به گزارش مجله خبری نگار،بیش اندیشی یک اختلال روانی بسیار شایع در دوره فعلی است. تقریباً بیشتر مردم از هیپوکندریس (حالتی است که که در آن فرد گمان میکند که دارای یک بیماری جدی پزشکی است و نگران آن است) رنج میبرند و بیش از حد فکر کردن یکی از بزرگترین دلایل همه اختلالات روانی است. در اینجا ما قصد داریم در مورد برخی از ترفندهای ساده، اما بسیار مهم بحث کنیم تا به طور دائم از زندگی خود جلوگیری کنیم.
بگذارید فرض کنیم شما یک کار یا آزمایش را انجام دادهاید و نتیجه هنوز اعلام نشده است. مغز شما در نهایت شروع به فکر کردن در مورد نتیجه میکند. دو امکان وجود دارد که یا شما آزمون را پشت سر میگذارید و مطابق انتظارات خود نتیجه میگیرید. یا شکست میخورید که کاملاً مخالف انتظارات شماست. در اینجا همچنین میتوانید از نظریه شرودینگر برای درک این مفهوم کمک بگیرید.
مغز شما بعد از فکر کردن در مورد اولین احتمال حس خوبی خواهد داشت. اما وقتی به احتمال دوم فکر میکنید، مغز شما شروع به ترساندنتان میکند. هرچه بیشتر در این باره فکر کنید، بیشتر شما را میترساند و به ساخت طرحهای منفی ادامه میدهد. یک عنصر غیر منتظره از ترس وارد ذهن ناخودآگاه شما میشود بدون اینکه به شما اطلاع دهد شما را به وحشت میاندازد. این ترس ناشناخته منجر به اضطراب و تنش بیفایده میشود.
روش بسیار سادهای برای متوقف کردن این بیشاندیشی است. شما فقط باید از فکر کردن در مورد نتایج دست بکشید و آن را برای آینده رها کنید. هر زمان که یک فکر منفی سعی میکند تا ذهن شما را مشوش کند، فقط به خود بگویید که نتیجه آن در آینده مشخص خواهد شد و فکر کردن به آن بیهوده است. شما فقط باید مثبت فکر کنید و به نتایج خوب امیدوار باشید؛ و حتی اگر نتیجه طبق انتظارات شما حاصل نشد باید آن را به عنوان یک درس بپذیرید و دوباره روی آن کار کنید.
این نکته کمی مربوط به مورد قبلی است و برای متوقف کردن بیشاندیشی بسیار مهم است. شما فقط باید دفترچه بردارید و تمام افکار، ترس و ناامنیهای منفی خود را بنویسید. به عنوان مثال، تمام حوادثی که فکر میکنید اگر اتفاق بیفتد، به شما آسیب میرساند. یا میتوانید هراسهای خود را نیز بنویسید.
حال شما باید تمام راهحلهای مربوط به آن ترسها را نیز بنویسید و برای غلبه بر این ترس یک استراتژی ارائه کنید. استراتژی “سود مضاعف” بهترین راه حل برای هر ترس است. در این استراتژی، اگر نتیجه مطابق انتظارات شما باشد، بسیار خوب است. اما اگر مخالف انتظارات شما باشد، باید برای آن یک پلن B داشته باشید. این به شما کمک میکند تا یک راه گریز از اشتباهات خود داشته باشید.
اگر فرد بیش اندیشی هستید این ممکن است دچار اختلال اضطراب فراگیر نیز بشوید پس خوب است که نشانههای اختلال اضطراب فراگیر را بدانید
برای متوقف کردن بیشاندیشی، این نکته از اهمیت ویژهای برخوردار است. این وضعیت نیز از دو نوع است. نوع اول آن دسته از افرادی است که در گذشته زندگی میکنند و نوع دوم افراد کسانی هستند که در آینده زندگی میکنند. افرادی که جزو گروه اول هستند، به یک حادثه ترسناک یا هولناک که در گذشته برای آنها اتفاق افتاده، گیر کردهاند. این حادثه میتواند یک شکست، یک رابطه ناموفق یا هر چیز دیگری باشد؛ و نوع دوم افراد که در آینده گیر کرده و همیشه در مورد آن بیش از حد فکر میکنند. هر دو این وضعیت منجر به نقص ذهنی میشود.
شما میتوانید با از بین بردن تمام افکار بیهوده گذشته و آینده از ذهن خود، از شر این تنش خلاص شوید. از آنجا که گذشته رفته است و هرگز برنخواهد گشت، شما نمیتوانید با فکر کردن به آن تغییرش دهید. تنها کاری که با آن باید انجام دهید این است که از اشتباهاتی که در گذشته مرتکب شدهاید، درس بگیرید؛ و بعد از آن روی حال خود کار کنید تا این اشتباهات را از بین ببرید؛ و آینده هنوز پیش نیامده است. فقط در صورت تمرکز بر زمان حال، میتوانید آن را تغییر دهید. در غیر این صورت، فقط فکر کردن در مورد آن فقط یک تنش بیپایان به شما میدهد.
این ماهیت یا حد مغز انسان است که میتواند در یک زمان روی یک کار متمرکز شود. در دنیای فعلی که پر از عجله است، شما مغز خود را به چند وظیفهای مجبور نکنید و سعی نکنید آن را سنگین کنید. وقتی مغز نتواند نتایج مورد انتظار را به شما بدهد، احساس بدی میکنید و خود را به عنوان فردی بازنده فرض میکنید.
شما اهمیتی نمیدهید که این عجله به مغز شما آسیب میرساند. اضطراب، نگرانیها و بیشاندیشی همه نتیجه این آسیب است. هنگامی که مغز خود را مجبور میکنید بیش از یک کار را همزمان انجام دهد، حتی نمیتواند روی یک کار واحد تمرکز کند. این باعث میشود که او بیشاندش شود.
یکی دیگر از ترفندها برای حذف بیش از حد فکر کردن، لذت بردن و زندگی کامل از هر لحظه است. چون وقتی از لحظات کوچک لذت نمیبرید، مغزتان غمگین میماند و هورمونهای استرس ترشح میکند و نمیتوانید از لحظات بزرگ هم لذت ببرید. حالات ذهنی بر بیرونی غالب است، زیرا شادی در درون ما است.
وقتی لحظات کوچک شادی را نادیده میگیرید و آشکارا از آنها لذت نمیبرید، مغز شما شادی را احساس نمیکند، زیرا طبق روانشناسی بیشتر شادی شما با شرایط روحی درونی شما مرتبط است. اما وقتی از تک تک لحظات نهایت لذت را میبرید و حتی یک چیز جزئی شما را خوشحال میکند، مغز شما هورمون شادی را ترشح میکند و شما را برای لذت بردن از لحظات بزرگ شادی آماده میکند؛ بنابراین از این بعد، حتی اگر یک اتفاقات کوچک زندگی خود لذت ببرید، زیرا وقتی از اتفاقات کوچک خوشحال میشوید، مغز شما زمان کافی برای فکر کردن بیش از حد را ندارد و همیشه خوشحال میماند. وقتی سعی میکنید مغز خود را شاد نگه دارید، مغز شما تمام تلاش خود را میکند تا شما را خوشحال کند و این اختیار را دارد که شما را کنترل کند. شما میتوانید درمانهای روانشناختی مانند خنده درمانی را انجام دهید. این درمانها به اندازه درمانهای فیزیکی برای آمادگی جسمانی برای آمادگی ذهنی اهمیت دارند.
منبع:روزساز