کد مطلب: ۹۳۳۳۰۸
|
|
۱۱ آبان ۱۴۰۴ - ۱۵:۳۷

سونامی خودشیفتگی/ چهار رویکرد برای برخورد با یک خودشیفته

سونامی خودشیفتگی/ چهار رویکرد برای برخورد با یک خودشیفته
بسیاری از ما ممکن است ویژگی‌هایی مانند خودبزرگ‌بینی یا میل به جلب توجه را نشان دهیم، اما در افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته این ویژگی‌ها شدیدتر هستند.

به گزارش مجله خبری نگار،  زمانی که «سوپریا مک‌کنا» تصمیم به پایان دادن به ازدواجش گرفت، از یک روان‌شناس کمک خواست. مک‌کنا، پزشک خانواده در برکشایر انگلستان، فهرستی شامل ۱۲۶ مورد از رفتار‌های همسرش تهیه کرده بود. وقتی آنها را با صدای بلند برای درمانگرش می‌خواند، روان‌شناس – که در زمینه خودشیفتگی تخصص داشت – کتابی از قفسه برداشت: «چرا همیشه پای تو در میان است؟» نوشته روان‌کاو «سندی هاچکیس». مک‌کنا می‌گوید: «هر صفحه‌اش برایم مثل روشن شدن یک چراغ بود. تازه فهمیدم این رفتار‌ها نامی دارد.»

واژه «خودشیفتگی» این روز‌ها زیاد به کار می‌رود، اما اغلب با سوء‌برداشت همراه است. بسیاری از ما ممکن است ویژگی‌هایی مانند خودبزرگ‌بینی یا میل به جلب توجه را نشان دهیم، اما در افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته این ویژگی‌ها شدید و مداوم‌اند و بر روابط و عملکرد روزمره اثر می‌گذارند.

به گفته «الینور گرینبرگ»، روان‌درمانگر نیویورکی متخصص در درمان این اختلال، این وضعیت برای خود فرد مبتلا بسیار چالش‌برانگیز است، اما اطرافیان او نیز در ارتباط با وی با دشواری‌های زیادی روبه‌رو می‌شوند.

بازاندیشی در خودشیفتگی

همه انسان‌ها تا حدی خودشیفته هستند. خودشیفتگی به نیاز انسان برای احساس ارزشمندی و درک حرمت نفس اشاره دارد.

مالکین، روان‌شناس بالینی، مقیاسی ده‌درجه‌ای از خودشیفتگی ارائه می‌دهد تا مخاطبان بتوانند جایگاه خود را در این طیف بیابند. در میانه طیف، افرادی با «خودشیفتگی سالم» قرار دارند: کسانی که تصویری مثبت از خود دارند، اما همچنان همدل‌اند و از انتقاد نمی‌هراسند. در سوی دیگر طیف، افراد دارای «خودشیفتگی بیمارگونه» قرار دارند که با کمبود همدلی و احساس استحقاق افراطی شناخته می‌شوند. این شیوه به‌ویژه از آن جهت جالب است که «به نیاز جهانی انسان برای خاص بودن» می‌پردازد، آن هم با زبانی ساده و قابل درک.

مشکل از تو نیست

دکتر دورواسولا، روان‌شناس لس‌آنجلسی در کتابش نشان می‌دهد چگونه الگو‌های رفتاری خودشیفتگی – که ریشه در ناامنی عمیق و ناتوانی در تحمل انتقاد دارند – می‌توانند به رفتار‌های مخربی مانند تحریف واقعیت یا نقض مرز‌های شخصی بینجامند.

او ابزار‌هایی برای بازسازی حس ارزشمندی، بازیابی مرز‌های فردی و التیام از آسیب‌های رابطه‌ای ارائه می‌دهد و یادآور می‌شود که این رفتار‌ها معمولاً ناشی از رنج‌های روانی‌اند نه سوءنیت.

کتاب او برای افرادی که در چنین روابطی هستند «بسیار اعتباربخش و آرام‌کننده» است.

خنثی کردن خودشیفته

ما نمی‌توانیم دیگران را تغییر دهیم، فقط می‌توانیم نحوه حضور خود را کنترل کنیم. در روابط با افراد خودشیفته، این یعنی صراحت، وضوح و تعیین مرز‌های محکم؛ رفتاری که «فرصت کمتری برای دست‌کاری واقعیت به خودشیفته می‌دهد»

بسیاری از روانشناسان روشی به نام «رویارویی همدلانه» پیشنهاد می‌کنند: پذیرش دیدگاه و احساسات طرف مقابل، در عین حفظ مرز‌های شخصی. آنها معتقدند استفاده از جملاتی با ضمیر «من» می‌تواند احتمال واکنش تدافعی فرد خودشیفته را کاهش دهد.

همه‌گیری خودشیفتگی

در این میان باید نگاهی انتقادی به فرهنگی داشت که به باور روانشناسان، خودشیفتگی را ترویج می‌کند. توِنج و کمپبل – هر دو روان‌شناس – بررسی می‌کنند که چگونه ویژگی‌های خودشیفتگی در کودکان و نوجوانان تحت تأثیر خانواده، مدرسه و به‌ویژه رسانه‌های اجتماعی شکل می‌گیرد.

چگونه تأکید افراطی بر «اعتماد به نفس و عزت‌نفس کودک» از دهه ۱۹۸۰ به بعد و تشدید آن در عصر شبکه‌های اجتماعی، بخشی از رنج‌های امروزی را رقم زده است.

با این حال روانشناسان هشدار می‌دهند که مخاطبان باید انتقادی بنگرند: اگرچه شبکه‌های اجتماعی ما را به نمایش بیشتر خود واداشته‌اند، اما این الزاماً به معنای افزایش شیوع اختلال شخصیت خودشیفته نیست. شاید امروز نمایشی‌تر رفتار کنیم، اما روان انسان در اساس تغییر نکرده است.

منبع: yjc
ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر