اغلب درباره مهارت گوش دادن چیزهایی شنیده و تجربه کردهایم؛ اینکه این مهارت تا چه حد میتواند بر روابط ما با اطرافیانمان تأثیرگذار باشد.
به گزارش مجله خبری نگار، به نقل از همشهری، اما برای اینکه بتوانیم شنونده خوبی باشیم باید سعی کنیم مهارتهایی در این زمینه بهدست آوریم. یکی از موارد مهمی که مانع میشود نتوانیم با صبر و حوصله به حرفهای طرف مقابل گوش دهیم این است که منتظریم خودمان زودتر پاسخ دهیم. اما چگونه میتوانیم مخاطب خوبی برای دیگران باشیم و در نتیجه ارتباط بهتری هم با آنها برقرار کنیم.در این خصوص با مصطفی فروتن، روانشناس و مشاور گفتوگو کردهایم.
در هر ارتباطی «گفتوگو » یکی از مهمترین عوامل آن است که شامل دو جزء «گفت » و «گو» میشود؛ یعنی گفتن و گوش کردن. به این ترتیب اگر یکی از این دو به درستی انجام نشود گفتوگو موفق نخواهد بود.
«گوش دادن مؤثر»زمانی صورت میگیرد که بین هدف و نتیجه رابطه مستقیم و مساوی باشد. گوش دادن فعال نیز نشانههای کلامی یا غیرکلامی دارد. نشانههای غیرکلامی مبتنی بر زبان بدن است که باید با تماس و ارتباط چشمی دو طرف صورت بگیرد. در واقع این حس باید به طرف مقابل داده شود که حواس ما کاملا به حرفهای اوست. نشانههای کلامی هم در گفتوگو مؤثر هستند. مثل سؤالهای مرتبط با موضوع یا بیان همدردی و همکلامی؛ بهگونهای که مخاطب متوجه این موضوع از طرف شنونده شود. در واقع گفتوگو مهارتی است که قوانین خاص خود را دارد که اگر نادیده گرفته شود نمیتوان در پایان، انتظار موفقیت زیادی در آن داشت. موجز صحبت کردن و تکرار نکردن موضوعاتی که بارها مطرح شده اما نتوانستهایم در آنها به نتیجه برسیم از مواردی هستند که مانع از برقراری ارتباط موفق میشوند. هدفمند بودن و داشتن اشتیاق و علاقه دو طرفه هم یکی از مواردی است که اگر در نظر گرفته نشود حس بدی را در فضای گفتوگو بهوجود میآورد. مثلا اگر یک نفر دائم بخواهد درباره موضوعی گفتوگو کند که طرف مقابل علاقهای به شنیدن آن ندارد نمیتواند انتظار داشته باشد با تکرار آن به نتیجه دلخواه برسد. یعنی موضوع مکالمه و میزان علاقه افراد مورد بحث هم در میزان موفقیت گفتوگو بسیار مهم است.
عمل شنیدن توسط تحریک سیستم شنوایی انجام میشود که بهطور غیرارادی صورت میگیرد. ولی گوش دادن فعالیت ذهنی است که توسط ادراک ما انجام میشود.یعنی بهطور ارادی میتوانیم تصمیم بگیریم به سخنان کسی توجه داشته باشیم یا نه. در واقع ما با گوش دادن احساس و با مغزمان ادراک میکنیم. توجه داشته باشیم تمام ارتباطات ما براساس یک نیاز شکل میگیرد.به این ترتیب اگر آن رابطه مبتنی بر منفعت و سود دو طرف باشد ادامه پیدا میکند اما اگر منتج به خسارت باشد عاقبت جایی به اتمام میرسد. البته این نیاز و سود و زیان هم جنبه مادی دارد و هم جنبه معنوی. گاهی حتی گرفتن یک حس خوب هم شامل همان منفعت و سودی است که ما از یک رابطه بهدست میآوریم.
برای گفتوگوی موفق باید به مواردی توجه کنیم؛ نخست اینکه به طرف مقابل نگاه کنیم. با توجه به اینکه فرایند گوش دادن با تمرکز و توجه به طرف مقابل انجام میشود، هنگام گفتوگو نباید مشغول کار دیگری مثل تماشای تلویزیون، شستن ظرف، بازی با موبایل و... باشیم. ضمن اینکه نباید وسط حرفهای او بپریم.این کار نوعی بیاحترامی است و معمولا افراد از چنین کاری ناراحت میشوند. بعضی افراد هنگام گفتوگو آن قدر هیجانزده میشوند که فرصت صحبت به طرف مقابل نمیدهند.سعی کنیم گفتههای طرف مقابل را درک کنیم. چون به این ترتیب علاوه بر اینکه گفتوگوی موفقتری خواهیم داشت، طرف مقابل هم حس و حمایت بیشتری دریافت خواهد کرد.برای داشتن گفتوگوی موفق باید به احساسات طرف مقابل توجه داشته باشیم و بهموقع بازخورد نشان دهیم. برای این کار باید ابتدا به صحبتهای او به خوبی گوش دهیم.در غیراین صورت نمیتوانیم بازخورد درست و بهموقعی داشته باشیم.سؤال کردن هم یکی از مواردی است که نشان میدهد به حرفهای طرف مقابل توجه داریم و برایش ارزش قائلیم. ما اغلب فکر میکنیم گوش دادن به حرفهای دیگران کار سادهای است؛ در صورتی که چنین نیست و بسیاری از مشکلات ما در ارتباطاتمان بهگوش دادن برمیگردد.
هر عاملی که در محیط وجود دارد توسط حواس پنجگانه بویایی، شنوایی، لامسه، چشایی و بینایی به ما منتقل میشود. ما با دنیای پیرامون خود از طریق این حواس آشنا میشویم. یعنی این حواس پنجگانه پایه و اساس زیستی و حیاتی دارد. اما علاوه بر احساس، ادراک هم داریم.ادراک در واقع تفسیری است که ما براساس دانشی که داریم کسب میکنیم و محصول علم یا تجربه شخصی ماست. مثلا ما میتوانیم هنگام لمس میز آن را حس کنیم ولی جنس آن را با ادراک خود تشخیص میدهیم.
توجه داشته باشیم گفتوگو زمانی مؤثر خواهد بود که مکالمات دو طرف با حسننیت و استمرار همراه باشد. هنگامی که ما فکر کنیم کاری که میخواهیم انجام دهیم صرفا از روی انجام وظیفه است حس خوبی به طرف مقابل منتقل نخواهیم کرد. در واقع داشتن انگیزه و اشتیاق در پیشبرد هدف بسیار مؤثر است و باعث میشود وقت بیشتری برای گرفتن نتیجه بهتر برای آن درنظر بگیریم. منظور از استمرار هم این است که دوطرف باید در رعایت این موارد استمرار داشته باشند و همیشه آنها را بهعنوان اصول موفقیت در گفتوگو مدنظر قرار دهند؛نه اینکه پس از یکبار آن را فراموش کنند. خوشقول بودن هم از عوامل مهم و تأثیرگذار در گفتوگوست. اگر ما در نظر دیگران فرد بدقولی باشیم که به حرفهایش عمل نکرده این تصور در افراد بهوجود میآید که حرف زدن هم با ما تأثیری ندارد چون ما هیچگاه به قول خود عمل نکردهایم. در واقع داشتن اعتماد و در این صورت اطمینان در گفتوگو از مواردی است که در برقراری رابطه موفق و گفتوگو بسیار مؤثر است.توجه داشته باشیم حرف و عمل ما باید در یک راستا باشند.یعنی اگر در عمل نتوانیم حرفهایی که میزنیم اجرا کنیم هیچ کدام اعتباری ندارد و به این ترتیب کسی علاقهای به شنیدن ادعاهای ما نیز نخواهد داشت. مدیری را در نظر بگیریم که همیشه وعدههایی به کارکنانش میدهد که هیچگاه پایبندی به اجرای آنها ندارد. در این صورت کارمندان چرا باید به شنیدن حرفها و وعدههای دروغین او علاقهای داشته باشند؟اگر هم پای صحبتهای مدیرشان مینشینند دلیلی جز اجبار و رعایت کردن سلسله مراتب اداری نخواهد داشت.
موضوع مهمی که شاید بسیاری از ما توجه لازم را به آن نداشته باشیم داشتن مهر و عطوفت در کلام است.کلام مهرآمیزی که توأم با خواهش و جلب توجه باشد بسیار مؤثرتر از سخنانی است که توأم با کنایه، خشم و گلایه باشد. بهترین کار این است که بدون هیچ پیشزمینهای موضوع مورد نظر خود را به شیوهای جدید و متفاوت از قبل مطرح کنیم. حین گفتوگو حتما لحظاتی ساکت باشیم تا علاوه بر اینکه فرصتی در اختیار طرف مقابل قرار دهیم از چگونگی احساس او هم باخبر شویم. یکی از موارد بسیار مهم دیگر هم این است که درنظر داشته باشیم گفتوگو برای اثبات حقانیت ما نیست.اینکه ما درست میگوییم، حق با ماست یا طرف مقابل و بهطور کلی چه عواملی در این میان تأثیرگذار بودهاند یا خیر؛ چیزی است که باید هر دو نفر با همدیگر در مورد آن تصمیم بگیرند.توجه داشته باشیم اگر چنین اهدافی مبنی بر اثبات، القا و تحمیل نظر خود به دیگران داشته باشیم نهتنها نمیتوانیم در گفتوگو موفقیتی بهدست آوریم بلکه کسی هم تمایلی به شنیدن حرفهای ما نخواهد داشت.در واقع ما باید بهطور موجز، خلاصه و با حسننیت آنچه را میخواهیم عنوان کنیم. اما تصمیمگیری را در مورد درست یا اشتباه بودن آن به مخاطبان واگذار کنیم. گفتوگوهای مؤثر میتواند تا حدود زیادی تضمینی برای موفق شدن روابط ما باشد. زیرا اگر بتوانیم احساسات یکدیگر را هنگام گفتوگو درک کنیم در موارد دیگر هم میتوانیم موفق عمل کنیم.
کلام مهرآمیزی که توأم با خواهش و جلب توجه باشد بسیار مؤثرتر از سخنانی است که توأم با کنایه، خشم و گلایه باشد. بهترین کار این است که بدون هیچ پیشزمینهای موضوع مورد نظر خود را به شیوهای جدید و متفاوت از قبل مطرح کنیم. حین گفتوگو حتما لحظاتی ساکت باشیم تا علاوه بر اینکه فرصتی در اختیار طرف مقابل قرار دهیم از چگونگی احساس او هم باخبر شویم