به گزارش مجله خبری نگار/اسکناس: توسعه اقتصاد ملی همواره همراه با بهبود شیوههای استفاده از عوامل تولید و افزایش کمّی و کیفی تولید است. درواقع جامعه درحالتوسعه بهتدریج میآموزد که از داشتههای خود به بهترین نحو استفاده کند و بهرهبرداری همراه با اسراف و اتلاف و کارایی اندک را که ویژگی جامعه سنتی قبل از شروع توسعه بود، کنار بگذارد.
افزایش تولید و درآمد و در نتیجه افزایش سطح رفاه زمانی اتفاق خواهد افتاد که همه عوامل تولید اعم از نیروی انسانی، سرمایه و منابع طبیعی با شیوه خردمندانهتری مورد استفاده قرار گرفته و محصول بیشتری تولید کنند. کشوری که درحال پشتسرگذاشتن مراحل توسعه است، تلاش خواهد کرد علاوه بر استفاده بهینه از تمام موجودی عوامل تولید خود، عوامل تولید در تملک جوامع دیگر را نیز در خدمت اهداف توسعه خود به کار بگیرد.
در این راستا رقابت بین کشورهای درحالتوسعه در میدان جذب سرمایهگذاری خارجی و نیز بهکارگیری نیروهای نخبه سایر جوامع بهعنوان یک مسابقه نفسگیر شکل خواهد گرفت و هر کشوری تلاش خواهد کرد بیشترین سرمایه خارجی و بیشترین نیروی انسانی مهاجر را جذب خود بکند، تا عوامل تولید بیشتری در اختیار داشته باشد. با این دید مهاجرت نیروی انسانی متخصص و آموزشدیده را میتوان یک خسارت بزرگ برای اقتصاد ملی تلقی کرد؛ زیرا علاوه بر اینکه موجب محرومیت اقتصاد ملی از بخشی از عوامل تولید خود میشود، فرصت رشد و شکوفایی را نیز به رقبا هدیه کرده و آنان را در موقعیت مسلط قرار میدهد.
یکی از حوزههایی که رابطهی متقابلی با پدیدهی مهاجرت دارد، حوزه اقتصاد است. یعنی شرایط اقتصادی هم بر مهاجرت اثر میگذارد و هم از آن تاثیر میپذیرد. نقش اقتصاد در شکل گیری مهاجرت بدین صورت است که شاخصهایی، چون تولید ناخالص داخلی، بیکاری و حکمرانی خوب از عوامل اثرگذار بر مهاجرت در بلندمدت هستند. در کشورهایی که رشد اقتصادی بالاتری دارند به دلیل رونق اقتصادی و فراهم بودن فرصتهای بیشتر، میل کمتری برای مهاجرت به چشم میخورد.
همچنین اگر رشد اقتصادی همراه با افزایش درآمد ملی سرانه باشد، میتواند از میزان مهاجرت بکاهد. همچنین باید توجه داشت که متغیر رشد اقتصادی میتواند تصویری کلی از شرایط اقتصادی کشورها و حتی شرایط حکمرانی و مدیریتی باشد؛ بنابراین مهاجرت از کشوری که رشد اقتصادی منفی و یا پایین دارد دور از ذهن نیست. اشتغال یکی از عوامل تاثیرگذار در تصمیم گیری برای مهاجرت است. افراد برای امرار معاش نیاز به درآمد دارند تا هم نیازهای اولیه و هم نیازهای مترقیتر خود را راضی کنند و این درآمد از طریق کار کردن تامین میشود.
بیکاری نیروی واقع در سن کار علاوه بر اثرات اقتصادی بر زندگی فرد، تاثیرات روانی نیز برای وی به دنبال دارد که سبب دل بریدن فرد از زادگاهش میشود. علاوه بر بیکاری، اشتغال در مشاغل پایینتر از حد انتظار نیز نقش پررنگی در مهاجرت دارد. نارضایتی از شرایط شغلی میتواند به دو دلیل نامناسب بودن شغل و نامناسب بودن درآمد به وجود بیاید. از نظر تئوری انتظار میرود مهاجرت از نواحی با درآمد پایین به نواحی با درآمد بالاتر صورت بگیرد، یافتههای آماری نیز تا حدود زیادی این ادعا را تایید میکنند.
اگر مهاجرت از نوع غیردائمی باشد و فرد نخبه پس از کسب دانش، مهارت و تجربهی بیشتر به کشور بازگردد و یا اگر مهاجرت دائمی و بدون بازگشت باشد، اما مهاجر از خارج از کشور برای کشور خود منفعت ایجاد کند، این نوع از مهاجرت میتواند از نظر اقتصادی بسیار سودمند باشد. اما آنچه که در فرار مغزها رخ میدهد عمدتا قطع ارتباط مهاجر با زادگاه خود است. این نوع از مهاجرت تبعات اقتصادی سوئی را برای کشور مبدا بههمراه دارد. در این جا نکتهی بسیار مهم این است که کشوری که در حفظ نخبگان خود ناموفق است قطعا نخواهد توانست نخبگان دیگر کشورها را جذب کند؛ بنابراین یک جریان یک طرفه به سود کشورهای توسعهیافته و به زیان کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه شکل میگیرد.
نخستین پیامدهای منفی مهاجرت مغزها در بازار نیروی کار کشور ظاهر میشود. با خروج متخصصان تحصیلکرده رفته رفته از سهم نیروی کار با کیفیت در بازار کار کاسته میشود و سهم نیروی کار غیر ماهر در نیروی کار شاغل افزایش مییابد. مهاجرت مغزها نوعی فرار سرمایهی ملی محسوب میشود و همانگونه که دنیای پیشرفته تا به حال در غارت منابع کشورهای جهان سوم عمل کرده است، با جذب افراد متخصص موجب انتقال سرمایه انسانی از این کشورها میشود.
اقتصاد ما در طول چند دهه گذشته متحمل خسارت جدی در این میانه شده است. از یکسو برخی از فعالان اقتصادی با امید گسترش کسبوکار اقدام به خروج سرمایه خود کرده و در کشورهای دیگر مستقر شدهاند و از سوی دیگر نخبگان و دانشآموختگان کشورمان نیز تمایل جدی برای رفتن و رحل اقامت افکندن در کشورهای دیگر از خود نشان دادهاند. بیکاری نیروی انسانی متخصص، تداوم رکود و نبود فرصتهای جذاب سرمایهگذاری شرایطی را فراهم ساخته تا گروه درخورتوجهی از فعالان اقتصادی و نخبگان افق روشنی پیشروی خود نبینند و آینده شغلی خود را در کشورهای دیگر جستوجو کنند.
هرچند اختلافنظر درمورد حجم خروج نخبگان از کشور وجود دارد و نهادهای رسمی فقط بخشی از آمار و اطلاعات غیررسمی ارائهشده را میپذیرند و بقیه را به حساب بزرگنمایی مشکل میگذارند، بااینحال با نگاهی گذرا در سطح جامعه و بررسی اطلاعات اولیه میتوان به عمق مشکل پی برد. باید اقرار کنیم دشواری بزرگی بر سر مسیر توسعه آینده کشورمان درحال ایجاد است و باید هرچه زودتر برای آن تدبیری اندیشیده شود. مهاجرت انفرادی نخبگان و دانشآموختگان کشور خسارتی بزرگ است، زیرا جامعه از یک سرمایه ارزشمند انسانی تهی میشود. به نظر میرسد مناسبات رانتی در اقتصاد ما به آنچنان سطحی از قدرت رسیدهاند که عرصه را برای نخبگان تنگ کردهاند و این نخبگان تنهایی که سهل است، حتی بهصورت گروهی و با حمایت نهادهای رسمی کشور هم نمیتوانند به آینده خود امیدوار باشند و دیر یا زود باید جمع کنند و بروند.
در شرایطی که اقتصاد درحال ازدستدادن تدریجی سرمایه انسانی و مالی خود است، رقبای منطقهای ما با استفاده از این فرصت ارزشمند، درحال صید مرواریدهای گرانبهای کشورمان و انتقال آنان به سرزمین خود هستند. ایران به عنوان یکی از کشورهای دارای جمعیت جوان که بخش قابل توجهی از آن شامل جوانان در حال تحصیل و همچنین دانش آموختگان دانشگاهی است از جمله کشورهای در حال توسعه است که با مشکلات خاص خود در زمینه رسیدگی به امور نخبگان روبه رو است.
از همین رو ایران همواره با خروج درصدی از نخبگان مواجه بوده است. مهاجرت نخبگان پدیدهی تازهای نیست، اما در دوران جدید و همگام با پدیدهی جهانی شدن فرهنگ و گسترش ارتباطات افزایش چشم گیری داشته است. پیش بینیهای صورت گرفته درباره پویشهای جمعیتی در کشور حاکی از آن است که اکنون فرصت مناسبی جهت استفاده از نیروی عظیم جمعیت جوان در کشور است؛ زیرا بخش عمدهای از جمعیت کشور را در مقطع کنونی افراد آماده تحصیل، تولید و کار تشکیل میدهند. این شرایط به واسطه کاهش رشد جمعیت در سالهای گذشته، ظرف یکی دو دههی آینده دگرگون خواهد شد و جمعیت جوان به تدریج مسن خواهد شد؛ بنابراین تبعات مهاجرت نخبگان جوان در آینده شدیدتر خواهد بود.
اگرچه آمارهای مربوط به این نوع از مهاجرت چندان شفاف و دقیق نیست، اما در مجموع آمارهای رسمی و غیررسمی گویای این واقعیت است که امروزه نیروی انسانی کارآمد بسیاری متشکل از استاید دانشگاهها، پزشکان، پژوهشگران، مهندسان و... به امید بهبود وضعیت خود کشور را ترک میکنند. مهاجران افراد غالبا دارای مقامهایی در المپیادهای علمی یا جزو نفرات برتر کنکور یا دانشگاهها هستند. با وجود آنکه تلاش شده است تا از این روند کاسته شود، اما درصد زیادی از دانشآموختگان علمی هنوز مایلاند به کشورهای پیشرفته مهاجرت کنند.
واضح است که کشور ایران نتوانسته است شرایط مناسبی را فراهم کند تا نخبگان آن برای بهبود رفاه و موقعیت خود رهسپار کشورهای دیگر نشوند. تقریبا تمامی علل اقتصادی و غیراقتصادی برای مهاجرت در ایران به چشم میخورند. علاوه بر این عللی، چون ناکارآمدی اقتصاد دولتی، ضعف در ساختار پژوهشی و پایین بودن بودجه پژوهشی سبب شده تا نخبگان کشورهای دیگری را برای ادامهی زندگی خود انتخاب کنند تا بخش عظیمی از سرمایهی انسانی کشور از دست برود.