به گزارش مجله خبری نگار/ایران: انیمیشن زیبا و تأمل برانگیز «آقای بیتفاوت» محصول یک گروه انیمیشنساز ایرانی است. این انیمیشن با عنوان «دستت را از جیبت دربیار» شناخته میشود.
در آغاز انیمیشن، فردی را میبینیم که بیتفاوت و بیمسئولیت نسبت به آدمها و رویدادهای اطراف و حتی درخواستهای کمک دیگران، به مسیر خودش ادامه میدهد، ولی با رخدادی نگاهش تغییر میکند و چرخه یادگیری اجتماعی، این فرد را به سمت احساس مسئولیت نسبت به دیگران میکشاند و ادامه ماجرا...
«آقای بی تفاوت» به ما یادآوری میکند که انسان، موجودی اجتماعی است و رسالت و مسئولیتی نسبت به اطراف خود و آدمهایی که هر روز از کنارشون عبور میکند، دارد. مقولهای که در سطح خرد شاید باعث بهبود زندگی در محیط ما و پیرامونمان شود و حتی باعث استفاده بهینه از منابع و امکاناتی که در اختیار داریم، گردد و در سطح کلان نیز شاید همین فردگرایی و تفرد بیش از اندازه ما انسانها و بیمسئولیتی و بیتفاوتیهایمان نسبت به دیگران و سرنوشت آنهاست که تقویت کننده فسادها، تبعیضها، سلطهها و ظلمها در جهان امروز شده باشد. چیزی که مانع از آن میشود که بتوانیم جهان و زندگی اجتماعی بهتری را تجربه کنیم؛ جهانی که در آن همه شاد باشند و خوب زندگی کنند، نه فقط ما و نزدیکانمان.
اگر قدری عمیق در این مسأله بنگریم، درمی یابیم که در نهایت همین توجه و احساس مسئولیت ما به دیگران و اطرافیان به نفع خودمان خواهد بود، زیرا اگر در سطح همگانی رواج پیدا کند، شهر، محله یا جغرافیایی خواهیم داشت که در آن همه به هم کمک میکنند و مشکلات کمتری برای آدمها پیش میآید. همین رویه باعث میشود که ما در محیط اطرافمان آدمهای کمتری را ببینیم که مشکل دارند، یا خشمگین یا دچار نقص یا بیماری هستند. این رویداد، بیگمان بر کیفیت زندگی ما و روحیه و احساساتمان به زندگی تأثیرگذار است، چرا که به جای اینکه هر روز شاهد چهره درهم از مشکلات و اندوههای دیگران باشیم، آدمهایی را میبینیم که شاد، سرزنده و در تکاپو و با انرژی فراوان هستند. روشن است که خوشبختی ما در گرو خوشبختی دیگران است. این انیمیشن مرا به یاد جملهای میاندازد که میگفت: «برای همسایهات چراغی روشن کن. حوالی خانهات روشنتر خواهد شد.»
از منظری دیگر، انسان به واسطه فرهنگ و استعداد یادگیری، همواره در معرض دو مقوله فراگیری و آموزش دادن مداوم است. در این انیمیشن شاهد این چرخه یادگیری هستیم که قطعاً منجر به یادگیریهای فراوانتر برای دیگر افراد جامعه میشود.
بذر نکویی کاشته و سپس تکثیر میشود. این راز و خاصیت زندگی اجتماعی ما انسانهاست و با بهرهگیری از این ویژگی میتوان هزاران بذر نکو کاشت و ثمره آن را دید. اما افسوس که فردگرایی افراطی امروز جوامع، ما را هم از چرخه یادگیری کارهای خوب، کم بهره و محروم کرده و هم از احساس مسئولیت و کمکرسانی به همنوع غافل کرده است. در واقع بلای تمدن و انسانیت انسانها، همین بیمسئولیتی و بیتفاوتی نسبت به دیگری است.