کد مطلب: ۵۴۰۹۷۲
۱۶ آذر ۱۴۰۲ - ۱۵:۱۳

مغز و شبکه‌های اجتماعی؛ کمی در باب نوجوانان و تلفن هوشمندشان

آگاهی از تأثیر شبکه‌های اجتماعی و بازی دیجیتال بر مغز باعث می‌شود، به درک بهتری از نوجوان‎‌مان برسیم.

به گزارش مجله خبری نگار/ایران-الهام اسماعیلی: در هر جمع و میهمانی از والدین یا کسانی که با کودک و نوجوان سر و کار دارند، زیاد می‌شنویم که: «این بچه‌ها مدام سرشون توی گوشیه. همه‌ش داره چت می‌کنه یا مشغول بازیه. هم با گوشی بازی می‌کنه. هم با کنسول. این رفتارش برام خسته کننده‌ست. اصلاً پیش ما نیست.» نوجوان مذکور هم زیرچشمی، بحث را دنبال می‌کند و حتماً از عدم درک والدین از او شاکی است. کودک و نوجوان حق دارند. آن‌ها واقعاً دوران متفاوتی را نسبت به والدین و بزرگتر‌های جمع می‌گذرانند. ما شاهد اولین کودکانی هستیم که به‌طور کامل در عصر گوشی‌های هوشمند و سلطه شبکه‌های اجتماعی در زندگی انسان‌ها، به دنیا آمده و رشد کرده‌اند. تا چشم خود را باز کردند از آن‌ها عکس گرفته و در صفحه شخصی کودک که در اینستاگرام یا اسنپ چت ایجاد کرده‌ایم، قرار داده‌ایم. برای اینکه آن‌ها را سرگرم کنیم یا حتی ساکت، اولین و آسانترین کار در نظرمان این بوده که یک گوشی هوشمند با اینترنت نامحدود در اختیارش قرار دهیم تا بازی کند، از مارکت‌های دیجیتال بازی بخرد و دانلود کرده یا جدیدترین قسمت انیمیشن مورد علاقه‌ش را آنلاین تماشا کند.

اولین سؤالی که به ذهنم می‌رسد این است که این‌ها سیم‌کشی (شکل‌گیری مسیر عصب) متفاوتی در مغزشان شکل گرفته؟ توانمندی‌های ذهنی متفاوت‌تری نسبت به کودکان دهه قبل از خود دارند؟ خیر. مغز انسان بسیار منعطف است و با هر تجربه یا فکری یا درکی از محیط، از نو سیم‌کشی می‌شود. مغز انسان تغییرپذیر است و در طول زندگی مدام تغییر می‌کند، هرچند به مرور زمان انعطاف‌پذیری‌اش کم می‌شود، اما هرگز از بین نمی‌رود. پس عملکرد و کارکرد مغز و توانمندی‌های آن در انسانی که از ابتدا روی کره خاکی زندگی کرده تا انسان بومی دیجیتال یکسان است. تنها تفاوتی که رخ داده است در مدل ذهنی و انجام فرایند‌های ذهنی است. مدل ذهنی اصطلاحی است که می‌تواند تفاوت رفتار، تحلیل و تصمیم‌گیری ما انسان‌ها را توضیح دهد. با فهم مدل ذهنی، از طرفی می‌فهمیم که چرا نگاه ما به دنیا با یکدیگر متفاوت است و از سویی متوجه می‌شویم که چرا هرقدر می‌آموزیم و تجربه می‌کنیم، باز هم جهان را مانند قبل می‌بینیم و درک می‌کنیم. انسان امروز به‌طور میانگین هر ۱۸ دقیقه یک‌بار گوشی هوشمند خود را چک می‌کند و از چندثانیه تا ساعت‌ها آن را در دست گرفته و به آن مشغول است. اولین تغییر در مغز، تفاوت میزان دقت، توجه و تمرکز مهاجرین و بومیان دیجیتال است که رخ داده است. مدام در معرض هشدار اپلیکشین‌های مختلف هستیم، با صدایی کوچک تمرکز و حواس انسان را پرت می‌کنند. حتی برای انجام کار‌های روزمره نیز از گوشی استفاده می‌کنیم تا کار‌های روزمره‌مان را به ما یادآوری کند.

حالا توجه چیست؟ توجه در مغز، مانند یک چراغ قوه روی داده‌های خاصی در ذهن می‌تابد و آن‌ها را برای پردازش انتخاب می‌کند و بقیه اطلاعات غیرمرتبط را کنار می‌گذارد. توجه تأثیر آشکاری بر حافظه و یادگیری دارد. از آنجا که منابع توجه ما محدود است، توجه پراکنده ناشی از انجام همزمان چند تکلیف (مانند پیام خواندن، تلفن حرف زدن/ غذا خوردن، انجام بازی موبایل/ بازی کردن و حضور در جلسه آنلاین) معمولاً ناکارآمد است. ما این روز‌ها به صورت مشکل‌زا از گوشی هوشمند استفاده می‌کنیم. این استفاده مانع انجام و موجب اخلال در کار‌ها می‌شود. در انتهای روز سرخورده و فرسوده از تلمبار شدن حجم زیادی از کار‌های تیک نخورده هستیم.

در نوجوان‌ها این استفاده مشکل‌زا به صورت دیگری اتفاق می‌افتد. کودک یا نوجوان بومی دیجیتال از هیچ فعالیت دیگری، غیر از کار با گوشی هوشمند لذت نمی‌برد. آن‌ها نمی‌توانند با جهان واقعی ارتباط گیرند. مغز نوجوان در حال رشد سریع است. گیرنده‌های پاداش و تأیید اجتماعی درحال فعال شدن هستند و همچنین میزان فعالیت‌های شیمیایی مغز در بالاترین حد خود است. نوجوان با حضور در شبکه‌های اجتماعی که با آگاهی از این ویژگی‌های شخصیتی انسان (علاقه‌مند با تأیید شدن) و عملکرد مغز (افزایش ترشح هورمون‌ها) طراحی شده است، لایک و کامنت‌های فراوان تأیید می‌گیرد، پس آستانه پاداش و تأیید و پذیرش اجتماعی در مغز مدام بالا می‌رود و نوجوان دیگر از فعالیت‌های دنیا واقعی که قبلاً انجام می‌داده، مانند ورزش یا رفتن به سینما یا حضور در جمع‌های خانوادگی، لذت نمی‌برد. اگر حضور یا فعالیتی دارد برای محتوایی است که در صفحه شبکه اجتماعی‌اش تولید کند تا زود لایک یا کامنت دریافت کند. ما در اثر استفاده مکرر از گوشی و گرفتن سریع بازخورد، با نوجوان‌های به ظاهر بی‌حوصله و کلافه‌ای مواجه هستیم که نمی‌توانند برای دریافت نتیجه انجام یک فعالیت، یک روز، یک هفته یا مدت زمان مشخصی را صبر کنند. سرعت زندگی و به انجام رسیدن فعالیت‌ها در شبکه‌های اجتماعی و حتی ویدیوگیم‌ها (بازی دیجیتال) به حدی بالاست و این آستانه را بالا برده است که نوجوان تمایلی برای زندگی در جهان واقع ندارد. برای همین مدام در گوشی است یا با کنسول بازی، خود را مشغول می‌کند.

مغز نوجوان در حال شکل‌دهی مدل ذهنی جدید و متفاوت از والدینش است و الگو رفتاری و پردازشی که در مغز او در حال شکل‌گیری است، او را مجبور می‌کند تا در زمان حال خوب، با گوشی باشد تا با اشتراک‌گذاری حالش پاداش بگیرد و در حال بد هم برای تنظیم هیجانی مغز، باز هم به گوشی پناه ببرد، اضطراب، ناراحتی، نشخوار فکری را با دوستان نزدیک مجازی (close Friend) مطرح می‌کند و با لایک، تأیید و حمایتی که می‌شود به یک ثبات احساسی دست می‌یابد. در زندگی واقعی این دسترسی سریع وجود ندارد. واقعیت برای یک نوجوان خیلی کند است، او به یک جهان سریع که با یک انگشت به حالت‌های مختلف احساسی می‌رسد، عادت کرده است. سرعت زندگی در جهان‌های بازی که به مراتب از شبکه‎های اجتماعی بالاتر است و غرقگی که برای بازیکن اتفاق می‌افتد، موجب می‌شود که او مرزی برای واقعیت و وهم (جهان بازی) قائل نباشد و مدام به جهان بازی برای کاهش اضطراب و رسیدن به آرامش پناه ببرد.

آگاهی از تأثیر شبکه‌های اجتماعی و بازی دیجیتال بر مغز باعث می‌شود، به درک بهتری از نوجوان‎‌مان برسیم. برای استفاده صحیح از گوشی و بازی دیجیتال همراه او باشیم. حتماً والدین این جهان را تجربه کنند و بدانند که طراح‌های بازی و شبکه‌های اجتماعی با دانستن عملکرد مغز و الگو‌های رفتاری نوجوان، سعی دارند تا به پای آن‌ها قلاب انداخته و نگه‎شان دارند. لازم است هر از گاهی همه اعضا خانواده سم‌زدایی دیجیتال انجام دهند، بدون هرگونه ابزار دیجیتال ۳ تا ۵ روز زندگی کنند و با همفکری هم برای لحظات کنار هم بودن برنامه‌ریزی کنند تا مغز به حالت نرمال خودش برگردد و در بازگشت به زندگی معمولی با احتیاط بیشتر از ابزار دیجیتال استفاده کنند.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر