به گزارش مجله خبری نگار،این شاهکارهای هنری چیزی فراتر از صرف خطوطی رنگی روی بوم هستند. آنها روایتهایی درخشان هستند که مسیر هنر و فرهنگ دنیا را تعیین کرده اند. از افسون «مونالیزا»ی داوینچی گرفته تا آشفتگی «شب پرستاره»ی ون گوگ، هر یک از این نقاشیها دری به سوی زمان و مکانی متفاوت میگشاید.
در ادامه میخواهیم به ماجرای برخی از مشهورترین نقاشیهای تاریخ بپردازیم.
تابلوی «مونالیزا» که از آن در موزهی لوور ِ فرانسه نگهداری میشود، مملوء از رمز و راز است. این زن که بود؟ برخی میگویند لیزا گرادینی و برخی هم او را ساخته و پرداختهی ذهن داوینچی میدانند. در این نقاشی که در دههی ۱۵۰۰ میلادی ترسیم شده، لبخند ملایم «مونالیزا» چکیدهای از عصر رنسانس و ترکیبی بی نقص از هنر و رمز و راز است.
«شب پر ستاره» واکنش احساسی ون گوگ به دوران حضورش در آسایشگاهی در شهر سن رمی ِ فرانسه است. آسمان پر پیچ و تاب این نقاشی که در سال ۱۸۸۹ ترسیم شده، بازتابی از احساسات آشفتهی او است، ابرازی درخشان از پریشانی درونی خود و علاقه اش به آسمان شب.
«شام آخر» ِ داوینچی چیزی فراتر از دیوارنگارهی ساده است و یکی از بخشهای مهم کتاب مقدس را به تصویر میکشد. این دیوارنگاره که در شهر میلان ِ ایتالیا واقع شده، لحظهای را نشان میدهد که حضرت مسیح به حواریونش اعلام میکند یکی از آنها به او خیانت خواهد کرد.
تابلوی «جیغ» که در سال ۱۸۹۳ توسط ادوارد مونک و با الهام از تجربهی شخصی او در طبیعت ترسیم شده، وحشتی اگزیستانسیال (وجودی) را به تصویر میکشد. فضای مضطرب و اشکال پرپیچ و تاب آن بیانگر یک پریشانی روحی عمیق است.
«گرنیکا»ی پیکاسو که واکنش قدرتمندانهی او به بمباران منطقهی باسک ِ اسپانیا طی جنگ داخلی این کشور در سال ۱۹۳۷ بود، ترسیمی خشن و سرد از تراژدی جنگ است. اشکال در هم و تکه پارهی این نقاشی که در موزهای در شهر مادرید ِ اسپانیا نگهداری میشود، با زبانی گویا از رنج و وحشت میگویند.
تابلوی «تداوم حافظه»ی دالی که در سال ۱۹۳۱ ترسیم شده، با آن ساعتهای در حال ذوب شدنش به مفهوم آهسته کردن زمان میپردازد. این شاهکار سبک سوررئال، بازتابی از تجسم دالی از دنیای خیال است و درک بیننده از واقعیت را به چالش میکشد.
تابلوی «ندیمه ها»ی ولاسکس که در موزهای در شهر مادرید ِ اسپانیا قرار دارد، شاهکاری متعلق به قرن هفدهم است و خاندان سلطنتی اسپانیا را به تصویر میکشد، از جمله کودکی مارگارت ترزا به همراه خود نقاش که در صحنه حضور دارد، ترکیبی از واقعیت و خیال.
تابلوی «گوتیک آمریکایی» گرنت وود که در سال ۱۹۳۰ ترسیم شده، کشاورزی را به همراه دخترش به تصویر میکشد و ترسیمی از ارزشهای سنتی و سرسختی زندگی روستایی آمریکایی است. این نقاشی که بر اساس خانهای واقعی در ایالت آیووای آمریکا کشیده شده، به نمادی از زندگی ایالتهای غرب میانهی آمریکا بدل شده است.
«بوسه»ی گوستاو کلیمت که جواهر موزه بلودر ِ شهر وین در اتریش است، بزرگداشتی برای عشق است. در این نقاشی در سالهای ۱۹۰۷ و ۱۹۰۸ ترسیم شده، با استفاده از ورق طلا فضایی رویاگونه ایجاد شده که تجسمی از روح رمانتیک سبک هنری «آرت نووُ» است.
این نقاشی خیره کنندهی یوهانس فرمیر که گاهی از آن به عنوان «مونالیزای شمال» یاد میشود، اثری پر رمز و راز است. این دختر که بود؟ یک خدمتکار، یک خویشاوند یا یک منبع الهام؟ نگاه مرموز این دختر قرنها است که بینندگان را مسحور خود ساخته است.
منبع:روزیاتو