به گزارش مجله خبری نگار/ایران ورزشی: تا پیش از جام جهانی ۹۸، دنیای فوتبال- چه باشگاهی و چه ملی- ستاره محور بود؛ در دهههای ۷۰ و ۸۰، فوتبال ملی با اقبال بیشتری مواجه بود و هر تیم با یک یا دو ستاره خاص شناخته میشد. ستاره هلند در دهه ۷۰، یوهان کرایف بود که بسیاری از علاقهمندان به فوتبال بازیهای این تیم را بهدلیل حضور کرایف دنبال میکردند.
در همان دوره، فرانسه با پلاتینی شناخته میشد یا دینو زوف و یاشین دو دروازهبان افسانهای از ایتالیا و روسیه بودند که در موفقیتهای تیمهای ملی خود نقش متفاوتی داشتند. وقتی به دهه ۸۰ نگاه میکنیم، پیشقراول این ستارهها بیشک دیگو مارادونا بود که در جامجهانی ۱۹۸۶ یک تنه تیمش را به فینال برد و قهرمان کرد. مارادونا در جامجهانی ۹۰ هم تا حدودی همین نقش را برای آرژانتین داشت و برای رساندن آرژانتین به فینال همه کار کرد، اما در بازی نهایی مقابل آلمان بهدلیل محرومیت تعداد زیادی از همتیمیهایش تنها بود و دستش به جام قهرمانی نرسید.
از اواخر دهه ۹۰ فوتبال شکل تیمی به خود گرفت و تیمها به صرف داشتن ستاره بزرگ نمیتوانستند موفقیت را تضمین شده بدانند. فرانسه ۹۸ شاید اولین نمونه از تغییر فضای فوتبال بود؛ امه ژاکه برای ساختن تیم، قید اریک کانتونا و دیوید زینولا را زد و با قهرمانی در جامجهانی نشان داد که دوران تکیه زدن به تکستارهها و نامهای بزرگ تمام شده است. این اتفاق به فوتبال باشگاهی هم سرایت کرد و مربیان باشگاههای بزرگ ستارهها را هماهنگ با تیم میپسندیدند. با تغییر رویکرد فوتبال باشگاهی، تیمهای ملی هم به سمت ساختن تیم رفتند و در تمام این سالها تیمهایی در جامجهانی موفق شدند که سوای داشتن ستارههای بزرگ، تیم خوبی به جام آورده بودند. تا جامجهانی ۲۰۱۸، موفقیت از آن مجموعههایی بود که به فوتبال گروهی توجه میکردند و از تکستارهها در قالب تیم بهترین استفاده را میبردند.
بهدلیل همین رویکرد، نه مسی با آرژانتین جامجهانی را فتح کرده و نه رونالدو و پرتغال. اما داستان جامجهانی ۲۰۲۲ قطر انگار با جامهای قبلی متفاوت است. در دورههای قبلی، جامجهانی اواخر خرداد با پایان لیگهای باشگاهی برگزار میشد و تیمهای ملی برای هماهنگی حدود یک ماه زمان داشتند، اما جامجهانی قطر که در پاییز در حال برگزاری است، این فرصت را از مربیان ملی گرفت و تیمها ۱۰ روز مانده به جام بدون بازی تدارکاتی عازم قطر شدند. به همین دلیل بسیاری از تیمها کیفیت و هماهنگی قبل را نداشتند و شاهد نتایج عجیبی در مرحله گروهی بودیم. شکست آرژانتین برابر عربستان یا باخت آلمان به ژاپن و حذف در مرحله گروهی شاید بهدلیل هماهنگ نبودن این دو تیم بزرگ اتفاق افتاد.
با پایان مرحله گروهی، شاهد درخشش ستارهها هستیم؛ مسی در این تورنمنت به تنهایی آرژانتین را به مرحله یکچهارم رساند یا امباپه ستاره تیمملی فرانسه هم با درخشش در این تورنمنت باعث شده تا فرانسه هم به یکچهارم برسد و مثل آلمان غافلگیر نشود. تیمهایی که ستارههای بزرگ را با خود به این تورنمنت آوردهاند، به لطف درخشش آنها نتایج خوبی گرفتهاند. آرژانتین که با اتکا به مسی در بازیهایی مستأصل و درمانده بود، به لطف درخشش این ستاره بازیهای خود را تا اینجا برده و در قطر مانده است.
امباپه هم نقش کلیدی برای فرانسه داشته و رونالدو هم کاپیتان و بازیکن بزرگی برای پرتغال تا این جای جام است.
به نظر میرسد بهدلیل زمان کم تیمها برای هماهنگی، تیمهای ملی به درخشش و توانایی تکستارهها دل بستهاند و مسی نقش مارادونا را برای آرژانتین دارد و امباپه شاید پلاتینی فرانسه باشد. در مثل مناقشه نیست و شاید این تشبهی درست نباشد، اما واقعیت این است که تیمهایی که به مرحله یکچهارم نهایی جام رسیدهاند، همگی به لطف درخشش ستارههایشان بوده و کار گروهی و کیفیت فنی تیمها از نظر هماهنگی نسبت به دورههای قبل کمتر به نظر میرسد.