کد مطلب: ۴۴۷۵۹۳
پژوهشی که استفاده نهاد‌های امنیتی از «متخصصان علوم اجتماعی» را روایت می‌کند

به گزارش مجله خبری نگار، «رابطه دانش و قدرت» همیشه یک پرسش کلیدی برای فهم سازکار فعالیت متخصصان علمی و پیامد‌های آن‌ها در بستر اجتماعی است. این موضوع در سنت دانشگاهی ما، در حیطه محدود و اغلب در «نسبت علوم‌انسانی با استعمار» طرح شده است؛ آن هم نه برای فهم عمیق این نسبت؛ بلکه برای تخریب علوم انسانی مدرن بکار رفته است، اما مطالعه دقیق نسبت علوم انسانی با نهاد‌های قدرت مسأله‌ای است که در ایران نه تنها بدان پرداخته نشده بلکه بطور سیستماتیک بدان بی‌توجهی شده است. اینکه نهاد‌های امنیتی و نظامی در توسعه علوم اجتماعی و تعیین موضوعات آن‌ها و استفاده کاربردی از نتایج این علوم چه نقشی داشته‌اند، در جامعه ایرانی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. به همین دلیل، مراجعه به منابع علمی معتبر برای بررسی «اقتصاد سیاسی علوم اجتماعی» می‌تواند برای جامعه ما راهگشا باشد.

استفاده امریکا از «پروفسور‌های دانشگاهی» برای مهار کشور‌های در حال توسعه!

کتاب دیوید اچ، پرایس با عنوان «مردم‌شناسی در روزگار جنگ سرد: سیا و پنتاگون و رشد استفاده دوگانه نظامی مدنی از مردم‌شناسی» با ترجمه محسن بدره و روح‌الله گلمرادی، نشر مشترک پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی در ۷۳۶ صفحه در اواخر سال ۱۴۰۱ وارد بازار شد.

پرایس در این کتاب نشان می‌دهد که چگونه در نهاد‌های نظامی و امنیتی زمینه‌هایی برای توسعه علوم انسانی و بالاخص «مردم‌شناسی» و استفاده‌های خاص از آن‌ها در راستای منافع این نهاد‌ها فراهم شده است. این موضوع، برای نسل مردم‌شناسان جنگ سرد، دوگانه‌ای میان ایفای کاربرد‌های نظامی و امنیتی و پیگیری دغدغه‌های علمی و نظری را شکل داده است. بسیاری از بزرگ‌ترین اصحاب علوم اجتماعی آن دوره از جمله کلیفورد گیرتز خواسته و ناخواسته در پروژه‌های بزرگ امنیتی درگیر شدند. این موضوع بالاخص در تلاش دولت امریکا برای مهار جهان سوم و کشور‌های در حال توسعه بیشتر مطرح بوده و همیشه یکی از منابع کلیدی این نهاد‌ها در مدیریت امور، «منابع P» یا همان «پروفسور‌های دانشگاهی» بودند.

اما در این میان چند نکته کلیدی دیده می‌شود؛ یکی اینکه کاربست نظامی و امنیتی، لزوماً از همان ابتدا آشکار نیست؛ بلکه از طریق نهاد‌های واسط علمی و تأمین بورسیه‌ها برای تعیین موضوعات پژوهشی فراهم می‌شود و سپس از طریق نهاد‌های نظامی کاربست‌های آن‌ها شکل می‌گیرد. به همین دلیل، همه متخصصان درگیر در این پروژه، از همان آغاز به این موضوع آگاه نیستند. نکته دوم آنکه، علی‌رغم منافع خاص کشور مبدأ یعنی امریکا در این پژوهش‌ها، این به معنای مداخله در نتایج و داده‌ها نیست بلکه برای بازشناسی اولویت‌های علمی و استفاده آن‌ها در نهاد‌های نظامی و امنیتی (گاه بدون اطلاع محقق) است. به همین سبب پرایس در کتابش صراحتاً می‌نویسد: «ادعا نمی‌کنم این آثار... ضرورتاً کیفیت کمتری دارند یا معتقد نیستم صرفاً به دلیل این روابط، این آثار نباید ملاحظه جدی شوند؛ بلکه معتقدم این آثار را باید با در نظر گرفتن جدی این روابط خواند و تفسیر کرد.»

درس‌هایی برای «جامعه دانشگاهی» و «نهاد‌های امنیتی»

این کتاب درس‌های بسیاری برای جامعه ما، هم در بخش دانشگاهی و هم در بخش امنیتی دارد. اساس این کتاب می‌تواند چند نکته کلیدی را درباره نسبت تحقیقات علوم اجتماعی و نهاد‌های حاکمیتی در ایران مورد بازکاوی قرار دهد:

مسأله اول، در منطق امر بورسیه است. بورسیه‌ها در کشور‌های توسعه‌یافته، مانند امریکا به روایت کتاب پرایس، برای منافع امریکا در کشور‌های مختلف طراحی شده‌اند. بورسیه‌ها همیشه به دنبال «تولید شناخت بیشتر از کشور مقصد برای کشور مبدأ» بودند و این برخلاف منطق بورسیه در ایران است. بورسیه در ایران نه «یک نهاد رقابتی علمی» بلکه «یک نهاد رفاقتی علمی» فارغ از معیار‌های جدی علمی و بیشتر در محدوده معیار‌های عقیدتی بوده است. مسأله دوم، در مقایسه تولیدات بورسیه‌های ایرانی و بورسیه‌های کشور‌های توسعه‌یافته است. پرایس به خوبی نشان می‌دهد که بورسیه‌های مستقیم و غیرمستقیم نهاد‌های نظامی و امنیتی، در نهایت دانش بسیار عمیقی از «کشور مقصد» را برای «جامعه مبدأ» فراهم می‌کردند.

به همین سبب، منطق بورسیه در نهایت منجر به تولید دانش نسبتاً معتبری در باب جامعه مقصد شده است، اما در سنت ایرانی، بورسیه‌ها نه تنها دانشی از کشور مقصد برای جامعه ایرانی فراهم نکرده‌اند، بلکه عمیقاً در خدمت کشور‌های مقصد عمل کرده‌اند و دانش عمیقی از جامعه ایران را برای آن‌ها به ارمغان برده‌اند. این موضوع به خوبی سیاست وارونه‌ای را نشان می‌دهد که باعث می‌شود اقتصاد سیاسی بورسیه‌ها در ایران در نهایت در خدمت منافع ملی نباشد.

وقتی علم زیر سایه سیاست می‌رود

سرنوشت این کتاب در ایران در هاله‌ای از ابهام خواهد بود؛ زیرا دو مسیر محتمل برای آن می‌توان در نظر گرفت؛ مسیر اول آن است که این کتاب دستمایه‌ای برای خوانش انتقادی نسبت علوم انسانی با نهاد‌های نظامی و امنیتی و سرانجام خوانش انتقادی از «اقتصاد سیاسی دانش» در ایران شود که در این صورت می‌تواند در فهم انتقادی از سنت بورسیه‌ها در ایران گامی به پیش باشد تا «اقتصاد سیاسی رفاقتی» در اعطای رانت بورسیه و پیامد‌های آن در تولید انبوه متخصصان دانشگاهی را اصلاح کند.

مسیر دوم آن است که این کتاب در خوانشی خام و مخرب برای تخطئه هرگونه همکاری با نهاد‌های بین‌المللی و بسته شدن هرچه بیشتر مبادلات بین‌المللی دانشگاهی در ایران پیش رود که به فضای بسته دانشگاهی و انسداد ذهن علمی در ایران منجر خواهند شد.

مهم‌تر از همه آنکه باید مختصات جامعه ایرانی را هم فهمید. در ایران نسبت متخصصان علوم اجتماعی و سیاست، لزوماً به معنای توطئه و جاسوسی نیست، بلکه در واقع آنچه که در تجربه کسانی مثل نادر افشار نادری و «مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی» وجود دارد آن است که این نسبت برای معقول‌سازی سیاست‌های قدرت و بر سر عقل آوردن برنامه‌های توسعه از بالا بوده است. اما امروزه این نهاد‌ها یا تعطیل شده‌اند یا در محاق هستند که نشان از وضع بد نسبت دانش و قدرت است. در نهایت این کتاب می‌تواند هم برای مخالفان رابطه نهاد‌های علمی و نهاد‌های نظامی و امنیتی و هم برای موافقان آن، درس‌های بسیاری داشته باشد.

مراقب باشید! بر لبه تیغ راه می‌روید

همه ما که در حوزه علوم اجتماعی کار و مطالعه می‌کنیم و قاعدتاً اخبار آن را رصد می‌کنیم حتماً دیده و شنیده‌ایم که برخی متخصصان این حوزه گرفتار مسائل امنیتی شده‌اند و شاید هم تعجب کرده باشیم که چطور عالِم علوم اجتماعی ممکن است پایش به مسائل امنیتی باز شود! دیوید اچ. پرایس، انسان‌شناس برجسته، در سال ۲۰۱۶ کتابی می‌نویسد با عنوان «مردم‌شناسی در روزگار جنگ سرد» که در آن واقعیت‌هایی را با استناد به اسناد توضیح می‌دهد.

او در این کتاب هشدار می‌دهد که کار و پژوهش «مردم‌شناسی» درست مثل راه رفتن بر لبه تیغ است. یعنی دستاورد‌های یک مردم‌شناس ممکن است به رغم میل باطنی‌اش مورد سوء‌استفاده نهاد‌های قدرت قرار گیرد و برای مردمی که یک مردم‌شناس به آن‌ها نفوذ کرده است، مخاطراتی به دنبال داشته باشد. پرایس در این کتاب، حدود ۲۰ هزار سند از اسناد سیا، پنتاگون و FBI را مطالعه کرده است تا نشان دهد حوزه علوم اجتماعی پیوند عمیقی با نهاد‌های امنیتی خصوصاً از سال‌های پس از جنگ جهانی دوم داشته است. با خواندن کتاب او، می‌توان به این نکته پی برد که چگونه از متخصصان در کاربست‌های امنیتی استفاده می‌شود.

دکتر جبار رحمانی
انسان‌شناس و عضو هیأت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم

برچسب ها: کتاب کتاب خواندن
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر