به گزارش مجله خبری نگار/ایران ورزشی: مطرح شدن ماجرای بازنشستگی محمدرضا داورزنی و انتشار نامه ابلاغیه او، جریان جالبی را در رسانهها ایجاد کرد. جریانی که البته بخشی از آن به طور مستقیم از سوی فدراسیون کلید خورده و بخشی دیگر به شکلی واضح متأثر از همان خط بود.
جریانی در کنار مطرح کردن پشت سر هم و مسلسلوار مسائل اساسنامهای و بینالمللی، رفتن داورزنی را مساوی با نابودی والیبال عنوان میکند.
طبق نامهای که از سوی وزارت ورزش منتشر شد، امروز نخستین روزی است که محمدرضا داورزنی باید دوران بازنشستگی خود را بگذراند. اتفاقی که البته به نظر میرسد حداقل به این زودیها نخواهد افتاد و هجمه سنگینی که در حمایت از مدیر موفق والیبال به راه افتاده، اجازه اجرایی کردن آن ابلاغیه را به وزارت ورزش نخواهد داد. وزارتی که وزیرش در ضعیفترین حالت ممکن قرار دارد و در شرایطی نیست که وارد چنین دعواهای هزینهبری شود.
حالا هم اینطور به نظر میرسد که وزارت کمی عقب کشیده و شایعاتی هم از سوی برخی نزدیکان فدراسیون در حال انتشار است که وزیر ورزش کوتاه آمده و با ادامه کار داورزنی موافقت کرده. شایعاتی که سوای حقیقت داشتن یا نداشتن، فاصله معنیداری با واقعیت ندارند و وزیر و همکارانش حتی اگر موافق کنار گذاشتن داورزنی هم نباشند، واضح است که فعلاً توان این را ندارند که او را مجبور به استعفا کنند.
انتشار ابلاغ بازنشستگی داورزنی چیزی بود شبیه یک اقدام شتابزده و حساب نشده. آن هم از سوی کسانی که واضح بود جز رسانهای کردن نامهای که ماهها خاک خورده بود، کار دیگری از دستشان بر نمیآمد و تنها برگ برندهشان را خیلی زود رو کرده و حالا دیگر چیزی برای عرضه ندارند. آن هم در عرصه مهمی مثل رسانه که فدراسیوننشینها به خوبی آن را به دست گرفتند و از سمت وزارت ورزش به جز آن نامه، هیچ چیز دیگری دیده نشد.
در نهایت فعلاً همه چیز به این سمت و سو میرود که داورزنی فعلاً در والیبال بماند. آن هم در شرایطی که نه مخالفانش در وزارت ورزش قدرت کافی برای کنار گذاشتنش را دارند و نه مدیر و گزینه مدعی برای جانشینیاش وجود دارد که بتواند از این فرصت پیش آمده به نفع خودش استفاده کند. کاری که خود داورزنی با احمد ضیایی (دستنشانده خودش) کرد و با بهانه بازنشستگی به سادگی کنارش زد، اما حالا خودش علاقهای ندارد به همان قانون تن دهد.