به گزارش مجله خبری نگار/ایران: در لحظهای که جهان جهشی عظیم در فناوری ارتباطات و توانایی به اشتراکگذاری تعداد زیادی عکس و فیلم در چند لحظه دارد، بسیاری از احزاب سیاسی در جهان و بازوهای رسانهای آنها برای بهرهبرداری از این تحول عظیم در حوزه فناوری سوء استفاده میکنند.
پس از آنکه دهه آتش (اشاره به تحولات سوریه از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۱) در سوریه نشان داد که انتقال آشفتگی از تصاویر ساختگی و ویدیوی قدیمی به میدان امکانپذیر است، امری که در تحولات بحران اوکراین میتوان آن را مشاهده کرد.
ایران به واسطه سیاست مستقل خود نسبت به نظام بین الملل از این امرهم مستثنی نیست. تشدید فضای رسانهای درخصوص مرگ مهسا امینی زن جوان، نمونهای از این دست است. مسیر اطلاعرسانی نادرست رسانهای درخصوص خود این رویداد و تقویت رسانهای نسبت به واکنش در خیابانهای ایران را میتوان در چند پلتفرم بویژه توئیتر که با حضور نسبتاً سنگین محتوای سیاسی مشخص همراه بود، قابل مشاهده است.
در روزهای ابتدایی اعتراضات و هنگام جستوجوی مهسا امینی، طبق آنچه که پلتفرم Talkwalker نشان میدهد، متوجه شدیم که تعداد توئیتهایی که در مورد این رویداد به دست کاربران رسیده بسیار شگفت انگیز است.
نکته قابل توجه، تعداد اکانتهایی است که در وهله اول درباره این موضوع توئیت کردهاند که طبق گفته این پلتفرم این توئیتها از ۴۵۰ هزار تجاوز نمیکند و این بدان معناست که برخی طرفهای خاص سعی کردهاند این محتوا را تقویت کرده و از گسترش آن اطمینان حاصل کنند تا آن را به افکار عمومی تحمیل کنند. دنیای تعامل و برانگیختن غرایز در برخورد با آن و تجزیه و تحلیل این دادهها نشان میدهد اکانتهایی که وظیفه تبلیغ را بر عهده داشتهاند، اکثراً حسابهای جدید بوده و فعالیت قبلی در پلتفرم «توئیتر» نداشتهاند، گویی به سرعت برای تعامل با این رویداد منحصراً در ایران یا به صورت محدود ایجاد شدهاند. بر اساس نمونهای از ۶۰ هزار توئیت، متوجه شدیم که ۸ هزارو ۳۴۳ حساب کاربری در ماه سپتامبر ایجاد شده است.
چیزی که هدف از ایجاد آنها را مشخص میکند این است که این حسابها پس از ظاهر شدن در این پلتفرم، تا زمانی که وقایع اخیر در ایران آغاز نشده بود، اصلاً توئیت نکردند.
این موج اطلاعات نادرست در پلتفرم توئیتر بویژه متکی به چندین روش مکرر از جمله تمرکز بر فعالان اپوزیسیون مستقر در خارج از ایران، برای دادن نوعی «اعتبار» به مخاطبان غربی، سرمایهگذاری در شبکههای فارسی زبان است. آنها برای نسبت دادن تعداد زیادی از مطالبی برای ایرانیان و ادعای اینکه این حسابهای ایرانی و در داخل هستند و همچنین با تکیه بر تعدادی ویدیوی قدیمی که تاریخ مربوط به گذشته است به جنگ شناختی علیه ایران میپردازند.
تعدادی از رسانهها با هدف اغراق و جعل رویداد برای اهداف سیاسی، حداقل مأموریتهای راستیآزمایی و احراز هویت را انجام نداده یا ممکن است عمداً جعل کرده باشند. رسانههایی هستند که اخبار اعتراضات را در ۵۰ استان ایران به اشتراک گذاشتهاند در حالی که در ایران فقط ۳۱ استان وجود دارد! (اشاره به اشتباه فاحش رسانهای شبکه الحدث عربستان)
نماهنگی هم هست که به عنوان لحظه دستگیری مهسا امینی پخش و تبلیغ شد که معلوم شد یک ویدیوی قدیمی است که اردیبهشت سال گذشته منتشر شده بود. رسانهها در چهارچوب فرایند تجزیه طلبی نام «کردستان شرقی» را تبلیغ میکنند و شاید در آینده سیاست گروههای تجزیه طلب را در ایران تقویت میکنند که به دنبال تجزیه در ایران هستند. وضعیت اعتراض در ایران به گونهای است که گویی اعتراضات گستردهای است که محدوده جغرافیایی وسیعی را در بر میگیرد، مشابه تحولاتی که در سال ۲۰۱۱ در سوریه روی داد.
دقیقاً به همان شیوهای که در چهارچوب جنگ روانی علیه اعضای ارتش سوریه و همچنین شهروندان سوری صورت گرفت این بار علیه ایران تدارک دیده اند. این تصاویر و تحولات با انتشار آنها به این شکل، بهجای اطلاعات واقعی، برداشتهایی بویژه برای مخاطبان غربی که با آنها بهعنوان منبعی از منبع موثق میکنند، ایجاد میکنند.
اکانتهای جعلی برخی از احزاب خاص، همراه با فعالیت رسانهای شبکههای چند رسانهای تلاش میکردند مرگ مهسا امینی را جرقهای برای آنچه آنها «انقلاب» مینامیدند، تبدیل کنند، گویی میخواهند تصویر بوعزیزی در تونس را بازتولید کنند، یا همان تصویری که آنها سعی میکردند با ناوالنی در روسیه همین پروزه را انجام دهند. اصطلاحاتی مانند تظاهرات بزرگ و تظاهرات گسترده، اغلب در مقالات خبری ظاهر میشود.
از سوی دیگر، حسابهای اسرائیلی به انتشار اخبار گمراهکنندهای مبنی بر اینکه اعضای حزبالله برای «سرکوب تظاهرکنندگان» به ایران رفتهاند، همانند گزارشهای جعلی مبنی براینکه اعضای حزبالله با ارتش روسیه در جنگ اوکراین شرکت کردهاند، در رسانهها پخش کردند. این رسانهها عکسها و فیلمهای جعلی منتشر میکردند.
در نهایت، این اکانتهای اسرائیلی به دنبال مخدوش کردن تصویر حزبالله و جمهوری اسلامی بهطور همزمان هستند و آنها از ویدیوهای قدیمی که ربطی به جمهوری اسلامی ندارد، استفاده میکردند در حالی که این کلیپها به لبنان مربوط میشود، همچنین میتوانیم تعامل تعداد زیادی از حسابهای کاربری اسرائیلی را در توصیه به حسابها و فعالان مدعی ایرانی بودن در پلتفرمها و دعوت از فالوورها برای اتکا به آنها برای دسترسی به اخبار و اطلاعات مشاهده کنیم.
رسانههای غربی عموماً منتظر لحظهای که میتوان در ایران سرمایهگذاری سیاسی کرد یا هر رویدادی که بتواند به ایستگاهی تعیینکننده در جامعه ایران تبدیل شود، هستند. با توجه به برنامهها رسانههای غربی برای ایران، فشار عظیم رسانهای از سوی آنها با موضوع مرگ مهسا امینی دیده میشود. فقط در یک هفته یکهزارو ۵۰۴ مقاله در ایالات متحده منتشر شد. تنها در عرض چند روز، «سیانان» امریکایی ۱۵ مقاله منتشر کرد.
این مورد در بریتانیا تفاوتی نداشت، در عرض ۹ روز ۷۲۰ مقاله منتشر شد. مقاله «مرگ یک زن ایرانی پس از ضرب و شتم پلیس اخلاق به دلیل قانون حجاب» در روزنامه «گاردین» به ۱۵ هزارو ۲۰۰ لایک دست یافت. این رسانهها از اطلاعات نادرست برای فریب افکار عمومی استفاده کردند، اما به شیوههایی همچون تغییر پاراگرافها در متون و پنهان کردن اطلاعات متکی هستند.
در اتحادیه اروپا تعداد مقالات منتشر شده به تفکیک کشورها از تاریخ ۱۶ تا ۲۴ سپتامبر به شرح زیر است: آلمان ۸۳۰ مقاله، فرانسه ۶۵۵، اسپانیا ۲۹۷، ایتالیا ۴۹۷ و هلند ۱۳۴ مقاله، با اشاره به اینکه اخباری که شامل کلمه «زن ایرانی» یا «زنان ایرانی» یا «حقوق زنان در ایران» طی هفته گذشته تولید و از مرز ۸ هزار مقاله در امریکا و اتحادیه اروپا گذشت.
در اینجا، ما به طور انحصاری در مورد مقالات صحبت میکنیم، اما بیشترین تأثیر در تبدیل مطالب تحریف شده و روایتهای یک طرفه در داستانهایی بوده که در حسابهای این سایتها در پلتفرمهای رسانههای اجتماعی پخش میشود.
رسانههای غربی در مورد ایران اطلاعات نادرست و استانداردهای دوگانه دارند و علاوه بر اطلاعات نادرست در مورد همین اتفاق در ایران، پروندههای واقعی و عمیق در کشورهای دیگر نیز مخفی میشود، تنها به این دلیل که در خدمت دستور کار ایالات متحده نیست. بنابراین، میتوان در مورد اطلاعات غلط واقعی صحبت کرد، زیرا آنچه در این پلتفرم (توئیتر و خبرگزاریها و مجلات) منتشر شده، به کاربران اجازه نمیدهد تا آنچه را که اتفاق افتاده است، درک کنند بلکه با جعل اخبار و تصاویر و انتشار ویدئوهایی که مربوط به کشورهای دیگر و مربوط به حوادث گذشته است ذهن افکار عمومی را تسخیر میکنند. رسانههای غربی یک جنگ شناختی و فریب افکار عمومی را در ایران آغاز کردند که ادامه خواهد داشت.