریک و باز شدن گیرندههایی میشود که به گیرنده نیکوتین معروفاند. این گیرندهها نیکوتین را میگیرند و بهجای آن «هورمونهای خوشبختی» مانند دوپامین و سروتونین آزاد میکنند.»
این کارشناس خاطرنشان میکند: «نتایج برخی تحقیقات نیز نشان میدهد که احساساتی، چون غمواندوه بیشتر از سایر احساسات منفی، چون خشم یا استرس، افراد را به سیگارکشیدن تحریک و ترغیب میکند. باور عموم بر این است که هر نوع احساس منفی خواه خشم، انزجار، استرس، اندوه و ترس باشد و خواه شرم، احتمال این که افراد هوس سیگار کشیدن کنند را افزایش میدهد، اما نتایج برخی از مطالعات نشان میدهد که حقیقت از این باور سنتی ظریفتر است و ناراحتی و اندوه بهطور خاص محرکی قوی در ترغیب افراد به استفاده از مواد اعتیادآور اینچنینی است. در حقیقت هر چه افراد غمگینتر باشند، احتمال سیگاری بودنشان بیشتر است. نکته قابلتوجه این است که سایر احساسات منفی چنین رابطهای با سیگار کشیدن را از خود نشان نمیدهد. یافتههای بهدستآمده از برخی پژوهشها نیز گویای این مسئله است که افراد سیگاری که ناراحت هستند دود بیشتری را در هر پُک به داخل میکشند و سرعت این پُک زدنها در آنها بهمراتب بیشتر است.»
منبع: رسالت