به گزارش مجله خبری نگار،حجت الاسلام محمد جواد قائمی، استاد حوزه و دانشگاه و مدیر حوزه علمیه خواهران مازندران به موضوع شهادت روحانی مسجد باغ فیض تهران و تکرار حوادثی اینچنینی پرداخت و در یادداشتی نوشت: سکوت رسانهای و موضعگیری منفعلانه مسئولین مربوطه نسبتبه اقدامات ضد امنیتی جریانهای خاص بر ضد قشر مظلوم روحانیت از ربوده شدن در شرق کشور تا مورد هجمه و حمله قرار گرفتن در مرکز و غرب کشور رفتارهای گزینشی نسبتبه پدیدهای واحد اجتماعی ازجمله الگوهای رفتاری مورد نکوهش در آموزههای دینی و مؤلفههای فرهنگ عمومی ما ایرانیان است و لذا خالق هستی از این رفتار تحت عنوان «یؤمن ببعض و یکفر ببعض» در قرآن به نکوهش پرداخته است.
رفتاری که متأسفانه در عصر ما از ابعاد مختلف در سطح مختلف داخلی و بینالمللی گاهاً حتی ازسوی نخبگان و فعالین فرهنگی و سیاسی که به نوعی ذهنیه ساز شکلگیری یا تقویت فرهنگ عمومی هستند، شاهد هستیم.
اما رفتارهای گزینشی نسبتبه وجود و عدم وجود حق در قالبهای حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه برای کودکان و مردان و زنان غزه و اوکراین را تعریف و مصداقیابی تروریسم خوب و بد میان جنایات رژیم صهیونیستی وجولای و اقدامات تدافعی جبهه مقاومت در حماس و یمن.
متاسفانه این کنشگری گزینشی نسبتبه پدیدههای مشترک اجتماعی ازجمله قتل و آدمربایی و ایجاد ضربوشتم نسبتبه شهروندان ایرانی در سطح ملی نیز ازسوی برخی نخبگان و مسئولین به بهانههای مختلف از آرامش اجتماعی تا مصلحتی یابی سیاسی نیز شاهد هستیم البته بهجهت اینکه گاهی این موضوعات برای برخی از سلبریتیها و اینفلوئنسرها ها نون و آب ندارد و شاید چهبسا با مزاق اربابان خارجنشین آنان خوش نیاید و گرین کارت آنان دچار خدشه شود و آنان را از موضع و خطابه بحث خارج میکنیم.
با روی کار آمدن انقلاب اسلامی ایران و برجسته شدن نقش حوزه و روحانیت در طراحی ایدئولوژی و مدل نظام سیاسی تا بسیج مردمی برای تقویت پایگاه اجتماعی نظام در کنار دیگر اقشار و صنوف تأثیرگذار بر تحولات ایران متأثر از همان نگاه میرزای بزرگ شیرازی در شادی نکردن پس پیروزی فتوای تحریم توتون و تنباکوی او برای به شکست کشاندن امتیازات استعماری روحانیت و حوزه بهشدت ازسوی دشمنان انقلاب و نظام اسلامی مورد حمله و هجمه قرار گرفت لذا تمام تلاش خود را بر آن داشتهاند تا اعتماد عمومی را نسبتبه چهره خدوم این صنف مظلوم مورد خدشه قرار دهند. صنفی که در طول تاریخ تحولات ایران بهخصوص در تاریخ معاصر از جنگهای ایران و روس و مجاهدت سید مجاهد تا امتیازات ناصری از مشروطه تا انقلاب اسلامی پیش قراولی خود را بعنوان دلسوزان و فدائیان این مرز کهن به اثبات رساندن و تجربه شکست مشروطه و نهضت ملی نفت با کودتای رضاخانی و پهلوی دوم در سایه حذف وجدائی مردم از هدایتگری اجتماعی این صنف با عنوان پیشگامان تحولات ایران، گویای آن است که تضعیف این رابطه میتواند ضربهای دوسر باخت برای مردم و نظام و روحانیت باشد.
اما این تحرکات بعد از ظهور جریان ضد فرهنگی و ملی «ری استارت» و «زن زندگی و آزادی» از حوزه کلامی و اندیشهای به اقدامات خشن همچون «قتل، گروگانگیری و ایجاد رعب و وحشت در اماکن عمومی» وارد فاز جدیدی شد که متأسفانه علیرغم وجود موضعگیری نهادها و افراد در موارد مشابه و تشکیل کارگروه و صدور بیانیه ولی درمورد گروگانگیری طلاب، شهادت طلاب و روحانیون و ضربوشتم، شاهد رفتارهای بهشدت سطحی و بدون جریان شناسی خاص به بهانههای مختلف و مصلحتاندیشی هستیم.
ازاینرو جای دارد که همه مسئولین، نخبگان و اقشار به این پدیده رفتاری نه از باب توجه به این قشر زحمتکش و فدائی ملت که همواره در همه شادیها و غمها در کنار ملت بودهاند بلکه میبایستی این نوع رفتارها را در راستای سیاستهای استکباری «سلب اعتماد میان ملت و نهاد دین» بعنوان مهمترین پشتیبان و جریانساز تاریخی در تاریخ تحولات این دیار تحلیل و تفسیر کرد و نسبت به وقوع و شدت گرفتن آن حساس شد و قبل از هرچیزی و هر کسی، نهاد دولت بعنوان تضمین کننده حقوق شهروندی اتباع، باید نسبت به این موضوع حساسیت و کنش در خور شأن داشته باشد.