کد مطلب: ۵۲۸۷۹۳
۲۴ آبان ۱۴۰۲ - ۰۳:۲۰
پسری که دوستش را به قتل رسانده، از تلخ‌ترین روز‌های زندگی‌اش می‌گوید

به گزارش مجله خبری نگار/همشهری: شب یلدا بود و پسر جوان قصد داشت به خانه مادربزرگش برود که پسر همسایه را در حال درگیری با پدرش دید. او خواست میانجیگری کند، اما پسر همسایه با او هم درگیر شد و در این درگیری بود که وی پسر همسایه را به قتل رساند. حالا ۳ سال از آن شب گذشته و پسر جوان ۲ مرتبه تا یک قدمی چوبه دار رفته، اما هر بار به طرز شگفت انگیزی نجات یافته و با سرنوشت نامعلومی روبه‌رو شده است. او در گفت‌وگویی در زندان بندرعباس، جزئیات پرونده را بازگو کرده است.

چند سال داری و چطور مرتکب قتل شدی؟

۲۳ سال دارم و اهل بشاگرد هستم. از ۳ سال قبل، زمانی که ۲۰ سال داشتم به اتهام قتل پسر همسایه‌مان که دوستم بود، دستگیر شدم. من ناخواسته مرتکب قتل شدم.

درباره این درگیری صحبت کن.

درگیری شب یلدای سال ۹۹ اتفاق افتاد. خانه ما در محله چهارراه قدس بندرعباس است و مقتول هم همسایه قدیمی‌مان بود. آن شب مقتول حال خوبی نداشت و عصبانی بود. من و پدرم از سرکار آمده بودیم و می‌خواستیم برای شب یلدا به خانه مادربزرگم برویم که دیدیم مقتول سر کوچه با پدرش درگیر شده است.

داشت پدرش را کتک می‌زد. مقتول حدودا ۳۰ ساله و از من بزرگ‌تر بود و جثه‌ای قوی داشت. من و پدرم رفتیم جلو تا مانع شویم و به پدرش کمک کنیم. اما او اول به پدرم گیر داد و با او درگیر شد. داشت پدرم را می‌زد و من هرقدر سعی کردم از پدرم دفاع کنم فایده نداشت. او پدرم را روی زمین انداخته و گردنش را گرفته بود. من هم، چون در دریا کار می‌کردم همیشه یک چاقو همراهم بود. اول سعی کردم با دسته چاقو چند ضربه به دستش بزنم تا پدرم را رها کند، اما فایده نداشت. بعد با چاقو چند ضربه سطحی به دستش زدم که، چون در حال حرکت بود یکی از ضربه‌ها به جناغش برخورد کرد. در نامه پزشکی قانونی هم نوشته شده ۱۲ ضربه سطحی که یکی از آن‌ها باعث مرگش شد.

بعد از درگیری چه کار کردی؟

بعد از درگیری حدود ۱۳ روز فراری بودم و در اطراف بشاگرد مخفیانه زندگی می‌کردم. می‌خواستم خانواده‌اش آرام شوند تا با خیال راحت برگردم که دستگیر شدم.

وقتی با خانواده مقتول روبه‌رو شدی آن‌ها چه واکنشی نشان دادند؟

در دادگاه آن‌ها را دیدم. گفتند خواسته‌شان قصاص است و دادگاه هم من را به قصاص محکوم کرد. در این مدت خانواده‌ام تلاش کردند از اولیای دم که پدر و مادر مقتول هستند رضایت بگیرند، اما تا به حال نتوانسته‌اند.

بعد از قطعی شدن حکم چه اتفاقی افتاد؟

یک مرتبه من را پای چوبه‌دار بردند که حکم را اجرا کنند، اما پدر و مادرش به من ۲‌ماه مهلت دادند و حکم اجرا نشد. یک مرتبه دیگر اواخر مهر‌ماه بود که قرار بود حکم اجرا شود. شب قبل مادرم در خانه‌شان رفته بود تا با مادرش حرف بزند. مادر مقتول گفته بود صبح برای اجرا می‌رویم، اما خدا کریم است، اما آن روز برای اجرای حکم نیامدند و حکم اجرا نشد.

قبل از اینکه به‌خاطر قتل دستگیر شوی آیا سابقه کیفری داشتی؟

حتی پایم به کلانتری نرسیده بود. ما خانواده‌ای ۶ نفری هستیم. ۳ خواهر دارم که یکی از آن‌ها تازه متولد شده است و من فرزند بزرگ خانواده هستم. تا دیپلم درس خواندم. هم در دریا صیادی می‌کردم و هم می‌خواستم ادامه تحصیل بدهم که این حادثه اتفاق افتاد. به‌خاطر همین اشتباهی که کردم حالا ۳ سال است که گرفتار شده‌ام و تکلیفم معلوم نیست. اما در حال تلاش هستیم تا رضایت بگیریم.

گفتی یک مرتبه پای چوبه‌دار رفتی. درباره تجربه آن شب بیشتر صحبت کن.‌

نمی‌دانم چطور باید آن شب را توضیح دهم. در قرنطینه همه عمرم را با خودم مرور کردم. بیشتر به خانواده‌ام و گذشته فکر می‌کردم اشتباهی که مرتکب شدم. از خدا کمک خواستم و وقتی من را برای اجرا بردند پدر و مادر مقتول ۲‌ماه مهلت دادند.

در ۳ سالی که زندان هستی چه کار می‌کنی؟

در این مدت صنایع‌دستی یاد گرفته‌ام و کار می‌کنم. خانواده‌ام هم به ملاقاتم می‌آیند و دلداری‌ام می‌دهند تا امیدوار باشم و بتوانم این روز‌های سخت را تحمل کنم. خدا کریم است. هرچه که خدا بخواهد همان می‌شود.

با خانواده مقتول چه حرفی داری؟

از کاری که انجام داده‌ام پشیمانم. من قصدی برای این کار نداشتم. الان ۳ سال است که عذاب وجدان دارم. امیدوارم آن‌ها هم به جوانی‌ام رحم کنند و من را ببخشند.

برچسب ها: قتل قاتل قصاص
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر