به گزارش مجله خبری نگار/ایران ورزشی: مطهری وقتی به استقلال آمد که در تیم فوتبال نفت تهران فرصتطلبانهترین گلها را زد و ثابت کرد که یک گلزن ذاتی است و توان بیشترین استفاده از کمترین فرصتها را دارد. مطهری در بدو پیوستن به آبیهای تهرانی هم حضوری موفق در جمع آنها داشت و برخی گلهای حساس را به نفع آنها زد که بعضیها جریان مسابقه را به سود استقلال تغییر دادند و عامل اصلی پیروزی این تیم در برخی دیدارها شدند.
مطهری برای این که محبوبیتاش هر چه بیشتر شود، حتی در دربی تهران نیز گلزنی کرد و هواداران را به اوج شادی رساند و دیری نپایید که شادی گلزنی ویژه و مختص او که در آوردن ادای «گیتارزنان» بود، نقل محافل شد و طرفداران این تیم فریاد میزدند که؛ «ارسلان، گیتارت را بزن که واقعاً خوب میزنی!»
با این حال برخورد هفتههای اخیر سران فعلی استقلال با مطهری به گونهای بوده که انگار آن گیتار را زیر پا گذاشته و آنقدر لگدمال کردهاند که خرد و خمیر شده است.
درست است که از مطهری در لیگ بیست و یکم که از قضا استقلال در آن به قاطعترین قهرمانی در تاریخ برپایی این مسابقات رسید، نمایشهای خوبی رؤیت نشد و او ضعیفتر از لیگ بیستم عمل کرد، اما شاید او عذر موجهی برای این تنزل درجات داشته باشد.
گلزنیهای او در فصل گذشته بسیار قلیل بود و زیر سایه جوانترهای باشگاه و بویژه امیرحسین حسینزاده و مهدی مهدیپور گم شد، اما شایسته نبود که در ایام «پیش فصل» امسال با او به گونهای رفتار شود که به چشم دیدیم.
وقتی تعداد افراد ملحق شده به استقلال در پایان روزهای مذکور به اندازهای رسید که از حد نصابها گذشت و تقریباً جای خالیای در فهرست آبیها نماند تصمیمگیرندهها در این باشگاه به این نتیجه رسیدند که از بین مطهری و کاوه رضایی که پس از پنج سال بازی در لیگ بلژیک به ایران برگشته، یکی را برگزینند و طبیعی بود که رضایی را انتخاب کنند، زیرا مقدمات جذب وی را فراهم کرده بودند و براساس خواسته آنها بود که این مهاجم سابق تیم سایپا و عضو پیشین شارلروا بار سفر بسته و به تهران بازگشته بود.
حالا ارسلان مانده است و مشتی خاطره شیرین و البته مخدوش شده و به تلخی گراییده که او را با حس پشیمانی و افسوس روزهای هدر رفته همراه میسازد.
شاید هم او با این واقعه به نقطه صفر بازگشته باشد. نقطهای که باید همه چیز را از نو آغاز کند تا شاید یک تیم بزرگ او را دوباره بخواهد و استخدام کند و وی راه گیتار زدن در آن تیم را مجدداً بیابد و باز هم «مطهری» شود. مشکل اینجا است که با توجه به بالا رفتن نسبی سن ارسلان این کار برای او در مرتبه جدید به غایت سختتر خواهد بود و شاید هم برای وی قدری دیر شده باشد.