به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: کتاب «از روزهای نیستی و باران» اثر عاطفه رنگآمیز طوسی، شامل حدود ۸۰ غزل با زبانی روان و موضوعاتی عاشقانه و اجتماعی است. شاعر این کتاب، فضای زندگی امروزش را با همان زبانی که مردم عصر خودش به آن صحبت میکنند روایت میکند و فضایی را میآفریند که از تکلف و تصنع در گفتار، دور است.
این مجموعه، توسط انتشارات سخنگستر منتشرشده و شعرها عاطفه مندی و گستردگی قابلتوجهی در دایره واژگانی دارد. خرده روایتهای مبهم در شعرها گاهی پایانی باز دارد و همین موضوع مخاطب را راجع به سرنوشت آن چه روایت میشود کنجکاو کرده و در نتیجه او را تا پایان با شعر و شاعر همراه میکند.
عاطفه رنگآمیز طوسی درباره کتاب «از روزهای نیستی و باران» میگوید: شعرهای این کتاب، حاصل تلاش من در دهه ۸۰ است و هم اکنون دو کتاب دیگر که شامل چهار پارهها و شعرهای سپید تازه ام میشود در دست چاپ است. از روزهای نیستی و باران، روایت تجربه زیسته من است. در این کتاب، نوع روایت و فرم شعرها برایم اهمیت ویژهای داشته است. وی میافزاید: من همیشه سعی کرده ام در شعرهایم از موضوعاتی صحبت کنم که تجربه شخصیام بوده نه از مسائلی که وابسته به تخیلاتم است و بار عاطفی و اندیشه مداری ندارد. در این کتاب، خرده روایتهایی مجزا وجود دارد که درمجموع، یک کلیت از من فردی و من اجتماعی به مخاطب ارائه میدهد. به اعتقاد من اگر شاعر، خودش را روایت کند شعر او پر از کلمه و تصویرهایی میشود که با شعر دیگران کاملاً متفاوت است.
رنگآمیز با اشاره به این که روایت را میتوان گمگشته شعر امروز دانست، میگوید: علاقه من به ادبیات داستانی باعث شده همیشه در ذهنم روایتهای ناتمامی وجود داشته باشد که بر سرودن شعرهایم تأثیر گذاشته تا جایی که حتی برای خودم پایان برخی از شعرها غافلگیرکننده است. در شعرها هیچوقت به دنبال این نبودهام نقطه شروع و پایان مشخصی برای روایتها تعیین کنم. البته باید توجه داشته باشیم که در شعر، روایت به معنای داستانسرایی کردن نیست، زیرا شعر، رسالت خودش را دارد و باید مراقب باشیم به نثر خالی از تخیل و آرایههای ادبی تبدیل نشود.
وی در پاسخ به این سوال که برای گستردهتر شدن دایره واژگان در سرودن شعر، چه باید کرد، میگوید: به نظر من همیشه ضرورتی وجود ندارد که در هر شعر، کشفی خارقالعاده به وجود آوریم. گاهی توجه به عواطف درونی انسانها و چگونگی بیان آن عواطف، باعث ارائه فضایی مؤثر میشود که در این فضا میتوان از کلماتی متفاوت بهره برد. دلیل فقر کلمات به شیوه بیان و اجرای بیانی هم برمیگردد. اگر در لحظه سرایش با تمام انرژی عاطفی و روانی و حسی پای کار سرودن بیاییم میتوانیم کلماتی جدید و متنوع را انتخاب کنیم. برای وسعت بخشیدن به دایره واژگانی باید بهروزرسانی زبان هم مورد توجه قرار گیرد، ولی اگر در این بخش، تسلط نداشته باشیم به ناچار سراغ شیوههای زبانی و کلماتی میرویم که آزمونش را در شعر گذشتگان پس داده است.
شاعر کتاب از روزهای نیستی و باران، درباره دلیل تسلط اندوه بر شعرهای این کتاب میگوید: من قصد نداشتم به مخاطبم بگویم از زاویه غم به دنیا نگاه کند، ولی زمان سرایش، درگیری من با اندوه به معنای اندوه متعالی و انسانی زیاد بود و قصد خودسانسوری در شعر را نداشتم. اگرچه در برخی از موارد، شعرها تلخ روایتشدهاند، ولی مقصود من روایت اندوه مشترک انسانها بوده است، البته قبول دارم مواجهه من با این اندوه دربیانم تأثیر گذاشته است. درواقع این اندوه، اندوهی متشخص و اندیشه مدار است نه اندوهی از سر ضعف. امروز که به شعرهای این کتاب نگاه میکنم متوجه میشوم این نوع از روایت اندوهگین باعث شد تا بتوانم عمیقتر به جهان اطرافم نگاه کنم. همچنین فضای شعرها فضای زنانهتری است و شاید بخشی از این موضوع به این بر میگردد که این کتاب به نوعی روایت اندوههای اجتماعی و درونی زنان است.