به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: اینها بخشی از اظهارات زن ۴۵ سالهای است که سراسیمه و نگران وارد مرکز انتظامی شد و با بیان این که دختر ۱۳ سالهام در مسیر تباهی قرار گرفته است، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسمآباد مشهد گفت: ۳ ساله بودم که پدرم را از دست دادم، اما مادرم مرا دختری مقاوم تربیت کرد؛ به گونهای که با سختی و مشقت درس خواندم و بعد هم وارد نهضت سوادآموزی شدم. از آن روز به بعد بسیاری از مسیرهای طولانی را پیاده میرفتم تا هزینههای تحصیل در دانشگاه را بپردازم حتی در خوراک و پوشاک هم بسیار صرفهجویی میکردم تا این که ازدواج کردم؛ ولی با آن که در آموزش وپرورش استخدام شده بودم، هیچ گاه کارت بانکیام دست خودم نبود و شوهرم حقوق مرا برداشت میکرد.
حالا دیگر صاحب ۲ فرزند پسر و دختر شده بودم و اوضاع اقتصادی خوبی داشتیم. همسرم که او نیز فرهنگی بود خانه و زمین و خودرو خرید و من هم تلاش میکردم تا فرزندانم را به خوبی تربیت کنم. اما متاسفانه ۳ سال قبل شوهرم بر اثر ابتلا به کرونا جان باخت و دوباره مشقتهای من شروع شد. خانواده همسرم که میراثدار او بودند، اموالمان را درحالی تقسیم کردند که بسیاری از این املاک حاصل دسترنج من بود. حقوق او نیز بین من و ۲ فرزندم تقسیم شد و حالا همین موضوع موجب شده است تا دخترم به درس و مدرسه اهمیتی ندهد.
او حتی به مشاور مدرسهاش گفته «حالا که من حقوق دارم چرا باید درس بخوانم!» با وجود این، پسرم بسیار فهمیده است و همچنان برای آیندهاش تلاش میکند! خلاصه زندگی ما به این صورت سپری میشد تا این که چندروز قبل متوجه شدم «شیرین» منتظر یک بسته پستی است؛ حتی مرا برای دریافت بسته به پست فرستاد. در عین حال فکر میکردم این بسته پستی به احتمال زیاد پوشاک است که دخترم به صورت اینترنتی سفارش داده است. بالاخره بسته پستی رسید و دخترم به طرز مشکوکی برای بازکردن آن به داخل اتاق رفت، من هم که نگران شده بودم در غیاب او بسته را نگاه کردم، ولی چون نفهمیدم آن وسیله چیست! از آن عکس گرفتم و به پسرم نشان دادم.
او هم با جستوجو در اینترنت متوجه شد که دخترم سیگار الکترونیکی سفارش داده است. زمانی که عوارض آن را فهمیدم، خیلی نگران شدم. سیگار الکترونیکی هم حاوی نیکوتین بود و استعمال آن موجب ناباروری در آینده میشد! به طوری که درکشورهای خارجی فروش آن به افراد زیر ۱۸ سال را ممنوع کرده بودند. سعی کردم با «شیرین» صحبت کنم، اما فایدهای نداشت. دخترم میگوید:من از حقوق خودم هر چیزی که دلم بخواهد خریداری میکنم و.
حالا هم به کلانتری آمدهام تا راهی برای شکایت از شرکتی پیدا کنم که این گونه کالاهای خطرناک را به نوجوانان میفروشد و آنها را در مسیر تباهی و اعتیاد قرار میدهد.
این گزارش حاکی است: رسیدگی کارشناسی به این پرونده با صدور دستوری از سوی سرهنگ احمد زمانی (رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد) به مشاوران دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی